• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5656 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۸ آذر

سرنوشت عجيب لژيونر فوتبال ايران در گفت‌وگو با «اعتماد»:

به اسكاتلند رفتم تا بتوانم پيشرفت كنم

در ايران فكر مي‌كنند در اروپا حقوق بشر وجود دارد اما در حق من ظلم شد! روي‌كين به من سلام كرد و ماتم برد

روزبه دلاور

به گزارش «اعتماد» پدرام اردلاني يكي از بازيكنان فوتبال كشورمان است كه دوست داشت استعداد و توانايي‌هايش در فوتبال بي‌ثمر نباشد و براي همين هم 20 سال قبل براي ادامه فوتبال به همراه پدرش راهي اسكاتلند شد و اميدوار بود روزي از سوي كي‌روش سرمربي پرتغالي وقت تيم ملي به اردوي بزرگسالان دعوت شود.

اردلاني فوتبال خود را با سايپا آغاز كرد و در حال حاضر هم در اسكاتلند به سر مي‌برد. او براي رسيدن به اهداف فوتبالي‌اش شرايط سختي را سپري كرد و ساليان زيادي را دور از مادر و خواهرش سپري كرد و تا حدودي هم‌ موفق بود اما سرنوشت فوتبالي براي او آن طور كه دلش مي‌خواست، پيش نرفت. وي در جواني و قبل از اينكه به آربورات بپيوندد با تيم‌هاي سلتيك و كيلمارنوك تمرين كرد و تنها مشكلات مربوط به پروانه كار مانع از حضور او در يكي از اين دو تيم مطرح شد.

اردلاني ‌در اين‌خصوص‌ به «اعتماد» گفت: من شش ماه با سلتيك و كيلمارنوك تمرين كردم و «تامي برنز» تمايل داشت كه به عضويت سلتيك درآيم اما مشكلات مربوط به پروانه كار مانع از حضورم در اين تيم شد. آنها از من خواستند تا زمان حل اين مشكل به كويينز پارك رنجرز بروم اما «پاتريك تيستل» مرا به خدمت گرفت. من براي تيم جوانان آنها بازي كردم و سپس به آربورات رفتم.

پدرام پس از آنكه در اسكاتلند‌ به دليل عدم كسب پروانه كار نتوانست به فوتبال حرفه‌اي خود ادامه بدهد راهي ايران‌ شد و پيراهن استقلال اهواز را بر تن ‌كرد اما در ليگ‌ داخلی هم درگير ‌مسائل خارج ‌از مستطيل سبز شد!

 

از خودت بگو؛ از كجا فوتبال خودت را شروع كردي؟

اگر بخواهم ‌بگويم ‌بايد به اندازه‌ 20 سال حرف بزنم! اما خيلي خلاصه بگويم‌ درسن ۱۵ سالگي ‌به همراه پدرم‌ از ايران خارج شديم و تا قبل از آن‌ در ايران عضو‌ نوجوانان سايپا بودم.

از مربيانت در پايه‌ها بگو؟

مربيان مطرح‌ من در آن زمان مرتضي يكه بود و سيدمهدي ابطحي كه ‌به او‌ خيلي مديونم. ابطحي به ‌من مي‌گفت تو‌ به قدري‌ توانايي داري كه در ۱۷ يا ۱۸ سالگي بايد در تيم‌ملي بازي كني!

بعد چي شد؟

خب به همراه پدر به بريتانيا آمديم و در كشور اسكاتلند و شهر گلاسكو‌ مستقر شديم. هدف و آرزوي من فوتبال بود و با اين تفكر كه در اروپا فقط مسائل فني مهم است و تصوراتي كه شايد همه ما در ايران از اروپا داشته باشيم‌. همين الان ‌هم خيلي‌ها كه در ايران هستند، ‌فكر مي‌كنند در اروپا پر از انصاف و عدالت است در حالي كه براي من اين طور نبود. من از پايه‌ها و آماتورها شروع كردم و سرعت پيشرفتم خيلي بالا بود و در اينجا اعلام پناهندگي كرديم و پس از مدتي استعدادياب‌هاي سلتيك كه بازي‌هايم را زير نظر داشتند، انتخابم كردند و به اين باشگاه رفتم. به سلتيك رفتن خيلي كار سختي است اما براي من خيلي سريع اين اتفاق افتاد. شايد يك سال يا يك سال و نيم بعد از ورودم به اسكاتلند. اما بعد از حضور در سلتيك‌ اتفاقات ‌بدي برايم رخ داد كه من را از اهدافم دور كرد.

چه اتفاقاتي؟

خب از ۱۶ يا ۱۷ سالگي تا ۲۰ يا ۲۱ سالگي اوج فوتبالي يك فوتباليست است و براي يك بازيكن خيلي مهم است. ما اينجا اعلام پناهندگي كرديم ‌اما به ما اقامت ندادند. چند سال بلاتكليف ما را نگه داشتند و وقتي اقامت نداشته باشيد به شما اجازه كار نمي‌دهند و براي همين نمي‌توانيد با يك باشگاه حرفه‌اي قرارداد ببنديد و حقوق بگيريد.

از طرف باشگاه سلتيك براي پناهندگي به شما كمكي ‌نشد؟

چرا؛ تامي بانز كه يكي‌از اسطوره‌هاي باشگاه سلتيك بود و چند سال قبل فوت كرد و رييس آكادمي سلتيك بود ما را در اينجا نگه داشتند و گفتند تلاش مي‌كنيم تا اقامت و اجازه كار براي من مي‌گيرند تا بتوانم قرارداد رسمي ببندم. اما هر چقدر مكاتبه كردند با فدراسيون و دولت اينجا تا اقامت بگيرم و بتوانم با سلتيك قرارداد ببندم به نتيجه‌اي نرسيدند. يك فصل هم در سلتيك بودم.

در سلتيك به شما بازي هم رسيد؟

چون قرارداد رسمي نداشتم فقط در بازي‌هاي دوستانه از من استفاده مي‌كردند به اضافه تمرينات كه فول تايم در آن باشگاه بودم. در يكي از بازي های دوستانه با يك تيم مطرح، استعدادياب‌هاي منچستر و بولتون هم ‌حضور داشتند به قدري خوب بودم كه بازي من را پسنديدند اما اقامتي در كار نبود.

فقط در پايه‌هاي سلتيك ‌تمرين مي‌كردي؟

نه، در بسياري مواقع من را مي‌بردند به بزرگسالان تا در آنجا تمرين كنم. دوره‌اي هم بود كه اواخر دوره فوتبال روي كين بود و در سلتيك بازي مي‌كرد. يك خاطره هم از او بگويم؛ در روز اول يا دوم ‌تمرين وقتي از رختكن بيرون مي‌آمدم، ديدم يك نفر بيرون رختكن سرش پايين است و در حال بستن بند كفشش است وقتي سرش را بالا آورد، ديدم روي كين است! خب براي من اتفاق بزرگي بود چون او يك اسطوره در فوتبال دنياست. برخلاف شخصيت درون زمينش كه خيلي مغرور و خشن بود بيرون زمين يك شخص فروتن و جنتلمن است و او به من سلام كرد و من ماتم برد. اين خاطره را در روزنامه‌هاي اسكاتلندي گفتم كه بازتاب داشت. بگذريم، خلاصه شرايط خيلي خوب بود اما حيف شد نتوانستم در آنجا قرارداد ببندم. از دور مي‌گويند حقوق بشر اما براي بچه ۱۶ ساله اجازه كار صادر نكردند تا بتوانم به هدف بزرگ خودم برسم. حقوق بشر و اين داستان‌ها در اينجا يك ‌آوازي است كه از دور خوش است!

بالاخره اقامت خودت را گرفتي؟

بله، اما پس از چند سال. يك باشگاه به اسم پاتريك تيسل پيشنهاد داد و با مشورت وكيلم قبول كردم. اما كماكان ‌در تيم ‌بزرگسالان آنها هم ‌نمي‌توانستم بازي كنم تا كه پس از چند ماه اقامتم آمد و توانستم با اين باشگاه امضا کنم. در آنجا مربي خيلي از من تعريف مي‌كرد و با ۱۸ سال سن عضو اين تيم شدم. مربي كه قبل از قرارداد رسمي با من فقط از من تعريف مي‌كرد در روزنامه‌هاي اسكاتلندي بعد از قراردادم‌ شد يك‌شخصيت ديگر! رفتارها و حرف‌هاي بدي با من داشت اصلا به من بازي نمي‌داد. فقط روح و روان من را اذيت مي‌كرد. مثلا اسپانسر تيم ما يك فروشگاه ورزشي بود و ما بازيكنان اجازه داشتيم‌ هر چه ‌مي‌خواستيم از آنجا مجاني ‌برداريم. يك روز همه بازيكنان رفتند آنجا سه، چهار جفت كفش برداشتند من يك جفت كفش گرفتم اما فردايش مربي جلوي ‌جمع به من گفت چرا رفتي كفش گرفتي؟ دستت را درجيب خودت كن! يا يك‌ مورد ديگر‌ اينكه من موهایم را رنگ كردم. مثلا ۵، ۶ بازيكن ديگر تيم اما فقط به من‌ گير داده بود و همان روز گفت برو‌ دوباره موهايت را مشكي كن و من هم انجام دادم! تا جايي كه رفتم يك ايجنت گرفتم تا با او صحبت كند ‌اما مربي به ايجنتم ‌گفت اجازه مي‌دهم ‌دو، سه ماه به تيم ‌ديگري برود اما باز هم ‌برگردد.‌ قرضي تيم‌ديگر بازي كردم آن مربي هم‌ از من تعريف مي‌كرد‌ و به من بازي مي‌داد اما روز آخر به من گفت برو تيم ديگر!

بعد چه شد؟

بعد با هزار زحمت به آبروفت رفتم و فيكس بازي مي‌كردم . زماني كه كي‌روش همه آنهايي‌ كه در ‌خارج بازي مي‌كردند را دعوت مي‌كرد و راجع به من هم صحبت شد و احتمال دعوت من بود. از وقتي كه بحث حضور من در تيم ملي شد ديگر من را مي‌فرستاندند روي سكو! وقتي از مربي مي‌پرسيدم چرا؟ گفت بهتر است دنبال تيم ‌ديگري باشي!

بعد به ايران برگشتي؟

بله؛ 13 ماه در آنجا دوندگي داشتم. با يك ايجنت ارتباط گرفتم و من را به اهواز برد و در استقلال اهواز بازي مي‌كردم. بيشترين دقايق را در آن فصل من براي استقلال اهواز انجام دادم در تيمي كه طالب ريكاني، حسين ساكي، حسين بهرامي و عادل كلاه‌كج در خط هافبك بازي مي‌كردند. برويد پرس و جو كنيد فني چطور بودم؟ همه مي‌گفتند فصل بعد تيم‌هاي تاپ دنبال ‌تو مي‌آيند. مقابل پرسپوليس به قدري خوب بودم كه ايجنتم مقابل من با برانكو حرف زد و سرمربي وقت پرسپوليس خيلي از من تعريف كرد و حتي گفته بود براي فصل جديد سر تمرين ما بيايد اما نشد. اما فصل بعد بازيكني داشتيم كه تنها 40 دقيقه در بازي آخر ليگ بازي كرد چون تيم همه مصدوم بودند همان بازيكن ‌فصل بعدش رفت پديده تيم سوم فصل قبل و فوتبال براي من ‌تمام شد چون به افرادي كه بايد وصل مي‌بودم، نبودم!

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون