اميرحسين صفدري| كودكآزاري پديدهاي است كه از زمانهاي خيلي دور در سراسر جهان وجود داشته و دارد، هيچ شخصي در جامعه نميتواند منكر آسيبهاي اين پديده اجتماعي باشد. بر اساس مفاد پيماننامه جهاني حقوق كودك، كودك به كسي ميگويند كه سن او كمتر از ۱۸ سال باشد. تعاريف زيادي از پديده چالشبرانگيز كودكآزاري تاكنون ارايه شده است، اما شايد بهترين تعريف اين باشد كه كودكآزاري يعني: هر گونه فعل يا ترك فعلي كه باعث آزاري روحي و جسمي يا ايجاد آثار ماندگار در وجود يك كودك شود را كودكآزاري ميگويند.
پديده كودكآزاري به عنوان يك پديده اجتماعي منفور، نشاندهنده بحرانهاي، فرهنگي، هويتي، خانوادگي و اجتماعي در هر جامعهاي محسوب ميشود. در كمال تاسف بايد بگويم كه اين پديده امروزه روند رو به رشدي را در جامعه ما طي ميكند. بيشك بدرفتاري با كودكان از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود و اين يعني كودكاني كه در دوران كودكي مورد بدرفتاري قرار ميگيرند، امكان دارد خود آنها در آينده والديني بدرفتار باشند. پس از تحقيق و پژوهش در خصوص پديده كودكآزاري در جامعه به اين نتيجه رسيدم كه براي كاهش اين پديده منفور ابتدا ما نيازمند يك قانون جامع هستيم تا بتوانيم از روند رو به رشد اين پديده اجتماعي جلوگيري كنيم، متاسفانه بايد بگويم كه در حال حاضر قوانيني كه در اين خصوص وجود دارد، كارايي لازم را ندارد و سبب كاهش اين پديده منفور در جامعه نشده است كه اين يك ضعف بزرگ در قانونگذاري براي كشور ما محسوب ميشود.
قوانين ايران چه حمايتي از كودكان دارد؟
تا پيش از سال ۹۹ حمايت از كودكان در ايران به چند قانون پراكنده خلاصه ميشد، اما در اين سال قانوني جامع ثبت و نهايي شد كه با حمايت فعالان اين حوزه هم روبهرو شد. در ادامه به برخي مفاد و بندهاي اين قانون پرداخته ميشود:
الف) قانون حمايت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399: شايد بتوان گفت صريحترين قانوني كه در مقابله با پديده كودكآزاري در كشور ما به تصويب رسيده همين قانون است كه اين قانون در برگيرنده كودكان زير ۱۸ سال است. مطابق اين قانون قانونگذار ما به صراحت بيان ميكند: هرگونه سوءاستفاده از كودكان ممنوع بوده و هيچ فردي حتي والدين كودك حق ندارند كودك را از تحصيل منع كنند، هر كس نسبت به طفل يا نوجوان مرتكب آزار يا سوءاستفاده جنسي شود، مجرم است.
قانونگذار ما در اين قانون نكات مهمي را بيان كرده است كه برخي از اين نكات اين موارد است: هرگونه معامله راجع به طفل يا نوجوان در هر موردي ممنوع بوده و مجازات دارد، هر كس مرتكب قاچاق يا خريد و فروش كودك يا خريد و فروش اعضاي بدن كودك شود، مجرم است و مجازات ميشود. هر شخصي برخلاف مقررات قانون كار مرتكب بهرهكشي اقتصادي از اطفال و نوجوانان شود، مجرم است و مجازات ميشود. در ماده ۳۱ همين قانون قانونگذار ما تاكيد ميكند: تمام جرايم موضوع اين قانون جنبه عمومي داشته و بدون شكايت شاكي خصوصي قابل تعقيب است و در صورت گذشت شاكي خصوصي تعقيب موقوف نخواهد شد.
ب) قانون حمايت از كودكان و نوجوانان بيسرپرست و بدسرپرست مصوب 1392: ماده 1 اين قانون بيان ميكند: سرپرستي كودكان و نوجوانان فاقد سرپرست به منظور تامين نيازهاي مادي و معنوي آنان، با اذن مقام معظم رهبري و مطابق مقررات اين قانون صورت ميگيرد. اين قانون داراي 37 ماده است كه مهمترين نكته بيان شده در اين قانون اين است كه چه افرادي توانايي قبول سرپرستي كودكان بيسرپرست را دارند.
پ) پيماننامه حقوق كودك: يكي از مهمترين قوانين بينالمللي هم در خصوص حمايت از كودكان همين پيماننامه است كه در اصل يك كنوانسيون بينالمللي است كه حقوق مدني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كودكان را بيان ميكند. دولتهايي كه اين معاهده را امضا كردهاند موظف به اجراي آن هستند و شكايتهاي راجع به آن به كميته حقوق كودك ملل متحد تسليم ميشود. اين كنوانسيون در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ مورد پذيرش مجمع عمومي سازمان ملل متحد قرار گرفت و از ۲ سپتامبر ۱۹۹۰ لازمالاجرا شده و تاكنون ۱۹۳ كشور اين سند را تصويب كردهاند كه ايران هم جزو اين كشورهاست.
اين كنوانسيون شامل ۵۴ ماده بوده و همچنين پس از حدود ۱۱ سال دو پروتكل اختياري به آن الحاق شده است كه چهار اصول پايهاي آن را جهت ميدهد: 1. هيچ كودكي نبايد از تبعيض رنج ببرد. 2. زماني كه در رابطه با كودكان تصميمگيري ميشود، بايد مصالح عاليه آنان در راس قرارگيرد. 3. كودكان حق حيات داشته و بايد رشد كنند. 4. كودكان حق دارند آزادانه عقايد و نظرات خود را ابراز كنند و اين نظرات در تمامي اموري كه به آنها مربوط ميشود، بايد مورد توجه قرار گيرد.
نكته ديگري كه بايد بيان كنم، اين است كه در ماده ۷۹ قانون كار شرايط كار نوجوانان را مقرر كرده است. قانونگذار ما ميگويد: به كار گماردن افراد كمتر از ۱۵سال ممنوع است. اما متاسفانه بايد بگويم كه اين ماده فقط يك شعار زيبا و ضعف در قانونگذاري براي كشور ماست، چراكه با نگاهي ساده به جامعه متوجه ميشويم هر روز به كودكان كار در جامعه افزوده ميشود. كودكاني كه شايد 9 يا 10 سال بيشتر نداشته باشند و روياي تحصيل خود را روز به روز از خود دورتر ميبينند كه اين مساله بيشك نقض حقوق كودكان و بيعدالتي مطلق در خصوص اين كودكان معصوم است.
با توجه به نكاتي كه در بالا اشاره شد، متوجه شديم يكي از علتهاي مهم افزايش كودكآزاري در جامعه ما ضعف در قانونگذاري است، چراكه اگر قوانيني با ضمانت اجراي قوي داشته باشيم شاهد كاهش پديده كودكآزاري خواهيم بود، اما اينكه تا چه اندازه اين قوانين تاكنون به كاهش پديده كودكآزاري كمك كرده است قضاوتش با شما هموطنان عزيز كه در جامعه روز به روز اين پديده را مشاهده ميكنيد.بيشك نبود يك قانون خاص جامع و علمي در اين خصوص فقط يكي از دلايل افزايش كودكآزاري است. در كنار اين مساله دلايل مختلف ديگري هم وجود دارد كه سبب افزايش اين پديده در جامعه شده كه سه دليل از مهمترين دلايل مربوط به كودكآزاري در جامعه ما شامل اين دلايل است:
1) دلايل روحي و جسمي: متاسفانه اطفال به علت ضعف قواي عقلي خود نميتوانند خطرات را تشخيص بدهند، همين مساله هم باعث ميشود خطر كودكآزاري هميشه در كمين كودكان باشد. از سوي ديگر كودكان ترس اين را دارند كه اگر گزارش بزهديدگي خود را به والدين بدهند حرف آنها را كسي قبول نكند كه اين مساله از سمت والدين امري غلط است، چراكه والدين بايد در اين خصوص به كودكان آموزش كافي بدهند و به كودك خود اعتماد كنند تا كودكان با خيال راحت و آسوده هر گونه آزاري نسبت به خود را سريعا به والدين گزارش داده و والدين هم پيگيري لازم را انجام بدهند.
دو دليل مهم در خصوص دلايل جسمي در كودكآزاري وجود دارد؛ اول اينكه كودكان به دليل شرايط سني از ضعف جسمي برخوردارند، از اين رو كودكان كمترين مقاومت را در برابر بزهكاران نشان ميدهند. دليل دومي كه كودكان را به آماج مناسبي براي بزهكاران تبديل ميكند، بالا بودن رقم سياه جرايم عليه كودكان است كه اين جرايم در اكثر موارد به دليل ترس از ريخته شدن آبروي كودك يا اعتماد نكردن به حرف كودك يا عدم حمايت قانوني از كودك پنهان ميماند، در واقع اين پنهان ماندن مشوق اصلي بزهكاران در ارتكاب جرايم عليه كودكان ميشود، چراكه عدم كشف جرم در واقع به معناي كاهش احتمالي محكوميت بوده كه اين مساله مطلوب طبع تمامي بزهكاران است.
2) دلايل محيطي و فرهنگي: محيط مساعد يكي از دلايل مهم براي وقوع پديده كودكآزاري است، دلايل فردي و فرهنگي كودكآزاري، تنها زماني فعال ميشوند كه شرايط محيطي لازم فراهم شود. والديني كه با كودك بدرفتاري ميكنند مربوط به طبقه، نژاد يا مكان خاص جغرافيايي نيستند و هر يك از آنها وابسته به مذهب، تحصيلات، شغل و وضعيت اجتماعي خاص هستند، بنابراين كودكآزاري در تمامي گروههاي اجتماعي، فرهنگي و خانوادگي قابل رويت است.
3) دلايل اقتصادي و خانوادگي: خانواده داراي نقش اساسي در بروز كودكآزاري دارد، چراكه اكثر آزارها در خانواده از سوي والدين و نزديكان كودك اعمال ميشود. بنابراين بررسي دلايل خانوادگي در سببشناسي آزار كودكان اهميت ويژهاي دارد. از مهمترين اين دلايل در خانواده كه سبب كودكآزاري ميشود، اين موارد است: 1. فقدان مهارتهاي كافي به عنوان والدين در خصوص نيازهاي كودك. 2. شغل و محيط زندگي والدين. 3. ميزان تحصيلات و اطلاعات صحيح والدين در خصوص كودكان. 4. سابقه اعتياد يا بيماريهاي روحي و رواني والدين. 5. سابقه طلاق و جدايي در خانواده و... . البته تاثير فقر در سلامت جسماني، كيفيت فرهنگي، زندگي خانوادگي، فرصتهاي تحصيلي و... غيرقابل انكار است. فقر و كودكآزاري همبستگي زيادي با هم دارند به طوري كه كودكاني كه در خانوادههاي فقير يا معتاد يا بزهكار زندگي ميكنند، به دليل شرايط و محدوديتهاي موجود از ايمني كمتري نسبت به ديگر كودكان در جامعه برخوردارند. به همين دليل نيازهاي بهداشتي، تغذيهاي، آموزشي، فرهنگي و رواني اين كودكان به خوبي برآورده نميشود كه اين امر خود به خود كودك را در معرض خطر خشونت و كودكآزاري از جانب والدين يا سايرين قرار ميدهد. با توجه به دلايلي كه در بالا در خصوص افزايش پديده منفور كودكآزاري بيان شد بايد انواع كودكآزاري را هم مورد بررسي قرار بدهيم تا متوجه بشويم چه رفتارهايي كودكآزاري تلقي ميشود. بيشك در بررسي انواع كودكآزاري متاسفانه متوجه ميشويم كه همه ما بهطور ناخواسته گاهي كودكان را مورد آزار روحي و جسمي قرار دادهايم كه بايد اين رفتارهاي غلط خود را شناسايي و آنها را اصلاح كنيم.
5 مورد از مهمترين انواع كودكآزاري شامل اين موارد ميشود:
1) كودكآزاري جسمي: در تعريف ساده كودكآزاري جسمي بايد بگويم كه آزار جسمي يا فيزيكي نسبت به يك كودك يعني شخصي به بدن و جسم كودك آسيب برساند يا او را در معرض خطر فيزيكي قرار دهد خواه اينكه اين عمل آثار ماندگار داشته باشد يا نداشته باشد كه شامل: تنبيه بدني كودك از جمله شلاق زدن، كبودي در بدن، كوبيدن كودك به در و ديوار، نيشگون گرفتن، شانه كردن سخت موها، سيلي زدن، سوزاندن كودك با آبجوش، سيگار و ميله داغ، سوءتغذيه، پرت كردن شيء به سمت كودك، پوشاندن لباسهاي نازك در زمستان، بستن كودك به جايي، حبس كردن كودك در هر مكاني، رها كردن كودك و... را كودكآزاري جسمي ميگويند.
2) كودكآزاري عاطفي يا روحي: عبارت است از هرگونه رفتار نامناسب كه بر عملكرد رفتاري يا شناختي يا عاطفي كودك تاثيرات منفي و مخرب داشته باشد مانند: گوشهگيري كودك، شب ادراري، كنارهگيري اجتماعي، عدم درمان اختلالات گفتاري كودك، آزارهاي كلامي و غيركلامي، تحقير، عدم توجه به فوبيا كودك، سرزنش، تمسخر، بيتوجهي، مقايسه كودك با ديگر كودكان، محروميت عاطفي، انتظارات نامناسب، خشونت عليه همسر در برابر كودك و... را كودكآزاري عاطفي يا روحي و رواني ميگويند.
سه مورد دیگر هم کودک آزاری جنسی، کودک آزاری اقتصادی و کودک آزاری به وسیله کودک همسری است. در پايان به عنوان يك نويسنده و پژوهشگر اميدوارم مطالبي كه در اين يادداشت علمي بيان شد باعث آگاهي شما هموطنان عزيزم بشود، چراكه آگاهي شما قطعا سبب ميشود كه با آسيبهاي پديدههاي اجتماعي آشنا شويد و براي كاهش اين آسيبها تلاش كنيد به اميد روزي كه شاهد كاهش پديده منفور كودكآزاري و كودكهمسري در جامعه باشيم.
نويسنده و پژوهشگر در علم حقوق