• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5657 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۹ آذر

در حاشیه روایت جبار رحمانی

اهمیت و ضرورت توصیف دقیق

محسن آزموده| یکی از کارهای مهمی که دانش‌آموختگان علوم انسانی در ایران بلد نیستند، توصیف کردن است. حال و هوای علوم انسانی ما نظریه‌زده است و همه اهل نظریه بازی هستند. تقصیر خودشان هم نیست. دانشگاه و نظام آموزشی از ایشان می خواهد که چنین باشند. دانشجویی که در رشته علوم سیاسی یا علوم اجتماعی تحصیل می‌کند، اگر بخواهد در مورد یک موضوع تحقیق کند و مثلا پایان‌نامه بنویسد، اولین چیزی که استاد از او می‌پرسد، این است که با کدام نظریه می‌خواهی این کار را بکنی؟ همین سوال مقدمه‌ای می شود برای آن که دانشجوی بخت برگشته اگر دانشجوی خوبی باشد، زمان محدود و اندکش را صرف نظریه خواندن کند و از اصل موضوع دور بیفتد. عمده پایان‌نامه‌ها و پژوهش‌ها هم با یک فصل نسبتا حجیم و خسته کننده و عمدتا بی ارتباط با سایر فصل‌ها شروع می‌شود که مثلا قرار است چارچوب نظری تحقیق را روشن کند، اما عموما شامل مطالبی مفهومی، انتزاعی و خسته کننده است، پر از اسم فیلسوف و نظریه‌پرداز و کتاب و مقاله، بی آن که با موضوع اصلی پژوهش چفت و بست درست و حسابی داشته باشد. آنچه در این میان جای خالی‌اش بیش از هر چیزی احساس می شود، یک توصیف عمیق و گسترده از موضوع پژوهش است. قصد ندارم بگویم که نظریه مهم نیست. حاشا و کلا. در این باره بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند و خواهند گفت. به جای آن می‌خواهم از اهمیت و ضرورت توصیف دقیق و گسترده بگویم. ما باید یاد بگیریم که خوب و دقیق و جامع ببینیم و تجربه کنیم و آن‌گاه این دیده‌ها و شنیده‌ها و زیسته‌ها را منتقل کنیم. تا زمانی که نتوانیم با دقت نشان دهیم که مشکل چیست و کجاست، چطور می‌توانیم آن را تحلیل کنیم و برای آن راه حل پیدا کنیم؟ دانش آموخته علوم انسانی، خواه در علوم اجتماعی درس خوانده باشد یا علوم سیاسی، قاعدتا مجهز به ابزارهای مفهومی و نظریه است. او باید یاد بگیرد که چطور ببیند و تجربه کند و مهم‌تر آن که چطور این تجربه‌های زیسته را توصیف و بیان کند. گزارش یک دانش آموخته علوم اجتماعی از یک تجربه روزمره با گزارش یک مهندس یا پزشک یا حتی هنرمند باید متفاوت باشد. او چیزهایی را می‌بیند و تجربه می‌کند که برای دیگری اهمیت ندارد یا اصلا به چشمش نمی‌آید. او این چیزها را به نحوی و از زاویه‌ای متفاوت می‌بیند، نحوه و زاویه‌ای که دیگری اصلا آن را بلد نیست. مهم تر آن که او باید بتواند این تجربه زیسته را روایت کند. همه اینها را نوشتم که تاکید کنم، گزارش جبار رحمانی از تجربه روزمره سفر از خارج از ایران با هواپیما به ایران، یک نمونه خوب توصیف است. در آن به نحو صریح و بی‌پرده، اسمی از فلان نظریه یا بهمان متفکر و جامعه‌شناس نیست، اما شرح دقیقی از سفر خود ارائه کرده، توصیفی واقع‌بینانه و در نتیجه تلخ از تجربه ورود به ایران. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون