افراد داراي معلوليت بايد در كنار افراد ديگر جامعه باشند
محمد جودي
در كنوانسيون حمايت از حقوق افراد داراي معلوليت حق سفر و تفريح مدنظر قرار گرفته شده است به اين معنا آنها هم بتوانند در كنار ساير افراد جامعه به تفريح و ورزش بپردازند و مسافرت بروند. در گروه برابري معلولان كه كار كنشگري انجام ميدهد روي فراگيرسازي اين مساله كار ميكنيم و معتقديم كه نبايد افراد داراي معلوليت به صورت جداگانه و ساير افراد جامعه به صورت جداگانه، فعاليت كنند. ما نبايد سينماي مخصوص افراد داراي معلوليت داشته باشيم بلكه بايد تمام سينماها طوري باشد كه افراد داراي معلوليت هم بتوانند از خدمات آن استفاده كنند. درباره دانشگاه و ساير فضاها هم همينطور است. كلاس آنلاين و دانشگاه آنلاين حق افراد داراي معلوليت نيست. ما بايد بتوانيم كنار بقيه افراد، در جامعه باشيم و همه اين مشكلاتي كه در حال حاضر با آن روبهرو هستيم به خاطر نبودن افراد در جامعه است. البته گروه برابري معلولان فعلا فعاليت رسمي ندارد و ثبت رسمي هم نيست و كارمان بيشتر درباره آگاهي رساني و كار با فعالان اجتماعي است. از حدود ۵ سال پيش فعاليت در حوزه حقوق معلولان را شروع كردم و يكي از اقداماتي كه در اين باره داشتيم همكاري با ستاد مناسبسازي بود. پيگيريهاي ما منجر به ايجاد بخشنامه الزام برگزاري كلاسها و امتحانات افراد داراي معلوليت در طبقه همكف مدارس و دانشگاهها شد. البته در حال حاضر نميدانم اين بخشنامه تا چه ميزان اجرا ميشود. علاقه من به حقوق و كار و تحصيل در اين رشته به واسطه برادرم بود چون او هم در اين رشته درس ميخواند بنابراين تصميم گرفتم به دانشگاه بروم و در حال حاضر هم دانشجوي حقوق بينالملل هستم اگرچه به دليل نبود مناسبسازي شهر و مشكلات رفت و آمد، نتوانستم درسم را ادامه دهم. از طريق بهزيستي درخواست ويلچربرقي دادم ولي كميسيون آن را رد كرد و گفتند كه نميتواني از آن استفاده كني. با اين شرايط كه هيچ گونه امكاني براي افراد معلول نيست، سياستهاي جمعيتي تصويب ميشود كه وضع را بدتر ميكند و به عقيده من خيانت به كشور است.متاسفانه در قانون جواني جمعيت، غربالگري سخت شده است چرا كه يكي از راههاي پيشگيري از تولد كودك داراي معلوليت، غربالگري است. روزي كه شنيدم اين قانون تصويب شده است اشك از چشمانم جاري شد چرا كه تولد افراد معلول با اين سطح از امكانات، مشكلات و نبود مناسبسازي، خيلي دردناك است. مسوولان بدون توجه به اين مسائل، در قانون جواني جمعيت، كاري كردهاند كه به قيمت افزايش جمعيت با افزايش معلوليت در كشور مواجه خواهيم شد در صورتي كه بسياري از اين بيماريها قابل پيشگيري است.
بيماري من اس.ام.اي و يك بيماري كه پيش رونده است و در سالهاي نخست زندگي نوزاد، جز از طريق انجام آزمايش مشخص نيست بنابراين هنگام تولد هنوز هيچ كس متوجه بيماري من نشده بود حتي در سالهاي ابتدايي كودكي هم از نظر فيزيكي مانند بچههاي ديگر تپل بودم و عضله داشتم. در اين بيماري ابتدا افراد مبتلا از نظر ظاهري، هيچ تفاوتي با بقيه ندارند. در سن راه رفتن، نميتوانستم تعادلم را حفظ كنم و ميافتادم و همان زمان، پس از انجام آزمايشات متوجه مشكل شدند. بعدها به خاطر نبود مناسبسازي و مشكلات اينچنيني از تحصيل در مدرسه بازماندم چرا كه بعد از جدايي پدر و مادرم، پدرم امكان اينكه من را به مدرسه ببرد و بياورد را نداشت ضمن اينكه خانهمان هم طبقه پنجم بود بنابراين تا كلاس پنجم بيشتر به مدرسه نرفتم. روزي كه فهميدم ديگر نميتوانم به مدرسه بروم گريه كردم چون درس خواندن را دوست داشتم. اطلاعات علمي خوبي داشتم و سالهاي بعد، هر كس ميفهميد كه تا پنجم بيشتر مدرسه نرفتهام، تعجب ميكرد. اين اتفاق من را از زندگي عقب انداخت و به مدت 10 سال نتوانستم درس بخوانم اما بعدها به مرور توانستم ديپلمم را بگيرم و چون برادرم رشته حقوق درس ميخواند و به فعاليت در حوزه حقوق افراد داراي معلوليت علاقه داشتم، تحصيل در اين رشته را انتخاب كردم.
كنشگر حقوق افراد داراي معلوليت
و مدير گروه برابري معلولان