• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5645 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۳ آذر

درباره نمايش «دشمن خدا»

صنعت دروغگويي

محمدحسن خدايي

در نمايش «دشمن خدا» به كارگرداني مجيد عراقي با وضعيتي دشوار به لحاظ اخلاقي روبرو هستيم. تمامي افرادي كه مورد پرسش قرار مي‌گيرند دروغ‌هايي كوچك و بزرگ مي‌گويند و مدام براي توجيه كارشان، دليل و برهان مي‌تراشند. چه آن كودكاني كه تازه به مدرسه رفته‌اند و شاگرد كلاس اول دبستان هستند و چه جواناني كه مدتي است به خدمت اعزام شده‌ و سرباز محسوب مي‌شوند. نشانه‌هايي كوچك اما غيرقابل انكار از بحراني‌شدن اخلاقيات جامعه به ميانجي فراگيرتر شدن دروغ. از ياد نبريم كه چگونه در فضاهايي چون مدرسه و پادگان كه شكلي از جوامع كنترلي در آنها به اجرا درمي‌آيد، به وجود آمدن تنش و رقابت، گريزناپذير است و افراد براي بقا، غلبه بر رقيبان و بركشيدن خود در ساختار سلسله‌مراتبي، گاهي از مدار راستي و صداقت خارج شده و في‌المثل دروغ‌ مي‌گويند. از اين باب نمايش «دشمن خدا» يادآور مناسبات انساني روزگار ماست كه ارزش‌ها در آن بي‌اعتبار شده‌‌اند و به رذيلت‌هاي اخلاقي دامن زده‌اند. اين مساله به فرسايش «سرمايه اجتماعي» منتهي شده و اعتماد مابين افراد را مخدوش مي‌كند. بنابراين نهادهاي اجتماعي چون مدرسه و پادگان كه در اين نمايش بازنمايي شده و كمابيش بر مدار نظم و قانون اداره مي‌شوند در مقابل بحراني‌شدن اخلاقيات واكنش نشان خواهند داد. اين نكته به‌وضوح اتفاق مي‌افتد و كساني كه به دروغگويي متهم شده‌اند مورد پرسش‌هاي عتاب‌آلود قرار مي‌گيرند. ساختار روايي نمايش مبتني است بر پرسش و پاسخ، تا كه حقيقت آشكار شود و نظم اخلاقي مورد قبول مدرسه و پادگان بار ديگر اجرا گردد. اين اراده معطوف به حقيقت در مسير دشوار خود، گريزي از «اراده معطوف به قدرت» نخواهد داشت. به ديگر سخن، كسي كه در جايگاه پرسيدن است و در پي كشف حقيقت، موضع فرادستانه‌اي نسبت به آن كسي پيدا مي‌كند كه مورد خطاب قرار مي‌گيرد و براي تبرئه شدن، مي‌بايست حقيقت را بگويد. اين موقعيت فرادستي و فرودستي حتي در عادلانه‌ترين دادگاه‌هاي بشري به ‌هنگام دادرسي و صدور حكم و اجراي عدالت، شكل مي‌گيرد و گريز چنداني از آن نيست. پس جاي تعجب نخواهد بود كه در اين نمايش و در يك گفت‌وگوي غيررسمي در رابطه با كشف حقيقت، اين نسبت فرادستي و فرودستي به وجود آيد و تمناي كشف حقيقت و اجراي عدالت كنار گذاشته شده و اراده معطوف به قدرت و فرادستي در زبان، نمودار شود. عمادالدين رجبلو در مقام نمايشنامه‌نويس با مهارت توانسته اين مساله را در دو وضعيت متفاوت صورتبندي كند و از تفاوت‌ها و شباهت‌هاي اين دو فضا در قبال فرادستي و فرودستي بگويد. اينكه بدون نظارت دموكراتيك، اين قبيل فرآيندهاي شبه‌‌حقوقي مي‌تواند به ضد خود بدل شده و مناسبات ناعادلانه‌اي را بازتوليد كند كه مخرب و غيراخلاقي است.   در نمايش «دشمن خدا» پيمان نانوشته‌اي ميان معلم و دانش‌آموز؛ مافوق و سرباز برقرار است: رازداري و حل‌وفصل ماجرا در فضايي خارج از پروتكل‌هاي رسمي. اين قضيه مي‌تواند نكات مثبتي داشته باشد همچون حفظ كرامت انساني و آبروداري كودك و سرباز. به هر حال دانش‌آموز كلاس اول چندان شايسته نيست خطاهايي كه از او سر زده، عمومي شود و عزت نفسش را نشانه رود. حل‌وفصل اين قبيل ماجراها در يك فضاي دوستانه به لحاظ تربيتي، كاركرد بهتري دارد و مي‌تواند بازدارنده و همچنين سازنده باشد. چراكه عمومي‌كردن اين مسائل، حل‌وفصل كردن مشكلات انساني است با مكانيسم حقوقي و زبان رسمي و ملال‌آور قانون. آگامبن در كتاب «باقي‌مانده‌هاي آشوويتس» به نكته مهمي در اين رابطه اشاره مي‌كند، اينكه «حقيقت عنصري غيرقضايي در خود دارد، چنانكه مساله «امر واقع» هرگز نمي‌تواند به مساله «امر قضايي» فروكاسته شود.» در نمايش «دشمن خدا» اين تمايز مابين اخلاقيات و قضاوت به خوبي آشكار مي‌شود. نمي‌توان دروغگويي يك كودك يا يك سرباز بي‌تجربه را به قانون سپرد و انتظار داشت عدالت اجرا شود و زندگي يك دانش‌آموز يا سرباز، براي هميشه در مسير نادرست تغيير نكند. البته خود اجرا هم به تمامي به مناسبات مدرن وفادار نمي‌ماند و در انتها وقتي مافوق از سربازها مي‌خواهد دست بر قرآن گذاشته و قسم بخورند اين حقيقت آشكار مي‌شود كه از نظر اجرا، همچنان اخلاقيات مبتني بر الهيات، فيصله‌بخش ماجرا است و مورد وثوق جامعه. وقتي دروغگو دشمن خداست براي مقابله با دروغ، مي‌توان به كلام خدا توسل جست و بر مبناي اخلاقيات شرعي، به داوري نهايي دست زد و در صورت شكست، نتيجه را به مشيت و اراده پروردگار سپرد.  به لحاظ اجرايي مجيد عراقي در مقام كارگردان تلاش كرده با واقعيت‌گرايي، فضاي پرتنش مدرسه و پادگان را بازنمايي كند. بازي رئاليستي بازيگران به اين رويكرد ياري رسانده و به نمايشي باورپذير ميدان داده است. زني كه نقش معلم پرورشي مدرسه و مردي كه نقش مافوق سربازان را بازي مي‌كنند، در ميان تماشاگران نشسته‌ و مشغول پرسش‌‌ و كشف حقيقت هستند. اين تمهيد اجرايي، استعاره‌اي است از اين‌هماني تماشاگران با پرسش‌كنندگان. گويي اگر ما هم جاي آن دو نفر بوديم همين پرسش‌ها را با همين لحن و با اين شدت از تحكم مطرح مي‌كرديم و از جايگاه فرادستانه خويش، لذت مي‌برديم و كيفور مي‌شديم. پس مي‌بايست از اشخاص گذر كرد و از ياد نبرد كه نهادها هستند كه امكان فرادستي و فرودستي را براي افراد مهيا مي‌كنند. براي فراتر رفتن از اين مكانيسم ناعادلانه، مي‌بايست به ساختارها توجه كرد و مشكل را تنها در اخلاق فردي ندانست.  در نهايت مي‌توان اجراي «دشمن خدا» را يكي از نمايش‌هاي قابل اعتناي امسال فرض گرفت كه با همدلي، رفاقت و همچنين تمرين زياد آماده شده و توانسته نوري هرچند كوچك بتابند بر تاريك‌روشناي مناسبات مدرسه و پادگان در ايران امروز. اجرايي كه با سادگي و صميميت، مي‌خواهد پيچيدگي و خباثت جهان را نشان دهد و در اين مسير تا حدودي كامياب است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون