• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5631 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲۷ آبان

نخستين ملاقات گورباچف و ريگان

مرتضي ميرحسيني

گورباچف با قبلي‌ها تفاوت‌هاي زيادي داشت. البته يكي از همان‌ها بود و از جمع خواص شوروي براي رياست بر حكومت انتخاب شد. نظامي را به ارث برد كه تا گردن در مشكلات فرورفته بود و سايه چند نسل نارضايتي و نفرت عمومي بر آن سنگيني مي‌كرد. تفاوتش با قبلي‌ها در اين بود كه مي‌دانست راه و روش‌هاي گذشته ديگر جواب نمي‌دهند و با لجاجت و پافشاري بر شعارها و تبليغات رسمي، نمي‌شود واقعيت‌ها را ناديده گرفت. با اين نگاه بود كه برنامه‌هايي براي نوسازي كشور و تغيير رويه‌هاي رايج به كار بست و در بسياري چيزها تجديدنظر كرد. ويكتور شبشتين در كتاب «انقلاب‌هاي 1989» مي‌نويسد: گورباچف هرگز هيچ تمايلي براي كنار گذاشتن كمونيسم نداشت و اتفاقا گمان مي‌كرد رسالتش نجات كمونيسم و پاكسازي آن از آلودگي و پلشتي‌هاست. در شروع، بسياري از بروكرات‌هاي دوران برژنف را كنار گذاشت و با استفاده از كاگ‌ب، جمع بزرگي از سردمداران حزبي را كه به قدرت چسبيده بودند و فسادشان محرز بود از كار بركنار كرد. شرايط رقابت درون‌حزبي را تسهيل كرد و اجازه داد مردم بتوانند - از ميان كمونيست‌ها - هر كه را دوست دارند، انتخاب كنند. او اصلا قصد نداشت كه نظام اقتصادي را زيرورو كند يا سلطه انحصاري حزب كمونيست را به چالش بكشد. مي‌خواست همه‌ چيز را بدون دست زدن به پايه‌هاي اصلي‌شان بازسازي كند. او به سوسياليسم باور داشت و از آن دسته كساني بود كه مطمئن بود مسير درست لنين از زمان استالين به انحراف كشيده شده است. «اين توهم قدرتمندي بود كه گورباچف و بسياري از باورمندان راستين كمونيست به آن مبتلا شده بودند. گورباچف گمان مي‌كرد پرسترويكا (در روسي به معني بازسازي) رجعتي است به آرمان‌هاي لنين.» باور داشت مي‌شود با اصلاح خطاها و جبران كج‌روي‌هاي گذشته، حكومت را از نو ساخت و به اهدافي كه دهه‌ها در حد شعار باقي مانده‌اند، رسيد. ويتالي كاروتيچ كه آن زمان سردبير مجله اوگونيوك - يكي از نشريات خبري شوروي - بود، بعدها با نگاه به عقب مي‌گفت: «گورباچف خيال مي‌كرد اگر فاحشه‌اي را به حمام ببرد و خوب او را بشويد و سپس لباس‌هاي شيكي به او بپوشاند، مي‌تواند بكارتش را از نو احيا كند.» اما آن زمان كه گورباچف اصلاحاتش را شروع كرد، خيلي‌ها چنين نگاهي نداشتند. حتي بسياري از اعضاي ارشد حزب كمونيست به وحشت افتادند و سعي كردند برنامه‌هاي رهبر جديد را كه به نظرشان راهش را گم كرده بود، خنثي كنند. اما گورباچف به كاري كه شروع كرده بود، ادامه داد. يكي از تدابيرش اين بود كه به جاي كوشش در توسعه جنگ‌افزارهاي شوروي، تصميم به كاهش بودجه نظامي گرفت و حتي در نخستين ملاقات با ريگان در چنين روزي از نوامبر 1985 از ضرورت ختم مسابقه تسليحاتي صحبت كرد. مطمئن بود شوروي ديگر كشش افزايش بودجه نظامي را ندارد و نمي‌تواند در رقابتي كه انتهايش معلوم نيست، باقي بماند. مي‌ديد كه سود حاصل از فروش گسترده سلاح به كشورهاي درگير جنگ نيز براي تامين بودجه نظامي و توسعه فناوري‌هاي مرتبط با آن كافي نيست و سرمايه‌گذاري در اين بخش هزينه‌هاي سنگيني به اقتصاد تحميل مي‌كند. گورباچف در تلاش براي پايان ‌دادن به رقابت تسليحاتي، مصمم و واقع‌بين بود، اما ريگان كه در طرف ديگر ماجرا قرار داشت در فضاي سال‌هاي نخست جنگ سرد سير مي‌كرد. از نخستين صحبت چهره به چهره هيچ نتيجه‌اي حاصل نشد، چون آن «دايناسور سياسي» - لفظي كه گورباچف در وصف ريگان به كار برد - همان حرف‌هاي كليشه‌اي را تكرار مي‌كرد. روز بعد باز به گفت‌وگو نشستند و اين‌بار شرايط كمي تغيير كرد. به روايتي، لحن گفت‌وگو تغيير كرد و دو رهبر ساعت‌ها درباره موضوعات مختلف مذاكره كردند و به نظر مي‌رسيد به تفاهماتي دست يافته‌اند. اين ملاقات كه در ژنو سوييس انجام شد، گام مهمي در ختم جنگ سرد بود. چندي بعد دو طرف درباره موضوعاتي كه در آن امكان مصالحه وجود داشت، مذاكره كردند و بر امضاي معاهده‌اي كه پيمان تسليحات هسته‌اي ميان‌برد نام گرفت به توافق رسيدند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون