تردستي لاوروف و سادهانديشي ما
حال آنكه دستگاه وزارت خارجه ما بايد بداند كه نماينده منافع ايران است، نه نماينده روسيه در ايران! و چنين رويكردي موجب جري شدن روسها و بياعتمادي مردم خواهد شد.
ثانيا، در همين نقل قول وبگاه وزارت خارجه ايران از لاوروف، نكته ظريفي وجود دارد و آن اينكه هيچ اشارهاي به جزاير سهگانه در بيان لاوروف نشده است. صرفا از احترام به تماميت ارضي ايران سخن به ميان آمده كه يك بيان كلي است و بعيد است وزارت خارجه تفاوت در معني اين سخن را نداند. بار قبل نيز همين سخن از زبان يكي از مقامات وزارت خارجه روسيه در ديدار با سفير ايران اعلام شد، در حالي كه در هيچ سند وزارت خارجه روسيه به آن اشاره نشده بود و ثانيا، هيچ بار معنايي يا خروجي مشخص ديپلماتيك نداشت و لذا شاهد بوديم كه روسها در نشست مراكش، خطاي چند ماه پيش خود را تكرار كردند. طبيعتا انتظار نميرود كه روسها رسما اعلام كنند تماميت ارضي كشور ديگري از جمله ايران را قبول ندارند؟ ابتدا بر سر يك سرزمين مشخص، مناقشه حقوقي ايجاد ميكنند و سپس آن را از حوزه تماميت قابل احترام خارج ميسازند و الا هرگز آن بيانيه نامعقول و واهي در مراكش امضا نميشد.
اين درست است كه عرصه روابط بينالملل، عرصه مردي و نامردي نيست، اما همه ميدانيم كه سياست خارجي قدرتمند، موجب پايداري ائتلافها ميشود و چنين سياست خارجي از دل شناخت منافع ملي، توان، اقتدار و حمايت داخلي، درك روابط و تحولات بينالملل، بر ساخت پيمانهاي راهبردي، داشتن ثبات و قابليت انعطاف و مديراني با نگاه استراتژيك و كارآزموده حاصل ميشود. به نظر ميرسد در شرايط فعلي، شناخت دقيقي از ماهيت و رفتار همسايه شمالي در دستگاه سياست خارجي ما وجود ندارد و همسايه شمالي نيز از عدم توازن و ضعفهاي راهبردي سياست خارجي ايران و همچنين چالشهاي ناشي از تحريمها و مناقشه با غرب سوءاستفاده ميكند. چه بسا لابيهاي چرب امارات و نهادهاي خاص قدرتهاي مخالف روابط دو كشور نيز بر تيمهاي تصميمساز و تصميمگير روس تاثيراتي بر جاي گذاشته باشند. در اين شرايط از مسوولان عالي كشور انتظار ميرود با دقت بيشتري موضوع را رصد كنند و وزارت خارجه و وزير محترم نيز، رويكرد حرفهايتري اتخاذ فرمايند. از جمله، در سياستهاي كلان و با همفكري حلقههاي فكري وطندوستان واقعي، چارهجويي عملي كنند تا روسيه وادار به احترام به تماميت ارضي كشورمان شده و بدون اما و اگر به تعلق جزاير سهگانه به ايران تصريح نمايد. بايد به اقتدار، توازن و راهبردي برسيم كه براي روسها، روشن شود در صورت تكرار يا تصحيح نشدن اين خطا، سطح روابط به واقع تنزل مييابد و آنكه بيشتر زيان ميبيند روسها هستند، نه ايران! والا نه تنها شاهد تكرار اين خطاها از سوي روسيه، بلكه چه بسا در دومينوي تعريض به تماميت و منافع كشورمان از سوي قدرتهاي دست چندم جهان و منطقه قرار خواهيم گرفت.
در اين مجال بر ضرورت اصلاح ساختار وزارت خارجه و ارتقاي كيفيت نخبگي اين نهاد استراتژيك تاكيد ميشود. مكررا شاهد هستيم كه چه بسيار هزينهها براي منافع اندك پرداخته ميشود و چه بسيار ائتلافها و پيمانها و تعهدات نيمهكاره ميماند و هزينههاي آن از خزانه ملت شريف ايران ميرود و بعضا صرفا در حد يك مناقشه داخلي باقي ميماند. بسياري از مسوولان كشور هم كه گويا متوجه زخمهاي حقوقي، اعتبار بينالمللي يا عدد و رقمهاي اقتصادي يا خسارتهاي معنوي به غرور ملت نيستند. ملت شريف ايران، به احدي اجازه دستدرازي به تماميت ميهن را نخواهد داد، اما اين مسووليتناپذيري، فقر پيشبيني و جهان ناديدگي در سطوح بالاي مسووليت در ايران از جمله در دستگاه وزارت خارجه نگرانكننده است. در جهان امروز، براساس يافتههاي مراكز مطالعات استراتژيك و دپارتمانهاي غربشناسي و شرقشناسي تراز اول و با حضور برجستهترين نخبگان با نگاهي علمي و راهبردي، روابط بلندمدت با ديگر قدرتها و ملتهاي جهان تنظيم ميشود، نه در حلقههاي بسته و محدود از عناصر نورچشمي جناحي و نه با شعارهاي كمپشتوانه و حزبي!
از رسانههاي معتبر و مستقل داخلي نيز انتظار ميرود، در انتشار اخبار رويكرد تحقيقيتري اتخاذ فرمايند. رسانهها روابط عمومي دولتها نيستند و بايد منافع كلان ملت و ميهن را دنبال نمايند، به ويژه ميدانيم شكاف آشنايي با زبانهاي خارجي و عدم بهرهمندي مستقيم از منابع اصلي و همچنين ضعف در سواد رسانهاي از نقاط اشكال بسياري از دولتمردان و مسوولان عالي و حتي سفراي كشور است و همين سبب شده است كه بعضا با ترجمههاي ناقص و غلط و ذكر مطلب از منابع ضعيف و سفارشي، مطالبي را به ايشان بقبولانند يا در رسانههاي رسمي كشور بازنشر كنند كه واقعيت ندارد و بعضا پيامدهاي سنگيني را به كشور تحميل نمايند. البته مطالب بيشتر، پيش از اين در دو يادداشت تحت عنوان «خدعه روس» تقديم شد.