نوح هراري از علم تا سياست
«احزاب مذهبي (اسراييل) با تحميل چنين دشواريهايي بر صدها هزار شهروند، اعتقاد خشك يهوديت را بر آنها تحميل ميكنند. اگرچه هيچ خوني ريخته نميشود، اما باز سعادت شهروندان بسياري قرباني ميشود.»... «احزاب مذهبي (اسراييل) با انجام چنين كارهايي به خود و به جهانيان ميگويند كه به واقع به داستان يهودي اعتقاد دارند. در اين مورد كه آنها بدون هيچ دليل موجهي از آزار مردم لذت ميبرند، چه فكري ميكنيد؟» آيا هراري نميپرسد احزابي كه با مردم خود چنين ميكنند با فلسطينيهايي كه اساسا موجوديت آنان را قبول ندارند چه ميكنند؟ تقريبا كل يادداشت هراري در همين چارچوب يك سويه و غيرمنصفانه و حتي توجيهگرانه اقدامات نتانياهو است و هيچ راهي را نشان نميدهد كه يك فلسطيني چگونه ميتوانست عمل كند تا همان صلح اسلو را به سرانجام برساند؟ قرارداد صلحي كه دولت اسراييل امضا كرده است، ولي هزينه اختلافات داخلي اسراييل و ترور اسحاق رابين را نبايد مردم فلسطين پرداخت كنند. راهحل پيشنهادي هراري بسيار انتزاعي و غيرواقعي است و خودش هم اذعان دارد، چون نميخواهد مطابق قطعنامه ۳۳۸ و ساير قطعنامههاي بينالمللي و قرارداد صلح اسلو اظهارنظر كند. البته در ميان نويسندگان اسراييلي افرادي هم پيدا ميشوند كه جانب انصاف را رعايت كنند. يادداشت كريس هگز در اين مورد روشن است و خشونت موجود فلسطينيها را گرتهبرداري و يادگيري از خشونت مستمر اسراييليها ميداند و ساختار سياست اسراييل را در شكلگيري اين وضع به خوبي توضيح ميدهد. او برنده جايزه پوليتزر است كه ۱۵ سال خبرنگار خارجي نيويوركتايمز بوده است. همچنين دميتري شومسكي ديگر روزنامهنگار اسراييلي است كه به تحليل سياستهاي نتانياهو در نيازش به حذف طرفهاي گفتوگو و ايجاد يك مخالف راديكال پرداخته و نقش او را در اين بحران خيلي خوب توضيح ميدهد. همچنين گيدئون لوي ديگر روزنامهنگار اسراييلي است كه تحليل جامعي از سير تاريخي ماجرا كه به اين نقطه رسيده است ارايه ميكند. اين نشان ميدهد كه آقاي هراري چندان هم مجبور نبوده مواضعي يك سويه و خلاف واقعيت اتخاذ كند، او نميتوانست سكوت كند، ولي ميتوانست منصف باشد.