• ۱۴۰۳ دوشنبه ۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5626 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ آبان

توقف زبان‌آموزي به كودكان، دامنگير فرداي‌شان مي‌شود

ريحانه سيگارچي٭

امروز همه‌چيز عجله دارد، از تكنولوژي، علم، رشد و آگاهي بگيريد تا سرعت پيشرفت ذهن كودكان. سرعت دنياي مدرن امروز به قدري زياد است كه اگر از نوزادي هم، كودك را براي مواجهه با اين دنياي شتابان آموزش بدهيم، باز هم با چالش‌هاي زيادي مواجه خواهد شد. در ميان اين همه عجله براي پيشرفت، خبر متوقف شدن آموزش زبان دوم به كودكان، خبري شوكه‌كننده است. كودكان ما بدون اينكه كسي به آنها از تكنولوژي بگويد، به محض اينكه فضاي استفاده از آن را پيدا مي‌كنند، خودشان تبديل به آموزش‌دهنده‌هاي تكنولوژي به والدين و ديگران مي‌شوند. در اين ميان چگونه مي‌توان تصور كرد كه به اين دانشمندان كوچك بگوييم، الان وقت مناسبي براي آموزش‌تان نيست!

اگر بخواهيم از نگاه علمي و روانشناسي اين خبر را مورد بررسي قرار دهيم، بايد بگوييم كه نه تنها متوقف كردن زبان‌آموزي به اين نسل از كودكان آسيب خواهد زد، بلكه اثرات مخربِ آن، دامنگير ايران فرداي‌مان خواهد شد. در دنياي امروز، كودك ما نيازمند مجهز شدن به ابزاري است كه بتواند وارد آينده‌اي شود كه دنيا در حال تبديل شدن به آن است؛ حال تصور كنيد در بهترين زمان يادگيري، در طلايي‌ترين فرصت آموزش، كودك را از آن محروم كنيم و اين ‌بار سنگين را بر دوش او بگذاريم تا در سال‌هاي بعدي، با تلاشي بيشتر براي يادگيري و با صرف هزينه و زمان بيشتر و البته احتمالا با انگيزه كمتري بايد خود را به اين ابزار مجهز كند. اين در حالي است كه يادگيري زبان جديد براي كودكان معمولا بعد از كامل شدن زبان مادري بسيار راحت‌تر امكان‌پذير بوده و حتي برخي  كودكان همزمان با زبان مادري آن را ياد مي‌گيرند.  كودك آماده به يادگيري، با ذهني پر از پتانسيل، در برابر هر آموزش جديد، مشتاق و بدون مقاومت است. او را حتي نه فقط براي يك زبان، بلكه شايد بتوان براي زبان‌هاي ديگر هم آموزش دهيم. در اين دوره رشدي حساس، مغز بيشترين توان ايجاد مسيرهاي عصبي جديد را دارد و روبه‌رو شدن كودك با آموزش‌هاي جديد، هزاران شبكه عصبي جديد را در او راه‌اندازي مي‌كند كه كودك ما را تبديل به فردي با قابليت‌هاي چند جانبه و سرشار از توانايي براي همراه شدن با دنياي امروز مي‌كند. آموزش زبان دوم در سن پايين به كودك (بر خلاف سنين بعد از نوجواني) باعث مي‌شود كه حنجره و تلفظات گفتاري كودكان در اداي زبان دوم به درستي و زيبايي شكل بگيرد، چرا كه بعد از نوجواني، حنجره قابليت انعطاف‌پذيري كمتري براي شبيه‌سازي كردن تلفظ‌هاي زبان دوم را خواهد داشت. 
ذهن آماده كودك ما، مي‌تواند بدون اينكه خواندن و نوشتن را بداند، زبان جديدي را مانند زبان مادري ياد بگيرد و اين آموزش تا بزرگسالي در خاطرش خواهد ماند! مهم در اينجا، انگيزه يادگيري است كه كودكان با سطحي از انرژي خالص، آماده براي يادگيري هستند و انگيزه كافي براي دانستن هر چيزي كه در اين دنيا مشاهده مي‌كنند را دارند! در چه سن ديگري مي‌توان چنين هيجان يادگيري و اشتياق بي‌نظيري را براي دانستن در انسان پيدا كرد! 
اگر تصور كنيم كه مي‌توانيم تكنولوژي را از كودك امروز جدا كنيم، تصوري محال است و حالا مساله اينجاست كه تكنولوژي در دسترس ما، تكنولوژي به زباني ديگر است، زبان انگليسي! پس چگونه ممكن است از او بخواهيم كه توان بالقوه خود را بدون اينكه بتواند معني زبان ديگري را بفهمد، براي خلق و كشف تكنولوژي به‌ كار ببرد، در صورتي كه بايد از لحاظ درك گفتاري و نوشتاري با آن هماهنگ باشد. اين نيازي واقعي است كه همين حالا نيز اكثر دانش‌آموختگان دانشگاه‌هاي‌ ايران زمين، براي ارايه مقاله‌هاي خود در بهترين مجلات دنيا، با آن مواجه هستند و بايد نتايج تحقيقات خود را كه شبانه‌روز براي آن تلاش كرده‌اند، به زبان انگليسي به چاپ برسانند. جالب‌تر آن است كه برخي از بهترين مجلات علمي ايران هم، تنها مقالات به زبان انگليسي را مي‌پذيرند و از پذيرش مقاله به زبان فارسي امتناع مي‌كنند! حال تصور كنيد كه چه امكاناتي از دست خواهد رفت، زماني كه محققان علمي ما، به دليل ضعف در ارايه دستاوردهاي خود به زبان انگليسي، نتوانند از نتايج ارزشمند خود دفاع كرده و مجبور باشند آنها را به دست دارالترجمه‌ها بسپارند! اين تنها نمونه‌اي كوچك از آينده است! آينده‌اي كه اگر هركدام از كودكان ما بخواهند در آن قدي علم كنند، بايد بتوانند با جهان، به زباني بين‌المللي صحبت كنند. آيا با تصميم به حذف زبان دوم از مهدكودك‌ها يا شايد بعد از آن حذف از مدارس آينده كودكان‌مان را خدشه‌دار نخواهيم كرد!
كمي علمي‌تر نگاه كنيم! امروزه تعداد كودكاني كه با مشكلات تاخير گفتاري درگير هستند، روز به روز در حال افزايش هست و آمار كودكاني كه به توانبخشي‌ها، روانشناس و گفتاردرمانگرها مراجعه مي‌كنند بسيار زياد است. در اين بين تحقيقات مي‌گويند اگر كودكاني كه دچار مشكلات زباني هستند را در معرض آموزش زبان دوم قرار دهيم، سرعت پيشرفت آنان بسيار افزايش مي‌يابد و روند بهبودي سريع مي‌شود. تصور كنيد كودكي با تاخير گفتاري وارد مهدكودك مي‌شود؛ در معرض زبان دوم قرار مي‌گيرد و بدون اينكه والدين و مربيان بدانند كه او در حال درمان است، مي‌بينند كه مشكلات گفتاري كمرنگ‌تر مي‌شود، در اينجا آموزش زبان دوم، خود نقش درمانگري را بازي مي‌كند كه نه ما از او خبر داشتيم و نه كودك!
و روانشناسان! آنها مدام تاكيد بر آموزش مهارت‌هاي زندگي به كودك را دارند و يكي از اصلي‌ترين اهداف فرزندپروري را يادگيري اين مهارت‌ها مي‌دانند! مهارت زندگي به كودك قدرت حل مساله و مديريت خود و امكاناتش را مي‌دهد و تمامي اين ابزارها او را براي داشتن اعتماد به نفس و عزت نفسي قابل قبول آماده مي‌كند. در اين بين كودك ما در حال پرورش استعدادهايش است و روز به روز نه تنها والدين بلكه خود كودك هم، بيش از پيش به خود و توانمندي‌هايش افتخار مي‌كند. تا اينجا همه‌چيز عالي پيش رفته! اما كافي است كودك محروم شده از زبان دوم را در جمعي از كودكان همسن و سال خود كه مهارت زباني بالايي دارند قرار دهيم! چه مي‌شود! اعتماد به نفسِ رشد كرده كم‌كم تضعيف خواهد شد و ارزشمندي خود را دست‌كم مي‌گيرد و منِ بي‌ارزشي شروع به رشد مي‌كند. حال تصور كنيد كودك نخبه ما را در جمعي از نخبگان دنيا وارد كنند، كودك از همه جا بي‌خبر حتي اگر دستاوردي براي ارايه داشته باشد هم ديگر اعتماد به نفسي براي نمايش آن نخواهد داشت! چه رسد به انگيزه‌اي براي ادامه! 
علاوه بر آنچه گفته شد، دلايل متعدد ديگري نيز براي ضرورت آموزش زبان دوم مطرح است، اما سخن را كوتاه مي‌كنيم و اميدوار هستيم، تصميم‌گيرندگان اين حوزه، با تغيير نگرش خود نسبت به اين موضوع، فرصت تعالي بيشتر فرزندان ايران زمين را از ايشان دريغ نكنند.
٭دكتراي روانشناسي
 روانشناس كودك و نوجوان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون