جهان و واقعيت اسراييل
جعفر گلابي
اگرچه جان انسانها شريف و در هر موقع و هرجا در منتها درجه اهميت قرار دارد و هيچوجهي يافت نميشود كه به خطر انداختن انسانهاي بيگناه خصوصا زنان و كودكان را توجيه كند ولي براي تقريب ذهن عنوان ميكنم كه اگر عمليات حماس هيچ دستاوردي نداشته باشد جزاينكه خوي درنده افراطيون نژادپرست اسراييل را بيش از پيش براي جهانيان برملا كند اين بزرگترين دستاورد است كه البته با كمال تاسف بهايش ريختن خون هزاران زن و كودك و مرد فلسطيني شد و چرا بشريت براي دريافت يك واقعيت اين همه هزينه بخواهد!؟ اين معنا در تجمعها و راهپيماييهاي مردمي و خودجوش در بسياري از كشورها به خوبي خود را نشان داد و جالب اينكه حتي بسياري از مردم در اروپا و امريكا به صورت گسترده به خيابانها آمدند و براي ليبراليسم آبرو خريدند. با اين حال حمايت آشكار و بدون چون و چراي دولتهاي غربي از بيرحمي و نسلكشي فلسطينيان براي چندمين بار نگاه كاملا سياسي و منفعتجويانه آنها را به اثبات رساند و روشن كرد كه ارزشهاي انساني اين دولتهاي مدعي ابزاري براي جلب منافع بيشتر و پوششي براي آزادي عمل و بهترين سلاح آنان در جنگهاي رواني است. همه دنيا شاهد بودند كه كشورهاي غربي در برابر تجاوز روسيه به خاك اوكراين در اتحادي كمنظير و با شعار رفع اشغالگري با همه امكاناتشان به صحنه آمدند ولي اكنون منطقه كوچك غزه در محاصره كامل از زمين و دريا و آسمان بيوقفه بمباران ميشود ولي ليبراليسم دولتي غرب با همه طول و عرضش توان و جرات يك انتقاد ساده از اينهمه وحشيگري را ندارد. گويي دولتمردان غربي از جنگ ويتنام تاكنون هيچ تفاوتي نكردهاند و هرگاه منافعش اقتضا كند در تجويز جنگ و جنايت به گشاده دستي مبتلايند! افراطيون حاكم بر اسراييل پس از حمله 7 اكتبر موقعيت را براي ازبين بردن فكر و ايده دو دولت در سرزمينهاي اشغالي مناسب يافتهاند و احتمالا يكي از اهداف حملات شديد به غزه اين است كه با ازدياد كينه و نفرت خود فلسطينيان هم ديگر تمايلي به صلح و همزيستي مسالمتآميز با اديان ديگر نداشته باشند اما در اين ميان قضاوت جهاني هم بسيار مهم و موثر است. بالاخره جهان در حال دريافت اين پيام بسيار مهم و اساسي است كه بايد براي حل وفصل نهايي معضل ديرپاي فلسطين دست به اقدامات جدي و عملي بزند و نگذارد از اين ناحيه جهان به ورطهاي خطرناك فرو رود. 75 سال اشغالگري و جنگهاي متناوب در اين منطقه بايد نشان داده باشد كه بدون در نظرگرفتن حقوق كامل بوميان آن سرزمين خصوصا فلسطينيان كه بخش مهمي از آنها همچنان آوارهاند و بخش ديگري در محاصره و بخش سوم تحت فشار همهروزه اسراييل هستند امكان دستيابي به يك صلح عادلانه وجود ندارد. هنوز عوارض و تبعات گسترده نسلكشي اسراييل خود را نشان نداده است و اين خيال خامي است كه تصور شود با فشار طاقتفرسا ميتوانند يك ملت كهن را در زندان ابدي نگه دارند. انصافا برخلاف اسراييل كه هركجا دستش رسيده از ترور رهبران مخالف اشغالگري خودداري نكرده و حتي تلويحا به برخي جنايات خود در ايران افتخار هم ميكند فلسطينيان پس از قراردادهاي صلح، همه مبارزات خود را در سرزمينهاي اشغالي محدود كردهاند و جهان بدهكار نجابت اين مردمان است. به ياد داريم كه قبل از قراردادهاي صلح سازمان فتح هركجا كه ميتوانست منافع و افراد اسراييلي را هدف قرار ميداد و پيچيدهترين عمليات چريكي را طراحي ميكرد ولي سالهاست كه حتي گروههاي مخالف روند سازش بيرون از مرزهاي فلسطين تحرك چريكي نداشتهاند. به نظر ميرسد افكار عمومي جهان متوجه اين نكته هست كه يك ملت مظلوم با ديدن اين ميزان از سبوعيت ممكن است محدوديتهاي خود را بلاموضوع بداند و راه گفتوگو و نتيجه گرفتن از آن را به كلي مسدود ببيند. بر اين اساس حتي دولتهاي غربي بايد در عمل در تضمين حقوق كامل فلسطينيان حداقل مطابق قطعنامههاي سازمان ملل گامهاي بلندي بردارند و حمايت بيحد و مرز از سوگلي خود در اشغالگري را به اتمام برسانند. روشن است كه اسراييل جدا مايل است حاميان خويش را درگير جنگها و زيادهخواهيهاي خود كند و در اين راه از همه لابيها و سرمايهداران بزرگ حامي خود استفاده ميكند. بايد ديد آيا سياستمداران غربي استقلال و تمايل افكار عمومي خود در برخورد عادلانه را ترجيح خواهند داد يا خير؟