گزارش «اعتماد» از آتشسوزي كمپ اعتياد لنگرود با 32 كشته و 16 مصدوم
زبانههاي آتش و جانهاي بيپناه
يكي از اعضاي خانوادههاي قرباني: وقتي ميخواستيم برادرم را به اين كمپ بسپاريم اجازه ورود به اتاقها را به ما ندادند
غزل لطفي
12 آبان ۱۴۰۲، روز تلخ گيلان بود و مددجوياني كه به اميد رهايي از بند اعتياد، به كمپ ترك اعتياد لنگرود پناه برده بودند، در آتش سوختند. بنا به گفتهها حدود ساعت 5 و 55 دقيقه بامداد جمعه حريق شروع شده است و با توجه به جنس سازه و قديمي بودن آن، به سرعت گسترش پيدا كرده است. در ساعات اوليه خبر فوت ۲۷ نفر اعلام شد، اما ساعاتي بعد تعداد كشتهشدگان به ۳۲ نفر افزايش پيدا كرد، پس از حادثه آتشسوزي در كمپ اعتياد لنگرود دو مدير كمپ بازداشت شدند.
ساختمان كمپ، مدرسهاي قديمي بوده كه دراختيار صاحبان كمپ قرار گرفته و با مجوز بهزيستي شروع به فعاليت كرده است. درِ ورودي ساختمان طبق مقررات لحاظ شده هر شب حدود ساعت ۲۲ ميبستند و از دلايل تعداد بالاي فوتيهاي اين آتشسوزي، شايد همين موضوع بوده كه عمليات اطفا را با مشكل روبهرو كرده است. پاي صحبت نزديكان قربانيان اين حادثه تلخ نشستم و فردي كه برادرش را در اين آتشسوزي از دست داده بود، گفت: «از طريق يكي از اقوام از آتشسوزي باخبر شده است. به محض اطلاع با كمپ تماس گرفته و كسي پاسخگوي تلفن نبوده و حدود ساعت ۹ صبح خود را به ساختمان كمپ رسانده و به گفته خودش چيزي از آنجا باقي نمانده بود و پس از آن به بيمارستان شهيد حسينپور لنگرود مراجعه كرده كه شايد بتواند خبري از برادرش بگيرد. ليستي را به آنها نشان دادهاند و گفتهاند اگر در اين ليست نيست احتمالا به بيمارستان ديگري منتقل شده است اما اسم بيمارستان ديگر را نميگفتند؛ شايد خودشان ميدانستند فوت شدهاند و شايد به خاطر اينكه حادثه ديگري رخ ندهد در ابتدا اسم بيمارستان را نگفتهاند.»
او درباره نحوه آگاهي از ادامه پيگيري تعريف كرد: «ساعت ۶ غروب از آگاهي لنگرود با من تماس گرفتند و من رفتم اداره آگاهي و آنجا يك فرم به من دادند و گفتند اگر اسم برادرت در اين فرم باشد، فوت كرده؛ اسمش در آن ليست بود.» به اين طريق از فوت برادرش باخبر شده است و بعد از آن فرمي به آنها دادهاند تا به پزشكي قانوني رشت مراجعه كنند. برادر او شش روز قبل براي دومين دوره در اين كمپ پذيرش شده بوده و به گفته برادرش براي يك دوره ۲۱ روزه سه ميليون و سيصد هزار تومان هزينه كمپ بود به همراه ليستي شامل ۱۸ قلم از وسايل ضروري (از تيغ يكبار مصرف تا بشقاب استيل و انواع شوينده و...) كه همزمان با پذيرش به آنها دادهاند و تهيه كردهاند. يك ميليون و سيصد هزار تومان را زمان پذيرش گرفته بودند و قرار بود هفته بعد، الباقي پرداخت شود كه اين حادثه رخ داد.
از شرايط كمپ سوال كردم و اينطور تعريف كرد: «وقتي شما يك عزيزي را مثلا سالمندي را ميخواهيد به آسايشگاه بسپاريد، اول آن مكان را به دقت بررسي ميكنيد اما به ما اصلا اجازه ورود به كمپ را نميدادند. اصلا امكان ورود به اتاقها نبود. فقط داخل حياط و يك دفتر پذيرش داشتند كه امكان ورود به آنجا بود.»
او كه در مسير رشت به لنگرود بود در ادامه گفت: «امكان تشخيص جنازه وجود نداشت و روز گذشته از من تست دياناي گرفتند و بين ۳ تا ۶ روز ديگر جواب خواهند داد.»
همراهان ديگرش در ماشين، پدر و دامادي بودند كه پسر خانواده در اين كمپ بستري بود. پدر، گريه امانش نداد و نتوانست صحبت كند و با داماد خانواده صحبت كردم.
چطور از حادثه باخبر شديد؟
خواهر خانمم تماس گرفت و با توجه به اينكه همسرم بيمار است اول به من گفت. به همسرم گفتم كمپ آتش گرفته و او هم با يك جستوجو در شبكههاي اجتماعي از ماجرا باخبر شد. براي اينكه هول نكند گفتم بعضيها فرار از آتش كردهاند برادر تو هم فرار كرده، اما انگار كه حس كرده بود. پدر خانمم بعد از شنيدن خبر اين اتفاق حالش بد شد و برديمش بيمارستان شهيد حسينپور، بستري شد، اما روز گذشته براي تست دياناي فعلا مرخصش كرديم تا بياوريمش شهر رشت. هادي خدابيامرز مادرش فوت شده و اين پدر از شكمش ميزد تا پول كمپ را جور كند، چون ما خانودهمان را دوست داشتيم، سپرديمش آنجا، دوست نداشتيم اعتياد در خانواده ما باشد. اما آخرش اين وضع شد. نميدانم واقعا يك كارشناس مسوول نداشت! براي روشن كردن سيگار در كل كمپ فقط يك فندك گذاشتهاند اما به اين فكر نكردند كه اين بخاري خودش هزار تا فندك است! مددجو بيمار است بايد وسايل آسايشش فراهم باشد!
شما هم همان مبلغ ۳ ميليونو ۳۰۰ هزار تومان را پرداخت ميكرديد؟
اين مبلغ در ظاهر بود. مثلا يكبار پدرخانمم آمد منزل ما، يك خروس را كشته بود و به خانمم گفت هادي زرشكپلو با مرغ دوست داره، براش درست كن، گفته به خواهرم بگو ماكاروني هم درست كنه... برديم تا با دوستانش بخورند. من يك قناد سراغ دارم براي خيرات هفتهاي 10 كيلو شيريني به آنجا ميداد... اگر كمپهاي ديگر يا مدارس ديگري است كه با بخاري و خطرات آن روبهرو هستند، همينجا را مثال بزنيم تا دوباره حادثه پيش نيايد. ديگر نميدانم چه بگويم...
پس از اين حادثه، همه مسوولان كشوري و استاني دستور رسيدگي دادند و عصر روز جمعه وزير كشور به گيلان سفر كرد تا از نزديك ابعاد حادثه را بررسي و رسيدگي كند كه مهم و لازم است اما مهمتر از آن پيشگيري از اين قبيل حوادث است!