«اعتماد» رويكرد كشورهاي عربي در قبال بحران غزه را بررسي ميكند
شعار و ديگر هيچ!
گروه جهان
شنبه اين هفته بود كه سران و نمايندگان 31 كشور و 3 سازمان بينالمللي در مصر گرد هم آمدند تا اجلاسي به نام اجلاس صلح قاهره را با حضور دبيركل سازمان ملل و رييس شوراي اروپا به منظور جلوگيري از تداوم حملات مرگبار اسراييل به غزه برگزار كنند. اين درحالي است كه از آن روز تاكنون بر شدت حملات اسراييل عليه غيرنظاميان در غزه افزوده شده و تا عصر ديروز 5700 نفر در اين منطقه شهيد و بيش از 18 هزار نفر نيز مجروح شدهاند. گويي پيام اسراييل به سران عربي اين بوده كه آقايان محترم پاسخ ما به نمايش شما براي صلح در غزه چيزي نيست غير از ادامه كشتار و بمبارانهاي بيامان.
طبق گزارشي كه در اين خصوص سايت ميدل ايست مانيتور منتشر كرده، اين نشست در حالي برگزار شد كه رهبران غربي و سران كشورهاي عربي مدعي بودند اولويت آنها در قاهره دستيابي به آتشبس فوري و ارايه كمكهاي بشردوستانه به مردم غزه است، اما درنهايت شاهد اختلافنظر شديد ميان آنها بوديم؛ بهطوري كه رهبران غربي خواهان محكوم كردن حماس به عنوان يك جنبش تروريستي و در عين حال عدم محكوميت اسراييل به واسطه تجاوزاتش به غزه بودند. همين موضوع باعث شد تا نه تنها براي صدور بيانيه پاياني اجماعي شكل نگيرد، بلكه درخواست كشورهاي عربي براي آتشبس فوري نيز مورد قبول واقع نشد.
در واقع مصر به عنوان يكي از بازيگران مهم جهان عرب در شرايطي ژست حمايت از مردم غزه را گرفته كه طي دو هفته اخير نه تنها پذيرش هرگونه آوارگان غزه را رد كرده، بلكه در اجلاس صلح قاهره نيز به يك بيانيه ضعيف و مبهم مبني بر ايجاد اجماع جهاني براي پايان دادن به جنگ بسنده كرده است. يعني درحالي كه از ابتداي شروع درگيريها در غزه همواره رهبران عربي و ساير سران جهان بر لزوم احترام به ارزشهاي انساني، حفاظت از غيرنظاميان، پايان دادن به جنگ و رعايت قوانين بينالمللي تاكيد كردهاند، اما خروجي آنها چيزي فراتر از اجلاس قاهره، يعني سخنراني و شعار نبوده است.
كدام صلح؟
در نتيجه نبايد تعجب كنيم كه اين نشست كه مانورهاي تبليغاتي زيادي هم روي آن به عمل آمده بود، شكست بخورد. آنها نام اجلاس را نشست صلح ناميدند، اما سوال اين است كه چه كسي به آنها گفته كه اسراييل خواهان صلح و آتشبس است؟ اساسا اسراييل در طول 70 سال گذشته چه اقدام يا سياستي را به منظور گام برداشتن به سمت صلح انجام داده كه آنها حالا انتظار داشتند در بحبوحه حملات بيامان ارتش صهيونيستي به غزه و درحالي كه تلآويو تحت حمايت بيچون و چراي غرب قرار دارد، بخواهد گوشه چشمي هم به توقف درگيريها داشته باشد؟
در واقع اسراييل كه همواره نشان داده كه زبان صلح را درك نميكند، باز هم توانست در جنگ اخير جامعه جهاني را با مانور روي شهروندان كشته شده خود تحت تاثير قرار داده و رهبران عربي را نيز فريب دهد. البته تلآويو از همان روزهاي نخست جنگ هم ماهيت خود را در قبال غيرنظاميان غزه نشان داده بود؛ جايي كه نتانياهو و وزير جنگ كابينهاش آنها را حيوان خطاب كردند. در چنين شرايطي است كه رهبران غربي با محكوم كردن حماس اقدامات اسراييل را در كشتار غيرنظاميان تاييد ميكنند و رهبران عربي هم مانند هميشه تنها به محكوم كردن و لزوم كاهش تنشها بسنده كردهاند.
در ادامه گزارش ميدل ايست مانيتور آمده كه براي دفعات متوالي و متعدد غربيها نشان دادهاند كه استاندارد دوگانهاي را در قبال حقوق بشر دنبال ميكنند؛ پس اي كاش رهبران عربي يكبار براي هميشه از خواب غفلت بيدار شده و توهمات خود را كنار بگذارند. موضوع واقعبينانه اين است كه آنها امروز چشم به اقدام امريكا براي كنترل تنشها دارند، اما گويا نميبينند كه ايالاتمتحده در طول دو هفته گذشته با اعزام نيروي نظامي، كمكهاي تسليحاتي و ارايه طرح 14 ميليارد دلاري كمك اضطراري به اسراييل، موضع خود را در قبال درگيريهاي اخير نشان داده است. در اين رابطه ديديم كه جو بايدن در سفر به تلآويو به صراحت گفت كه اسراييل ايجاد شد تا مكان امني براي يهوديان جهان باشد. در نتيجه اگر اسراييلي وجود نداشت بايد آن را ايجاد ميكرديم.
رهبران عربي به چه چيزي دلخوش هستند؟
در چنين وضعيتي سوال اين است كه رهبران عربي در قبال بحران غزه دل به چه چيزي خوش كردهاند. اگر نگاهي به سمت امريكا و غرب دارند كه قاعدتا آنها از همان ابتدا مواضعشان در قبال اسراييل و فلسطينيان مشخص بوده است. لذا تمامي اقدامات آنها در طول دو هفته گذشته و حتي پيش از آن در قبال حمايت از مردم فلسطين نوعي فرار از مسووليت با دادن شعارهاي تكراري يا درنهايت محكوم كردن اقدامات رژيم صهيونيستي بوده است. بنابراين شواهد گوياي همه چيز است كه اسراييل قرار نيست به واسطه اقداماتش كه برخلاف تمامي موازين انساني و حقوقي است مورد بازخواست قرار بگيرد. نمونه اخير از اين گزاره سفر امانوئل ماكرون به تلآويو و ديدارش با رهبران اسراييل است. پاريس قبل از سفر ماكرون به سرزمينهاي اشغالي اعلام كرده كه او يك طرح چهار مادهاي براي پايان دادن به تنشها با خود به تلآويو ميبرد. سه ماده اول آتشبس فوري، ارايه كمكهاي بشردوستانه به مردم غزه و يافتن راهكاري براي تشكيل دو كشور در سرزمينهاي اشغالي است. اما ماده چهارم به نوعي سه ماده قبلي را تحتالشعاع قرار ميدهد؛ امري كه روي تضمين امنيت اسراييل تاكيد دارد. حال سوال اين است كه آيا تاكنون راهبردهاي غرب چيزي غير از تضمين امنيت اسراييل به هر نحو و هر قيمتي بوده است؟ حتي ماكرون در اين ميان پا را فراتر گذاشته و ميگويد ائتلاف بينالمللي مبارزه با داعش بايد در برابر حماس وارد عمل شود. اين پيام بدان معناست كه بمباران و حملات بيامان اسراييل به غزه كافي نيست و حالا قدرتهاي غربي هم بايد در اين حملات شريك و در كنار تلآويو باشند.
از اين رو ناظران و كارشناسان معتقدند لازم نيست كه رهبران عرب لزوما براي مقابله با اقدامات اسراييل در غزه با اين رژيم وارد جنگ شوند؛ اما حداقل اين توان را دارند كه در قالب يك ديپلماسي عملگرايانه و استفاده از نفوذ خود در يك اقدام هماهنگ از شعار و محكوم كردنهاي بينتيجه فاصله گرفته و در گام اول مانع از كشتار وسيع غيرنظاميان در غزه شوند.