زلزلههاي مهر 1402 هرات
كانون اين زمينلرزههاي 15 تا 19 مهر 1402 بين گسل سياخوبلوك در شمال و گسل هرات در جنوب بوده است. صفحه گسل نشاندهنده گسيختگي شيب لغز با راستاي شرقي- غربي است. بر اساس دادههاي ماهوارهاي Sentinel-1A، منطقهاي به ابعاد 30 كيلومتر در 15 كيلومتر و امتداد شرق به غرب در اطراف محل اين زمينلرزهها حدود 30 سانتيمتر بالا رفته است. تغيير شكل زمين پراكنده بوده و استنباط شده كه زمينلرزهها با گسل راندگي كه به سطح زمين نميرسد همراه است.
در غرب اين پهنه سامانه گسله درونه در ناحيه تربت جام ايران قرار دارد. اين منطقه حدود 100 كيلومتري غرب پهنه زلزلههاي هرات قرار دارد. كانون زلزلههاي هرات حدود 130 كيلومتري شرق سامانه گسلي دورونه به عنوان يك سامانه فعال از نظر لرزهخيزي است كه نقش مهمي در تغيير شكل و ژئومورفولوژي منطقه دارد. اين گسل در قرن بيستم زمينلرزههايي ايجاد كرده است. زلزله مهم 25 سپتامبر 1903 ترشيز با بزرگاي 5.9 و زلزله 25 مه 1923 كاج درخت تربت حيدريه با بزرگاي 6.0 و بررسي دقيق ويژگيهاي لرزهاي گسل دورونه نشان ميدهد كه بهرغم حركت زياد گسل دورونه، تعداد زمينلرزههاي شديد طي سده اخير روي گسل درونه كم بوده و چه بسا اكنون با يك دوره سكون لرزهاي روي قطعات مختلف اين گسل مواجهيم. از سوي ديگر بررسيهاي ميداني وقوع زمينلرزههاي شديد قبلي در گسل دورونه با گسيختگي سطحي را تاييد ميكند.
بر اساس بررسيهايي كه تاكنون انجام شده، احتمال اينكه گسيختگي در گسلههاي ناحيه هرات در 7 و 11 اكتبر 2023 موجب چكانش يا شليك جنبش در گسلههايي در ايران در فاصله بيش از 100 كيلومتري شود بسيار كم و محدود است. به هر حال با توجه به مشخصات و ويژگيهاي پهنه گسله درونه در نزديكي مرز افغانستان ميتوان گفت زلزلههاي هرات هشدار مهمي در مورد لرزهخيزي كل اين ناحيه بود و براي زمينلرزههاي مهم به ويژه در پهنههاي شهري كه در مجاور گسلهاي فعال توسعه يافتهاند مانند شهرهاي هرات و كابل و همچنين مشهد، نيشابور، تربت جام و تربت حيدريه و كاشمر، بايد آماده بود.
در مورد اينكه اين زلزلهها در ابتداي پاييز رخ دادهاند و اينكه آيا زلزلههاي يادشده به هوا و تغيير فصل مربوطند يا نه بايد گفت در تاريخ گذشته و در قرن چهارم قبل از ميلاد، ارسطو پيشنهاد كرد كه زلزلهها ناشي از بادهاي محبوسشده در غارهاي زيرزميني است. آن زمان تصور ميشد كه لرزشهاي كوچك ناشي از فشار هوا روي سقفهاي غار و لرزشهاي بزرگ ناشي از شكسته شدن سطح زمين بوده است. اين نظريه منجر به اين باور در مورد آب و هواي زلزله ميشود كه به دليل محبوس شدن مقدار زيادي هوا در زير زمين، هوا قبل از وقوع زلزله گرم و آرام خواهد بود.
تئوري بعدي بيان كرد كه زمينلرزهها در شرايط آرام و ابري رخ ميدهند و معمولا قبل از آن بادهاي قوي، گلولههاي آتشين و شهابها وجود داشته است.
امروزه البته علم به ما نشان داده است كه چنين نيست و چيزي به نام «هواي زلزله» وجود ندارد. از نظر آماري، توزيع تقريبا برابري از زمينلرزهها در هواي سرد، هواي گرم، هواي باراني و ... وجود دارد. تغييرات كم فشار بسيار زياد مرتبط با سامانههاي توفاني بزرگ (توفانها، و ...) باعث ايجاد دورههاي لغزش گسل ميشوند (كه به آنها زلزلههاي آهسته ميگويند) با اين حال، تعداد چنين رخدادهايي كم هستند و از نظر آماري معنيدار نيستند.