ادامه از صفحه اول
مشاركت انتخاباتي و كارآمدي
مقبوليتدهي به نظام و هم به لحاظ بينالمللي افزايش توان مانور كارگزاران سياست خارجي دارد مضافا اينكه ميتواند از ابعاد مختلف زمينه كارآمدي سيستم سياسي را فراهم كند چراكه همانطور كه توضيح داده شد كارآمدي يك سيستم سياسي تا اندازه زيادي در ارتباط با توان آن نظام در نيل به اهداف و برنامههاي ترسيمشده براي خود ارزيابي ميشود. نگارنده بر اين باور است كه نيل بدين مهم هنگامي امكانپذير است كه كارگزاران نيز يك نظام سياسي حداقل در داخل توان تحقق سه اصل مهم يعني ايجاد اجماع و همبستگي در جامعه، مشروعيتسازي و مهمتر از همه فراهم ساختن بستر براي رضايتمندي اقتصادي در بين مردم را داشته باشند سه كاركردي كه ارتباط تنگاتنگي با افزايش مشاركت سياسي بهويژه مشاركت انتخاباتي دارد چراكه اگر اجماع و وفاق به معناي پيروي مردم از فرامين دولت و حاكم بودن روح همبستگي ميان مردم ازيكطرف و ازسوي ديگر ميان نيروهاي اجتماعي و سياسي با دولت باشد افزايش مشاركت انتخاباتي اين مهم را تسهيل ميكند مضافا اينكه با افزايش مشاركت انتخاباتي، مشروعيت و مقبوليت نظام فزوني يافته و با اتكا به آن دولت در اجراي وظايف اقتصادي خود يعني تامين رفاه عمومي موفقتر ميتواند عمل كند كاركردهايي كه همه آنها در طول يكديگر بوده و دستيابي به آنها سبب ارتقاي نظم و ثبات و مهمتر از همه تسهيلگر بقا و تداوم نظام سياسي ميشود. با توجه به چنين مقدمهاي ضروري به نظر ميرسد كه دستاندركاران انتخابات مجلس دوازدهم در دو سطح اجرايي و نظارتي شرايط مشاركت حداكثري را در انتخابات فراهم كنند. بدون ترديد نخستين گام براي فراهم كردن چنين امري بسترسازي براي فعاليت نخبگان، احزاب و نهادهاي مدني است. آنها با ايجاد انگيزه زمينه مشاركت و افزايش آن را فراهم ميكنند. بدون ترديد زماني احزاب و نهادهاي مدني ميتوانند اين نقش را ايفا كنند كه نمايندگاني براي معرفي در انتخابات داشته باشند. مجلس برآمده از چنين فرآيندي ميتواند به عنوان عصاره ملت نمايندگي تمامي نيروهاي اجتماعي و سياسي را تسهيل كند موضوعي كه همبستگي در جامعه را افزايش، سطح مشروعيت و مقبوليت نظام را ارتقا و مهمتر از همه رضايتمندي سياسي را فراهم ميكند. خواستههايي كه از نيازهاي ضروري جامعه كنوني ايران در مقطع فعلي بهدليل فشارهاي خارجي، وخامت اوضاع اقتصادي و كاهش سطح اعتماد سياسي است.
چرا اصلاحطلبان بهانهجو را خلعسلاح نميكنيد؟
در بعضي دورههاي انتخابات، اصلاحطلبان نشان دادهاند حاضر به كنارهگيري به نفع همديگر نيستند. (نمونهاي كه بسيار به ضررشان شد انتخابات رياستجمهوري 1384 است. خودشان مدعياند اگر يكي از آقايان كروبي و معين كنار ميرفتند معجزه انتخابات به نفع آنها رقم ميخورد و احمدينژاد 8سال بر ملت و نظام هزينه بار نميكرد) در شرايطي كه ائتلاف بين آنها تقريبا محال است تاييد صلاحيت همه آنها، هزينه سياسي را كم ميكند و از طرفي چون مااصولگراها معتقديم كه آنها اعتبار و پايگاه خود را در جامعه از دست دادهاند، راي نميآورند و اصطلاحا خيط ميشوند! نتيجه نهايي هم معلوم است و آن پيروزي درخشان جريان اصولگرايي در يك رقابت جدي است. پيشنهاد بالا كاملا عملياتي است و تنها دليلي كه اصولگراها ميتوانند آن را نپذيرند اينكه خودشان نزد وجدان خويش، راي نداشتن اصلاحطلبان را قبول نداشته باشند و از نتيجه غيردلخواه، دچار كابوس شوند و اين خودش البته مقولهاي قابل اعتناست.