زیان تقسيمبنديهاي ناصواب
تضعيف ساختارهاي دموكراتيك، كاهش حقوق اجتماعي و آزاديهاي شهروندان و ايجاد اختلافات سياسي افراطي و تنشهاي فزاينده را به دنبال دارد و همچنين از بين بردن فضاي رقابتي را سبب ميشود. با كنار زدن مخالفان و منتقدان سياسي و محدود كردن فرصتها تضعيف نظام سياسي و ساختارهاي دموكراتيك و به دنبال آن محدوديت دسترسي به منابع و فرصتها، بر افراد و گروههايي كه تحت محدوديت قرار ميگيرند تاثير منفي ميگذارد و باعث عدم توازن قدرت شده و تمايل جامعه به سوي رياورزي سياسي و مذهبي افزايش مييابد. همچنين در چنين جامعهاي انگيزه براي رعايت قوانين و مقررات كاهش مييابد و كشور در يك وضعيت بينظمي قرار ميگيرد و نافرمانيهاي مدني در جامعه افزايش مييابد.
در حوزههاي اقتصادي محدوديتهاي اجتماعي كاهش اعتماد و همكاري براي رونق اقتصادي، افزايش ريسك سرمايهگذاري و افزايش بيكاري را به همراه آورد. يا در حوزه آموزش تحصيلات و فرصتهاي آموزشي به گروههاي خاص محدود ميشود و اين امر تفاوتهاي غيرعادلانه در دسترسي به تحصيلات و امكانات آموزشي و غيرمتوازن شدن بازار كار و خروجي نظام آموزشي را رقم ميزند.
پس ضرورت دارد با استفاده از ظرفيتهاي قانوني موجود و ظرفيتسازي در زمينههاي اجتماعي، سياسي و پذيرش پلوراليسم به عنوان عوامل مهم و تاثيرگذار در توسعه و پيشرفت جامعه به سمت افزايش مشاركت اجتماعي، سياسي حركت كنيم و با استفاده از ظرفيت احزاب منتقد، گروههاي سياسي، سازمانهاي مردمنهاد، رسانهها و شنيدن صدا و نظرات مخالف و منتقد شرايطي فراهم شود تا مردم احساس مالكيت و تعلق به جامعه داشته باشند و براي ارتقاي سطح نوآوري، خلاقيت، بهبود كيفيت زندگي و توسعه جامعه خود كمك كنند.
با توجه به اين نمونهها، لازم است اركان قدرت و اعضاي جامعه سعي كنند از تقسيمبنديهاي ناصواب «خودي و غيرخودي» جلوگيري كنند و بر همبستگي، تعامل و توسعه عدالت اجتماعي تمركز و بر ترويج فرهنگ تعامل، تحقيق و تفكر براي قبول و تحمل تفاوتها، پيشرفت تعليم و تربيت عمومي و اطلاعرساني مناسب تاكيد كنند. فضاي گفتوگو و تبادل نظر براي افزايش فهم متقابل ميان افراد و گروهها را فراهم نمايند و با تاكيد بر ارزشهاي مشترك به عنوان يك عامل اتحاد براي يكپارچگي روح جمعي خدمت كنند و براي حل بحرانها و مشكلات اجتماعي همت كنند تا كشتي جامعه ايراني به سلامت به ساحل زيباي توسعه و سعادت برسد.