• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5644 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۲ آذر

درباره انيميشن سينمايي «بچه زرنگ»

ضمانت آهو، روايتي فانتزي يا واقعي؟

شادي جاجرودي

 

گاهي آدم در تنگناي زندگي به فانتزي پناه مي‌برد. مادامي ‌كه توان حل مساله و گرد كردن روايت را در وجود خود ندارد، با پناه‌ بردن به فانتزي شكاف تجربه خود را پر مي‌كند. اين فانتزي در مسير ميل‌هاي متنوع انسان رقم مي‌خورد و صرفا ميل جنسي نيست كه از فانتزي كمك مي‌گيرد تا ميل فروخورده و سركوب شده خود را پاسخ دهد. فانتزي در روايت زيستي فرد قرار مي‌گيرد، البته كه به كنش فيزيكي منجر نشده و در دل خود نوعي انفعال دارد. فانتزي چون خط موازي كنار تجربه زيستي ما حركت كرده و گاهي ذهن تجربه فانتزي را با تجربه واقعي اين‌هماني مي‌كند؛ بنابراين‌‌ فانتزي نه‌تنها شكاف تجربه ما را پر كرده؛ بلكه جزو روايت زيستي ما مي‌شود.
از طرفي سينما مي‌تواند به مخاطب خوب فضيلت‌هاي ادراكي هديه دهد. وقتي فرد با روايت به معرفت پديده‌هاي پيرامونش نائل مي‌شود، به نظر مي‌رسد فيلم توانايي تجربه كردن فرد در روند ادراك فضيلت را دارد. بعد از مشاهده فيلم در سالن تاريك و همراه شدن با سفر قهرمان توالي رويدادها و سرنوشتي كه براي قهرمان رقم خورده بدل به زيست مخاطب شده و عاقبت قهرمان مي‌تواند بر جهان باور مخاطب اثر بگذارد. به نظر مي‌رسد پايان خوش در فيلم‌هاي كلاسيك هاليوود ناظر به همين مدعي است. قهرمان اگر جرمي مرتكب شود بايد مكافات عمل خود را ببيند. گاهي پايان فيلم سينماگران بزرگ آن‌قدر باسمه‌اي و خام‌دستانه است كه تيغ سانسور در پس يقه آثار آنها مشاهده مي‌شود. در فيلم‌نوآر‌ها يا حتي پايان آثار آلفرد هيچكاك حتما سرنوشت قهرمان مورد رضايت ايدئولوژي حاكم بر استوديو است. پايان ليست بسياري از فيلم‌هاي آن دوره ارتباطي با روند توالي رويدادها نداشته و قطعا ارگانيك نيست؛ اما دستور سانسور پايان را بدل به همه ‌چيز به خيروخوشي مي‌گرداند.
وودي آلن در فيلم امتياز نهايي اين پايان‌هاي نشئه‌كننده را هجو كرده و قهرمان از مكافات عمل خود فرار مي‌كند. اين فيلم برداشت آزادي از جنايت و مكافات داستايفسكي است؛ ولي پايان آن كاملا متفاوت از جهان‌بيني نويسنده بزرگ روسي رقم خورده است؛ بنابراين سينما با قابليت روايت مي‌تواند حس مخاطب خود را دگرگون كرده و به باور فردي او دسترسي پيدا كند.
بنابراين هر كدام از قصه‌هاي فانتزي شكاف احساسي از حس ما را نسبت به واقعيت نشان مي‌دهد و ارايه روش متفاوتي بر ادراك دنياست.
مادامي‌كه فرد توان پنجه در پنجه شدن با مساله يا تجربه ساختن از پديده را ندارد، به فانتزي گرايش پيدا مي‌كند. اين روز‌ها در تمام رسانه‌هاي مكتوب، صوتي و تصويري پر حرف از انقراض برخي جانداران اين سرزمين است. يوزپلنگ ايراني، گورخر ايراني و ببر مازندران كه هر ثانيه به انقراض خود نزديك مي‌شوند. اينكه تمام رسانه‌ها گناه را گردن مردم مي‌اندازند پاسخ طولاني دارد؛ ولي بالطبع اضطراب و حس گناه گريبان‌مان را چاك مي‌دهد. ياراي مقابله با اين انقراض هم در ظرفيت زيستي ما نيست. چه ‌كار بايد كرد؟ در اتوبان مشهد زير هشتاد كيلومتر حركت كنيم كه مبادا ناخواسته يوزپلنگ ايراني را از بين ببريم. دعا كنيم؟ نذر كنيم؟ در صفحه‌هاي مجازي حرف بزنيم. پاسخي در ميان نيست. وقتي كودك در ميان اين هياهوي رسانه‌ها قرار مي‌گيرد، برانگيخته از حس گناه و اضطراب شده و با نوع نگرش و جهان‌بيني حاصل از روايت ابرقهرماني دست به فانتزي مي‌زند. بچه زرنگ تا نيمه انيميشن فانتزي مبتني بر اين ميل كودك و نوجوان است. محسن تمايل شديد به ابرقهرماني و كمك به ديگران دارد. در يك مسافرت همراه خانواده با ببر مازندران آشنا شده و تلاش مي‌كند او را از دست شكارچيان نجات دهد. تا اينجا بچه زرنگ يك انيميشن سرگرم‌كننده و درگيركننده است. روايت با تعليق آزاد مي‌شود. ببر مازندران با كمك محسن به صندوق‌عقب خودرو آنها رفته و از دست شكارچيان فرار مي‌كند. ماجراي ببر مازندران داخل صندوق‌عقب و كنش‌هاي ابرقهرماناني محسن سرگرم‌كننده و جذاب از كار درآمده و مي‌تواند -‌با فانتزي گفت‌وگوي انسان با حيوان‌- درگيري حسي مخاطب را با اثر افزايش دهد.
في‌الواقع داستان با بازگشت ببر مازندران توسط نقشه كودكانه محسن به جنگل تمام مي‌شود. ادامه داستان ارتباط دقيقي با بخش اول ندارد. گويا انيميشن ديگري را مشاهده مي‌كنيم. دو انيميشن كه ارتباط دقيقي با يكديگر ندارند. الصاق بخش دوم به بخش اول بي‌ربط و بي‌منطق است.
در بخش دوم با استفاده از نماي ‌نظر -‌كه فيلم الرساله را به ذهن متبادر مي‌كند‌- شخصيت قلب جنگل پرداخت مي‌شود. قلب جنگل يكي از حيوانات جنگل و شخصيتي است كه حيوانات ديگر در مقابل او تعظيم مي‌كنند. او به طرز حيرت‌آور توانايي جان بخشيدن به ميت را دارد. مخاطب با فقدان اطلاعات از شخصيت قلب جنگل كنجكاو شده تا راوي چشم مخاطب را به جمال او روشن كند. در لحظه بهت‌آور قلب جنگل مي‌تواند ببر مازندران كه مورد ضرب گلوله شكارچيان قرار گرفته و فوت كرده را نجات دهد. شكارچي اصلي كه آنتاگونيست داستان بوده دربه‌در دنبال قلب جنگل است. چنگيز منقرض در جست‌وجوي ببر مازندران و قلب جنگل است. مخاطب از كنجكاوي كلافه شده تا اينكه قلب جنگل رونمايي مي‌شود. قلب جنگل آهويي ماده با شمايل مدل‌هاي خانم امروزي است. مژه‌هايي بلند كه شبيه مژه مصنوعي است. چرا بايد يك آهوي ماده قلب جنگل باشد. طبيعتا فانتزي در دل خود گسستي هستي‌شناختي دارد. منطق فانتزي از منطق واقعيت تبعيت نمي‌كند. براي همين مخاطب در مسير كشف و شهود در دنياي فانتزي قرار گرفته تا علت ناميدن آهوي ماده به قلب جنگل را دريابد. از طرفي علت توانايي او در مرده زنده كردن را كشف كند. مخاطب در دنياي فانتزي غرق شده و روايت فيلم از شخصيت اصلي به شخصيت قلب جنگل سوييچ مي‌شود. در مسير داستان رمزگشايي شكل نمي‌گيرد. ساختار روايت آشفته شده و توالي رويدادها دستوري و غيرارگانيك مي‌شود. در لابه‌لاي صحبت جنگلبان مشهدي مهربان به داستان امام هشتم و ضمانت آهو اشاره مي‌شود.
مخاطب كه در اعماق جهان فانتزي غرق شده به ‌صورت دفعي به واقعيت پرتاب شده و حالا بايد تمايز ميان حس خود نسبت به روايت فانتزي و روايت واقعي پيدا كند. پناه‌ بردن به روايت فانتزي مي‌تواند واقعيت را قابل ‌تحمل كند؛ اما واقعيت را بدل به فانتزي كردن منجر به فرار از واقعيت مي‌شود.
روايت ضمانت آهو توسط امام رضا عليه‌السلام تا قبل از اين انيميشن يك روايت واقعي و تاريخي است. روايتي كه براي پرداخت مهرباني شخصيت امام هشتم شيعيان نقل مي‌شد. در بچه زرنگ اين روايت بدل به فانتزي مي‌شود. فانتزي جهاني است كه توسط ميل فرد خلق شده و تاكيدش بر درگير ساختن ما در تجربه‌هاي تخيلي است.
چرا روايت واقعي از امام معصوم بايد بدل به روايتي تخيلي، تفنني و غيرواقعي شود. با يك اشتباه ناخواسته نه‌تنها كودك به ‌قصد توليد‌كنندگان واقف نشده؛ بلكه مورد هجمه ضد قصد آنها قرار مي‌گيرد. با نحوه روايت فيلم، ماجراي ضمانت آهو توسط امام رضا عليه‌السلام بدل به روايتي تخيلي مي‌شود.
در ذهن مخاطب پرسش‌هاي متنوعي ايجاد مي‌شود. چه ويژگي‌ شاخصي در آهو وجود داشته كه امام رضا ضمانت او را برعهده گرفته است. تكيه بچه زرنگ بيشتر به ويژ‌گي‌هاي ظاهري آهوي ماده است البته او بعد ماجراي ضمانت توان نجات حيوانات از انقراض را پيدا كرده است. چرا بايد شكارچي تمايل شديدي به در دام انداختن قلب جنگل داشته باشد. اگر آهوي ماده توان جلوگيري از انقراض حيوانات را دارد چرا از توانايي خود استفاده نمي‌كند. چرا ديگر حيوانات از بين رفتند و مي‌روند. آيا شكافي كه توليدكنندگان در جهان فانتزي و واقعي با تكيه ‌بر روايت معصوم رقم زده‌اند به ضد خود بدل نشده است. مخاطبي كه غرق در روايت فانتزي است و فعالانه تلاش مي‌كند روايت داستان را كشف و شهود كند با تغيير رويكرد روايي و پرت ‌شدن به واقعيت منفعل و سرخورده نمي‌شود! بنابراين كنش فرد تاثيري بر محيط پيرامون نداشته و بايد از جاي ديگري مشكل انقراض حيوانات حل شود. پرسش‌هاي هستي‌شناختي كودك به هم مي‌ريزد. اگر ضمانت يك معصوم از آهو به او قدرت بازگرداندن زندگي حيوان مرده را دارد، چرا براي باقي حيوانات دست ‌به ‌كار نمي‌شود. اگر مرگ حيوان امري ناپسند است، چرا شكار در اسلام منع نشده و امري حلال است. شاكله اعتقادي كودك مورد هجمه هولناكي قرار گرفته و در خلأ حسي فرو مي‌رود.
ارتباط رويداد‌هاي ديگر انيميشن بچه زرنگ با پيرنگ اصلي هم مورد خدشه قرار مي‌گيرد. محيط‌بان شيرين لهجه به‌ خاطر فقدان نيروي پشتيبان در نبرد با شكارچيان شكست مي‌خورد. اين ماجرا چه ارتباطي با منطق بخش دوم دارد؟ اگر قرار است آهوي ماده حيوانات را از انقراض دور نگه دارد، فرار ببر مازندران و نگهباني محيط‌بان كاركرد خود را از دست مي‌دهند.
سردرگمي مخاطب نتيجه مشاهده انيميشن بچه زرنگ است. سرانجام كه مخاطب ناتوان از جستن خط و ربط داستان است، محيط‌بان در مونولوگي الصاق شده از جهان بيرون اثر به تفسير روايت امام رضا عليه‌السلام مي‌پردازد. فارغ از تفسير زيبايي كه لهجه شيرين محيط‌بان مشهدي به روايت مي‌بخشد؛ بچه زرنگ نيمه تمام رها مي‌شود. در طرفه‌العيني تمام مساله‌هاي فيلم با مونولوگ گرد مي‌شود. چنگيز منقرض با تحولي دفعي و حيرت‌آور چرخشي صد و هشتاد درجه مي‌كند. حيوانات كينه شكارچيان را از دل بيرون كرده و او را نجات مي‌دهند. محسن متوجه پوشالي بودن ابرقهرمان‌هاي فرنگي شده و به راه راست هدايت مي‌شود و همه ‌چيز به خير و خوشي پايان مي‌پذيرد.
ديگر نگران انقراض حيوانات كشور نيستيم و ببر مازندران با دوبله لهجه مازندراني و طراحي زيباي انيماتور‌ها نگهبان جنگل خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها