• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5650 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۹ آذر

اشتراكات پرونده تتلو و فساد چاي گيت؟

محمدهادي جعفرپور

تقارن زماني خبر استرداد اميرحسين مقصودلو (تتلو) با قضيه‌ فساد چاي دبش سبب برخي گمانه‌زني‌‌ها از جمله پوشش حواشي فساد مالي گروه صنعتي چاي دبش شد.فارغ از مباحث سياسي حول اين موضوع و ضرورت شناسايي دليل بروز چنين فسادي لازم است پيش از هر اظهارنظر و اقدامي به يافته‌هاي انديشمندان حوزه جرم‌شناسي و جامعه‌شناسي جنايي توجه ويژه كرد، خاصه آنجا كه لاكاساني، انديشمند فرانسوي و موسس نظريه جامعه‌شناسي جنايي مي‌گويد: «هر جامعه‌اي مستحق بزهكاراني است كه خودش تربيت كرده.» لاكاساني با ارايه اين تئوري‌ به اهميت نقش جامعه در پاسداشت هنجارها و مقابله با هنجارشكنان اشاره دارد.در همين راستا يكي از پارامترهاي قابل توجه در شناسايي عوامل وقوع بزه و پيشگيري از جرم تحليل ارتباط جرم با خرده فرهنگ‌هاست. لذا بنا به نظر برخي انديشمندان حوزه جامعه‌شناسي جنايي تصميم‌گيري در اين مورد كه كدام رفتار زمينه‌ساز هنجارهاي مورد احترام جامعه خواهد شد و چه رفتاري از سوي جامعه قابل پذيرش نبوده، به نظر عموم مردم يا همان اخلاق حسنه حاكم بر جامعه وابسته است.
«ساترلند و كرسي» دو انديشمند اين حوزه در پژوهش‌هاي خويش به ماهيت و تحولات خرده‌فرهنگ‌ها خاصه نزد بدنه‌ جوان جامعه توجه ويژه داشته و مي‌گويند: جرم در ماهيت خود يك عامل فرهنگي است، به اين معنا كه نوعي رفتار آموخته شده و اكتسابي است.افرادي كه در محله‌هاي خاصي از جامعه زندگي مي‌كنند به واسطه تعامل با افراد ديگر آنچه در مورد رفتار مجرمانه است مي‌آموزند‌‌، اين تئوري مويد اهميت محيط و شرايط محيطي در وقوع بزه بوده و در تمامي طبقات اجتماعي قابل استناد است. «عبارت مجرمين يقه سفيد در همين راستا شكل گرفته است.» مهم‌ترين شكل اين كنش و واكنش‌ها در درون گروه‌هاي شخصي داراي روابطي صميمي يا گروه‌هاي تجاري و كاري داراي هدف مشترك اتفاق مي‌افتد كه البته مشخصه‌هاي ديگري مانند همسن بودن، نزديكي طبقه اجتماعي خانواده‌ها و حتي نزديكي تفكرات سياسي در اين امر موثر است. بر پايه چنين تحليلي غالب جرم‌شناسان فعال در حوزه جامعه‌شناسي جنايي به تحليل روش‌هاي يادگيري رفتار مجرمانه پرداخته‌اند. 
۱- شيوه‌هاي ارتكاب جرم؛ شامل تهيه ابزار و ادوات مورد نياز براي اتخاذ رفتارهاي فيزيكي تعريف شده در نقشه‌هاي طراحي شده براي رسيدن به هدف مجرمانه 
۲- انگيزه، دليل و توجيهات مرتبط با جرايم 
۳- مطالعه كتاب قانون با هدف اطلاع از مجازات جرم مورد نظر در راستاي اصل حسابرسي در مقام قياس منافع و لذايذ حاصل از جرم با درد و رنج ناشي از تحميل مجازات و مكافات تعريف شده براي جرم مورد نظر
با اين وصف مهم‌ترين نكته مورد نظر چنين ديدگاهي آن است كه اعلام كند، رفتار مجرمانه قابل آموزش است يا به عبارتي برخلاف نظريه مجرم بالفطره كه از سوي لمبروز، پزشك ايتاليايي در مكتب تحققي مطرح شده، رفتن به سمت و سوي ارتكاب جرم امري اكتسابي و آموزشي است. لذا از آنجايي كه اين آموزش در زمينه ساختارهاي گروهي در مورد انواع خاصي از رفتارها و گروه‌ها ارايه مي‌شود، فشارهاي وارده از سوي گروه‌هاي همسان به عنوان يك عامل اساسي كه داراي اهميت بسزايي است مورد توجه قرار گرفته است.لذا بخشي از علل اصلي وقوع بزه و رفتن به سمت ارتكاب جرم بر اين ادعا استوار است كه اين خود شخص است كه تصميم مي‌گيرد با كدام گروه وارد رابطه شده، رفتار كدام طبقه را الگوي رفتاري خويش كند بدون توجه به اينكه اين رفتار قانوني است يا غيرقانوني و اين نتيجه‌گيري مويد اهميت خرده‌فرهنگ‌ها در احترام به هنجارهاي جامعه يا هنجارشكني است.
«آلبرت كوهن» در قرن۱۹ميلادي با اشاره به خرده‌فرهنگ‌هاي طبقه كارگري، تعارضات موجود بين فرهنگ‌هاي طبقه كارگر و ساير طبقات اجتماعي در تحليلي به ضرورت نمونه‌سنجي براي كشف طرق پيشگيري از وقوع جرم و احترام به ارزش‌هاي مورد پذيرش جامعه اشاره مي‌كند.در همين راستا مرتون، جرم‌شناس امريكايي به ارتباط ميزان جرايم ارتكابي و توانايي و قابليت جامعه در پي‌ريزي‌ هنجارهايي كه رفتارهاي مردم را كنترل مي‌كنند، استناد كرده و چنين استدلال مي‌كند كه لازم است جرم با دو گزاره اصلي تجزيه و تحليل شود؛ *يكي اهداف تعريف شده فرهنگي جامعه و ديگري ابزارهاي نهادينه شده كه به كمك آنها فرد مي‌تواند به اين اهداف دست يابد*
مرتون اين‌گونه استدلال مي‌كند كه اصولا تمامي اشخاص در دارا بودن اهداف فرهنگي يكسان سهيم هستند؛ روياي ثروت، موقعيت اجتماعي، رفاه و هر آنچه هر انساني آن را خوشبختي مي‌داند، هر يك از افراد جامعه داراي ابزار و توانايي سازماني مشخص و به نوعي از پيش تعريف شده براي نيل به آن اهداف و روياها هستند، اما براي برخي از اين افراد فرصت‌ها مسدود شده و لذا قادر نيستند كه از طريق ابزارهاي متعارف و قانوني به اهداف خود برسند. مرتون در ادامه چنين تحليلي واكنش‌هاي احتمالي افراد را در پنج دسته تقسيم‌بندي مي‌كند.
همسان‌گرايان؛ افرادي هستند كه اهداف تعريف شده فرهنگي و ابزارهاي مناسب براي دسترسي به آن اهداف را مي‌پذيرند. ابداع‌كنندگان؛ كساني هستند كه اهداف تعريف شده را مي‌پذيرند، اما ابزارهاي مناسب براي نيل به آن اهداف را ندارند لذا به فكر ايجاد ابزاري جديد براي نيل به اهداف هستند كه ممكن است اين ابزار جديد رفتاري خلاف قانون يا حتي جرم تلقي شود.
آيين‌گرايان؛ اشخاصي هستند كه به‌رغم پذيرش اهداف و علم به عدم دسترسي به ابزارهاي رسيدن به اين اهداف تن به تبعيت از ابزارهاي تعرفه شده مي‌دهند. انزواگرايان؛ حكايت اشخاصي است كه اهداف و ابزار تعرفه شده را رد كرده، گوشه عزلت گزيده و به اصطلاح، جامعه‌گريز مي‌شوند و دسته آخر «متمردين» هستند؛ كساني كه اهداف فرهنگي و ابزارهاي دلخواه خويش را جايگزين اهداف متعارف و ابزار مرسوم درجامعه مي‌كنند. مرتون با مثال آوردن از گروه‌هاي هيپي سعي دارد به اهميت فرهنگ در وقوع رفتارهاي مجرمانه و به اصطلاح ضد فرهنگ اشاره كند. همان‌طور كه مي‌دانيم، هيپي‌ها داراي رفتارهايي بودند ضد فرهنگ دهه ۱۹۶۰، در اصل جنبش جواني بود كه در اواسط دهه ۱۹۶۰ در ايالات متحده آغاز شد و به ساير كشورهاي جهان رواج يافت.
 با توجه به تقسيم‌بندي مرتون با تطبيق رفتار ارتكابي تتلو در حوزه‌ موسيقي و اقدامات مديران اختلاس‌گر و مفسدان اقتصادي در مي‌يابيم كه هر دو رفتار داراي منشايي مشترك است كه يكي از عوامل مشترك وقوع چنين رفتارهايي، نقض هنجارهاي اجتماعي و اقدامات ضد فرهنگي از سوي مرتكب يا مرتكباني چون تتلو يا مديران چاي دبش است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون