• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5620 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۴ آبان

دختر 7 ساله، قرباني خيانت مادر

زني بعد از خيانت به همسرش در حالي كه با مردي غريبه زندگي مي‌كرد مرگ دردناك دختر 7 ساله‌اش را رقم زد. اين زن و مرد مورد علاقه‌اش به اتهام قتل محاكمه شدند. قتل اين كودك به قدري هولناك بود كه دادگاه را حين گفته‌هاي متهمان تحت تاثير قرار داد. قتل بهار، دختربچه 7 ساله خرداد ماه يك‌سال قبل اتفاق افتاد. جسم نيمه جان اين كودك در حالي كه آثار كبودي و سوختگي وسيعي روي بدنش وجود داشت به بيمارستان رسانده شد. ساعاتي بعد اين كودك جانش را از دست داد. آثار شكنجه وسيع روي بدن اين كودك بود و به همين دليل موضوع به ماموران پليس اطلاع داده شد.
مادر بهار به نام ليلي به پليس گفت شوهر سابقش سيروس دست به قتل زده است. ماموران سيروس را بازداشت كردند، اما او به قتل اعتراف نكرد و مدعي شد در زمان مرگ دخترش سركار بوده و از ماجرا خبر ندارد.
در ادامه گفته‌هاي همسايه‌ها و تصاوير دوربين‌هاي مداربسته نشان داد قتل دردناك بهار كار مادرش ليلي و مردي به نام سامان است كه با اين زن زندگي مي‌كرد.
وقتي سامان و ليلي بازداشت شدند همه ‌چيز لو رفت. سامان در بازجويي‌ها گفت بهار را كتك زده و سرش را به ديوار كوبيده و اين بچه جانش را از دست داده است.
سامان گفت: من از دست بهار عصباني شدم و او را زدم. سرش به ديوار برخورد كرد. ليلي كه خيلي ترسيده بود او را به بيمارستان رساند، اما دخترك جان سپرد.
بعد از گفته‌هاي متهمان، پرونده تكميل و به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. در جلسه رسيدگي به اين پرونده مادر بهار و مرد مورد علاقه‌اش جزييات تلخي را از زندگي او بازگو كردند.
در ابتداي جلسه كيفرخواست عليه متهم خوانده شد و در ادامه پدر بهار به عنوان ولي دم در جايگاه حاضر و خواستار صدور حكم قصاص شد. او گفت: ليلي به من خيانت و با سامان رابطه برقرار كرد. او اعتياد داشت. ضربه روحي سنگيني به من زد و دخترم را كشت. او به دروغ من را قاتل معرفي كرد و اگر دوربين‌هاي مداربسته و همسايه‌ها نبودند من الان در زندان بودم. قاتل دخترم بايد قصاص شود.
در ادامه سامان در جايگاه قرار گرفت. او گفت: مادر بهار او را كتك مي‌زد. دختر را تا سرحد مرگ مي‌زد. من و ليلي سركار مي‌رفتيم و بهار بيشتر وقت در خيابان بود. من از اينكه دختربچه به خيابان برود بدم مي‌آمد. او را دعوا مي‌كردم اما هرگز داغش نكردم. مادرش بچه را با قاشق داغ مي‌كرد. او را اذيت مي‌كرد و كتكش مي‌زد. من هميشه به او مي‌گفتم بچه را نزن اما هميشه سر بچه را به ديوار مي‌كوبيد. آن روز هم از دست بهار عصباني شده بود و مي‌گفت چرا به خيابان رفته است. براي همين سرش را به ديوار كوبيد. بعد هم من بچه را به بيمارستان رساندم. من خودم بچه دارم. دليلي ندارد اين كار را بكنم. حتي با پدر بهار تماس گرفتم و گفتم بيا اين بچه را با خودت ببر ليلي او را مي‌كشد، اما نيامد.
متهم درباره اينكه چرا با يك زن متاهل رابطه داشت، گفت: من فكر مي‌كردم ليلي طلاق گرفته است. به من گفته بود از شوهرش جدا شده است. او اعتياد داشت و قرص مي‌خورد. براي همين بچه را مي‌زد و چند باري كه همسايه‌ها به من اعتراض كردند كه چرا بچه را مي‌زنم، گفتم با ليلي دعوا مي‌كنم كه بچه را نزند.
در ادامه مادر بهار كه خودش متهم است، گفت: سامان بچه را شكنجه مي‌كرد. او خيلي عصبي بود. وقتي ناراحت مي‌شد، همه را كتك مي‌زد. روز حادثه هم او سر بچه را به ديوار كوبيد در حالي كه هنوز جاي كبودي بدنش خوب نشده بود. او قاتل فرزند من است و دروغ مي‌گويد.
در پايان وكلاي متهمان از دادگاه مهلت خواستند تا تلاش خود را براي رضايت انجام دهند، اما پدر بهار اعلام كرد، گذشت نمي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون