چرا غزه تنهاست؟!
انقلاب بزرگ سال 57 در ايران دقيقا در پي پاسخ عملي به همين سوال بود ولي چه زود آرمانهاي بزرگش را فرو نهاديم و عدهاي به قدرت و عده ديگري به ثروت مشغول شدند و مردم و آرزوهاي مردم را از ياد بردند! ما با تكيه بر خرد جمعي و استمرار حمايت مردمي از آرمانهاي انقلاب و تمسك به اراده انساندوستانه ملت ميتوانستيم هم براي خود پايدارترين امنيت را تدارك ببينيم و اقتصاد كشور را تنومند و فربه سازيم و هم در چنين مواقعي ياور موثر مظلومان بيپناه شويم. اگر تنگناي شديد اقتصادي در كشور ما نبود، اگر تحريمها را با برجام شكسته بوديم و اگر شور و نشاط سياسي و اجتماعي در انتخابات گذشته رقابتهاي سالم و خردمندانه را به اوج خود ميرساند و مردم خود را صاحب اختيار و تعيينكننده در ساختار سياسي ميدانستند اكنون نفس حمايت دولت و ملت ايران از فلسطينيان مظلوم نقشي عظيم در جلوگيري از سبوعيت اسراييل بازي ميكرد. سران دول غربي با شناخت كامل از ضعفهاي عميق در ميان كشورهاي مسلمان با جسارت و بدون واهمه از تجميع خشم 2ميليارد مسلمان يكي پس از ديگري از فلسطين اشغالي ديدار ميكنند در حالي كه درست در همان لحظات بمبهاي اهدايي چند تني امريكا بر سر زنان و كودكان بيدفاع غزه ريخته ميشود و حتي بيمارستانها از گزند اين جنايتها در امان نميمانند. ما از تجربيات تاريخي خود غافليم و علاقه عجيبي به فراموشي داريم. معدل هوش خاورميانه نگاهي گذرا به عقب نمياندازد كه اگر روزي نوبت افغانستان بود، نوبت ليبي و سوريه و عراق هم فرا رسيد و اگر اكنون نوبت غزه و فلسطين است به اقتضاي منافع غربيان هر آن ممكن است نوبت كشور ديگر برسد و تنهايي خويش را با تمام وجود احساس كند.در دنياي سياست كه كاملا ماكياوليستي است قطعا دوستي برخي كشورهاي عرب با امريكا و غرب دايمي نيست و معلوم نيست چرخش حوادث كي قرعه بدفرجامي را به نام كدام كشور بزند؟ اشتباه نشود، غربستيزي حلال مشكلات كشورها نيست، كما اينكه شرقستايي هم اصل مشكلات ما را برطرف نميكند.مشكل در مخدوش شدن استقلال و عدم ميدانداري ملتها در ساختارهاي سياسي است.اگر ملتها در صحنه باشند روابط متوازن با شرق و غرب عالم برقرار ميكنند و با استقلال و درايت خود جلوي انواع نقشههاي منفعتجويانه درازمدت اغيار را ميگيرند.نيازي به لشكركشي نيست، چرا و چگونه اروپا و امريكا هر زمان كه بخواهند از اهرم تحريم استفاده ميكنند ولي 49 كشور مسلمان در حياتيترين مسائل خود حتي زمينه طرح چنين مسالهاي را ندارند؟ ما بايد بپذيريم كه معدل افكار و عقايد و رفتار و اراده و دانش و آگاهي و شخصيتمان از غنا و استحكام لازم برخوردار نيست.مثلا معدود طرفداران اسراييل قدرت درك اين معنا را ندارند كه اگر رويارويي بزرگي فرا برسد كه نبايد برسد و با تمام توان و تدبير بايد جلوي آن گرفته شود، بمبها توان تمييز موافقان و مخالفان اسراييل را ندارند.در چنين موقع خطيري كه هيچ كس امكانش را بعيد نميداند در كشورهاي مسلمان فقط پاكستان قدرت بازدارندگي غيرمتعارف را دارد و در اين اشاره نكتههاي فراوان است.