جنايي
كشف جسد فرد ناشناس در پارك بنفشه اكبرآباد كرج
به دنبال كشف جسد فردي ناشناس در پارك بنفشه اكبرآباد كرج، يك سناريوي جنايي مقابل كارآگاهان پليس قرار گرفت. ساعت 16 بعدازظهر جمعه 19 آبان ماه، كشف بقاياي جسد يك انسان در يك كيسه زباله در پارك بنفشه محله اكبرآباد به مركز فوريتهاي پليسي 110 گزارش داده شد. طولي نكشيد كه اين ماجرا در بيسيمهاي ماموران كلانتري پيچيد و خيلي زود تيمي از كارآگاهان جنايي به همراه بازپرس كشيك قتل راهي محل حادثه شدند و قطعاتي از پيكر يك انسان را داخل كيسه زباله مشاهده كردند. گزارش پزشك صحنه نيز حكايت از آن داشت، مقتول در مكان نامشخصي به قتل رسيده و توسط عامل جنايت به محل موردنظر منتقل شده است. در نخستين گام ماموران تيم تشخيص هويت پليس آگاهي استان البرز از روي جسد و صحنه جرم اقدام به انگشتنگاري كردند تا از قاتل، ردپايي به دست آورند همچنين كارآگاهان جنايي از سوي بازپرس كشيك قتل ماموريت يافتند تا دوربينهاي مداربسته اطراف پارك را هدف بازبيني قرار دهند و اقدامات اطلاعاتي را براي شناسايي هويت مقتول كليد بزنند. با دستور بازپرس پرونده، جسد براي معاينات دقيقتر به پزشكي قانوني منتقل شد و تحقيقات كارآگاهان جنايي پليس آگاهي در رابطه با دستگيري عامل اين قتل هولناك ادامه دارد.
همسركشي هولناك با چكش
مردي ميانسال در اقدامي هولناك همسرش را به قتل رساند و سعي داشت مرگ او را حادثه اعلام كند، اما نتايج پزشكي قانوني دست او را رو كرد. شامگاه ۱۷ بهمن سال ۱۳۹۶ پيكر بيجان زن ميانسالي به نام مريم به درمانگاهي در شهرستان بهارستان منتقل شد. شواهد اوليه نشان ميداد كه اين زن به دليل ضربههاي شديد بر سر و صورتش جان باخته است. همسر اين زن در توضيح به كادر درمان گفت: «همسرم براي انجام كاري روي نردبان رفته بود كه نتوانست تعادلش را حفظ كند و از ارتفاع به زمين خورد و من هم بلافاصله او را به درمانگاه رساندم.» از آنجايي كه اظهارات او با شواهد و آثار روي بدن جسد منافات داشت مركز درماني، پليس را در جريان قرار داد و ماموران به سرعت راهي درمانگاه شدند و پس از بررسيهاي اوليه، تحقيقات از شوهر اين زن را آغاز كردند. او در توضيح به ماموران گفت: شيفت كاري من از ۳ تا ۱۰ شب است و امشب وقتي به خانه برگشتم ديدم همسرم بيهوش كنار نردبان افتاده و خون زيادي از او رفته، فهميدم از ارتفاع به پايين پرت شده يا نردبان روي سرش افتاده است. با كمك دختر و دامادم او را به درمانگاه رسانديم اما پزشكان گفتند كه كاري از دستشان برنميآيد و او فوت كرده است. حالا هم چون موضوع حادثه بوده از كسي شكايتي ندارم. در ادامه تحقيقات و به دليل تناقضگوييهاي مرد ميانسال، جسد با دستور مرجع قضايي به پزشكي قانوني منتقل شد و كارشناسان اين سازمان پس از معاينههاي لازم در گزارشي اعلام كردند كه علت تامه مرگ، شكستگيهاي جمجمه ناشي از ضربات متعدد جسم سخت به سر بوده است. با اعلام اين گزارش تحقيقات ماموران وارد مرحله تازهاي شد و داماد خانواده مورد تحقيق قرار گرفت كه او به ماموران گفت: از وقتي وارد اين خانواده شدم پدر و مادرزنم باهم درگير بودند و اختلاف شديدي داشتند. دختر خانواده هم گفت: از آنجايي كه پدرم چند سالي است كه به مواد مخدر اعتياد دارد مادرم هميشه با او دعوا ميكرد و از او ميخواست اعتيادش را ترك كند. الان هم احتمال ميدهم پدرم بلايي سر مادرم آورده باشد. در ادامه مرد ميانسال دوباره تحت بازجويي قرار گرفت و وقتي در برابر مستندات قرار گرفت به ناچار به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت: روز حادثه وقتي از محل كارم برگشتم از همسرم خواستم برايم چاي بريزد اما او به حرفم گوش نكرد و رفت كنار بخاري خوابيد. من به سراغ ترياكم رفتم تا قدري مصرف كنم كه او شروع به اعتراض كرد. او ادامه داد: از آنجا كه بارها سر اين موضوع باهم درگير شده بوديم عصباني شدم و با چكش منبتكاري دو ضربه محكم به سرش زدم و بعد او را به سمت نردبان آهني هل دادم. همان موقع از پشت سرش خون جاري شد و من براي اينكه مطمئن شوم كه ديگر نفس نميكشد با سنگ چند ضربه به سرش كوبيدم و بعد از چند دقيقه جسدش را به حياط بردم و نردبان آهني را روي سر او انداختم تا اگر كسي چيزي پرسيد بگويم نردبان روي سرش افتاده است. با تكميل تحقيقات پرونده براي رسيدگي به شعبه ۱۳ دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در ابتداي جلسه دادگاه ۳ فرزند قرباني از قصاص پدرشان گذشتند و درخواست ديه كردند. دختر قرباني به قضات گفت: با اينكه از مرگ مادرمان خيلي ناراحتيم اما راضي به قصاص پدرمان هم نيستيم و ميخواهيم او هم ديه مادرمان را پرداخت كند و هم به حبس محكوم شود. سپس متهم به جايگاه رفت و با پذيرش اتهام قتل گفت: من خيلي پشيمانم، اگر همسرم آنقدر با من دعوا نميكرد و از من حرفشنوي داشت اين اتفاق نميافتاد. در پايان جلسه قضات براي صدور راي وارد شور شدند و باتوجه به درخواست اولياي دم، او را به پرداخت ديه و ۸ سال حبس محكوم كردند.
خودكشي تلخ دختر دانشآموز در تهران
دختر نوجوان با پرت كردن خود از تراس طبقه سوم خانهشان به زندگياش پايان داد. ساعت ۲۰ يكشنبه چهاردهم آبان امسال، يكي از ماموران كلانتري نواب در تماس با بازپرس كشيك قتل دادسراي جنايي تهران از مرگ مشكوك دختري ۱۷ساله خبر داد. با دستور قضايي تيمي از ماموران اداره دهم پليس آگاهي تهران براي بررسي ماجرا به محل حادثه اعزام شد. بررسيها نشان ميداد كه او از تراس طبقه سوم خانهشان به پايين افتاده و فوت كرده است. با تحقيق از همسايهها معلوم شد مادرش در خانه بوده كه اين اتفاق افتاده است. مادر اين دختر در جريان تحقيقات گفت: در حال آماده كردن شام بودم. دخترم هم در اتاقش در حال نوشتن تكاليفش بود. نفهميدم چطور به بالكن رفت و خودش را پايين انداخت. ماموران در بررسي وسايل اين دختر نوجوان دانشآموز دو دستنوشته يافتند كه از زندگي گلايه كرده و همين باعث شده بود خودكشي كند.