موزه ارميتاژ؛ گواه تاريخي بيبديل
مرجان يشايايي
تير ماه سال قبل از تهران به مقصد سنپترزبورگ راه افتاديم، با تور و با گروهي كه چند روز بعد همسفراني خوب و همدل از آب درآمدند.
هدف، گشتوگذاري هرچند كوتاهمدت و گذرا در سرزمين روسيه بود. همان كشوري كه تاريخي دارد كه به افسانه پهلو ميزند، مغول و تاتار و ناپلئون و بسياري ديگر به سوداي دشتهاي پهناور و حاصلخيز به سرزمين يخزده روسيه تاختهاند و هر بار نه سرماي روسيه كه مردمان آن، متجاوز را به عقب راندهاند. آخرين تهاجم بزرگ به اين خاك -كه آنهم به شكستي بزرگتر انجاميد- در زمان هيتلر در جنگ جهاني دوم و حوالي سال 1942 رخ داد كه مهر خود را براي هميشه بر تاريخ روسيه - اتحاد شوروي آن زمان - نشاند.
به سنپترزبورگ و ارميتاژ زيبا ميرويم: يكي از بزرگترين موزههاي جهان با صدها هزار اثر هنري از سراسر جهان در قرنها و زمانهاي مختلف كه جهاني را مبهوت خود كرده است. بسياري از گردشگران روسيه را سوداي ديدن اين بناي عظيم و آثار هنري آن به اين خاك كشانده است.
اگر كمي اهل هنر باشيد و حوصله داشته باشيد تا اتاقهاي متعدد و سالنهاي انباشته از آثار هنري را در ميان سيل جمعيت بهدقت ببينيد و بكاويد، ارميتاژ زيبا شما را در خود ميبلعد و غرق ميكند. هرچه بخواهيد در اين بناي باشكوه كه بخشي از كاخ زمستاني پطركبير بوده است، پيدا ميكنيد. چهره ژنرالهايي كه توانستهاند شكست بزرگ ناپلئون را در دشتهاي يخزده رقم بزنند، هركدام در قابي جداگانه در يكي از سالنهاي ورودي موزه به چشم ميخورد و برخي قابها تنها زمينهاي سبز را قاب گرفتهاند، بدون چهره، نماينده ژنرالهايي كه عمرشان به كشيدن چهره وفا نكرده و حالا قاب خالي و نامي در زير آن تنها يادگار جنگهاي آنها است. مهمترين نقاشي اين اتاق چهره الكساندر اول است، پادشاهي كه ناپلئون در زمان او به روسيه لشكر كشيد و شكست خورد و تا خود پاريس مجبور شد عقبنشيني كند. وصف اين موزه آسان به پايان نميرسد و شايد هيچ قلمي نتواند حق مطلب را ادا كند، اما به هر حال بايد گفت كه قديميترين فرش جهان، متعلق به 3500 سال پيش، كه از گور اسب يك سردار روسي كشف شده است، هم در اين موزه نگهداري ميشود. كارشناسان هنري عقيده دارند كه به دليل نقوش گوزني كه روي اين فرش هست، فرش در ايران بافته شده.
كارشناس هنري هم كه نباشيد، از كنار داستان دلانگيز موزه در زمان جنگ جهاني دوم نميتوانيد بياعتنا بگذريد: هيتلر تا پشت دروازههاي سنپتربورگ، لنينگراد آن زمان، پيش ميآيد و ميخواهد به جز شهر، ارميتاژ را نابود و گنجينههاي آن را غارت كند. شهر مقاومت ميكند، آن هم 900 روز! اما پيش از رسيدن ارتش نازي، سربازان ارتش شوروي گنجينههاي موزه را بستهبندي و در جايي امن در سيبري پنهان ميكنند تا زماني كه هيتلر از دروازههاي شهر عقب رانده شود، دوباره آنها را باز گردانند.
فكرش را بكنيد! صدها هزار اثر هنري در بحبوحه جنگ تا سيبري منتقل ميشوند، بيآنكه آسيبي ببينند يا گم شوند و بعد هم كه جنگ تمام ميشود و مردم از جنگ درآمده بيشتر از دولت آن زمان پيشقدم ميشوند تا ارميتاژ نيمهويران را از نو بسازند، دوباره گنجينهها به موزه منتقل ميشوند و ارميتاژ ميشود هماني كه هست و امروز ميليونها نفر مشتاق را به سمت خود ميكشاند.
ديدن عكسهاي ديدني از اين بازسازي و انتقال دستكمي از جذابيتهاي هنري موزه ندارند.