سيما پروانهگهر
در جريان اصولگرايي، فصل، فصل بيان حرفهاي تازه است. حرفهايي كه پيش از اين در سكوت چهرههاي اصولگرا توسط رسانهها نقل و تقسيمبنديها بر اساس گمانهزنيها ترسيم ميشد، حالا توسط چهرههاي مختلف در حال بازگو شدن است. اردوگاهي كه هميشه بر يكپارچگي تاكيد داشت حالا در حال ترسيم مرزهاي داخلي است، بحث ديگر، بحث گفتمان نيست، صحبت بر سر سهم است. سهم ليستها و صندليها.
گفتوگوي اخير حسين اللهكرم - چهرهاي كه در دو دهه اخير بيشتر به سكوت گذرانده- با روزنامه جوان فصل تازهاي از قبول رقابتهاي دروني است. اگرچه محور كلي گفتوگو توضيح و تشريح تاسيس و وضعيت «جمعيت رزمنده مدافع انقلاب اسلامي» (رزما) است اما اللهكرم در اين گفتوگو به صراحت ابعاد و احتمال ائتلافهاي درونگفتماني را تشريح كرده است.
ابعادي كه حاكي از اين است كه احتمال ارايه يك ليست مشترك در بين همه اصولگرايان نزديك به صفر است. اگرچه اللهكرم در اين گفتوگو مدعي اثرگذاري زياد حضور رزما در اين دور از انتخابات در تقسيمبنديها و احتمالات ائتلاف شده اما از بيان جزييات برنامههاي حزب تازهتاسيسشان خودداري ميكند.
تفكيك جريان انقلابي از جريان اصولگرايي
بهرغم اينكه پيش از اين چهرههاي اصولگرا تاكيد داشتند كه جريان انقلابي برخاسته از جريان اصولگرا يا همان جريان اصولگرايي است، اللهكرم در اين گفتوگو در چند بحث تلويحا بحث تفكيك دو جريان را از يكديگر عنوان ميكند. بهطور مثال پاسخ اللهكرم به اين سوال كه «رزما» قرار است با كدام طيفهاي سياسي وارد ائتلاف شود، قابل توجه است. او در اين باره گفته است: «بحث ائتلاف با گروههاي مختلف به ويژه جريانهاي اصولگرايي مرتبط با اهدافي است كه اين جريانها دارند و ما به ائتلاف با گروههاي اصولگرا اعتقاد داريم، اما بهتر و بيشتر از آن معتقد هستيم با گروههاي انقلابي ائتلاف كنيم».
ارايه ليست بر اساس نظريه «انقلاب مستمر»
«انقلاب مستمر» كليدواژهاي كه اللهكرم در اين گفتوگو چندين بار بر آن تاكيد كرده است. در جايي با اشاره به «محافظهكارياي در بخشهايي از اصولگرايان نهادينه شده» ميگويد كه رزما به دنبال فاصله گرفتن از اين محافظهكاري و فعاليت به دور از هرج و مرج است و تاكيد ميكند كه «اين دو عنصر در نظريه انقلابي وجود دارد» و سپس «نظريه انقلابي» را اينگونه تعريف ميكند: «انقلاب مستمر تا دستيابي به اهداف تمدن اسلامي، يعني همچنان انقلاب بايد ادامه پيدا كند. نظريه انقلاب مستمر محافظهكاري را نميپذيرد، به هرج و مرج هم باور ندارد. محافظهكاري به معني باور به پايان پيداكردن انقلاب و جايگزيني ساختارها به جاي نهادهاي انقلابي است».
برخلاف اينكه اللهكرم در بخشي از گفتوگو تاكيد دارد كه حزب رزما و انصار حزبالله دهه 70 و 80 ارتباط سازماني باهم ندارند و اهداف مختلفي را دنبال ميكنند، اما تفسير او از «وضعيت انقلاب مستمر» تداعيكننده همان رويكردها است؛ رويكردهايي كه حالا زير سايه واژه انقلابي قرار گرفته و ميخواهد «ساختارها و نهادها را درگير تحول كند».
او درباره «وضعيت انقلاب مستمر» ميگويد: «ساختارها و نهادها در كنار هم قرار ميگيرند، به اين معنا كه نهادها هر وقت بخواهند مشكلات سريع حل شود، قرارگاهي ورود ميكنند كه با رويكرد انقلابي و حل مساله، مشكلات را رفع كنند. وقتي ساختارها قادر به حل مساله نيستند و فقط به خودشان سرويس ميدهند، نهادها بايد وارد شوند».
او همچنين ارايه ليست از جانب رزما را براساس «نظريه انقلابي و انقلاب مستمر براي عبور از دولت اسلامي به جامعه اسلامي» توصيف ميكند و ميگويد «فهرست افراد ما در اين چارچوب است، ما بر اساس نظريه انقلاب و انقلاب مستمر با گروههايي كه معتقد به آن باشند، همگرايي خواهيم داشت و اين حتما از گروههاي انقلابي خواهد بود.»
مانيفست رزما و شباهتها با ديدگاههاي
جبهه پايداري
اگرچه اللهكرم در پاسخ به پرسشي درباره اينكه به كدام جريان سياسي نزديكتر هستيد، پاسخي نداده است اما در پاسخ به سوال ديگري درباره مواضع رزما مواردي را بيان كرده كه تشابهات بسياري با موارد مورد توجه و پيگيري جبهه پايداري در شرايط فعلي دارد.
اللهكرم هدف اصلي رزما را «توليد بصيرت سياسي و فرهنگي بر اساس قرآن و عترت براي تشخيص حق از باطل به ويژه در محلات» خوانده است. او هدف دوم را «انجام امور جهادي در كمك به محروميتزدايي و توانمندسازي به ويژه در روستاها»، هدف سوم را «جهاد تبيين به منظور تبيين حقايق و رفع شبهات به ويژه در شهرها» و هدف چهارم را «حمايت از گفتمان خانواده براي تحكيم عفاف و حجاب و مقابله با پيري جمعيت و گسترش سبك زندگي اسلامي به ويژه در شهرستانها» توصيف كرده است.
او همچنين ليست اهداف رزما را در ادامه اينگونه تشريح كرده است: «هدف پنجم تلاش در جهت پيشرفت و تعالي ايران اسلامي، هدف ششم فسادستيزي و امر به معروف و نهي از منكر، هدف هفتم ترويج و حمايت از مقاومت اسلامي جهاد و ترويج فرهنگ شهادت و استكبارستيزي و برخورد شديد با ظالم و خدمت به مظلوم، هدف هشتم فعاليت سياسي به منظور آگاهسازي، كادرسازي، معرفي شايستگان انقلابي در انتخابات در روستاها، محلات، شهرها، شهرستانها و استانهاست.»
اللهكرم همچنين تاكيد كرده كه «فقط يك بند از اهداف ما سياسي است و بقيه اهداف ما فرهنگي و اجتماعي است.»
چند كليدواژه مورد تاكيد در اهداف رزما مشابهتهاي جدي با رويكردهاي جبهه پايداري و موارد مورد تكرار و تاكيد آنها در يكسال گذشته دارد. دو طرح «جواني و جمعيت» و «حجاب و عفاف» با پيگيري جدي جبهه پايداري در مجلس يازدهم تصويب شد اگرچه كليت مجلس با كليت موضوع همراهي داشت اما جزييات پرمناقشه اين موضوع در هردوي اين موارد با ورود مستقيم نيروهاي جبهه پايداري در داخل و خارج از مجلس تثبيت و تصويب شد. تاكيد چندباره اللهكرم بر موضوع «امر به معروف و نهي از منكر» نيز ميتواند شباهت گفتماني جدي ديگر اين تشكل با جبهه پايداري باشد. به خصوص كه اللهكرم اين موضوع را وجه تمايز رزما و ديگر تشكلها و احزاب اصولگرا قرار داده و ميگويد «امر به معروف و نهي از منكر و امور جهادي نه جزو اهداف ديگر احزاب است و نه دغدغه آن را دارند.»
علاوه بر اين مساله «انجام امور جهادي در كمك به محروميتزدايي و توانمندسازي به ويژه در روستاها» از موضوعاتي است كه بارها توسط نيروهاي جبهه پايداري يا نيروهاي نزديك فكري به اين جريان تبيين شده است و مشخصا در انتخابات اخير اين استراتژي مورد توجه ويژه آنها قرار گرفته است.
اقبال و استقبال نيروهاي پايداري از گروههاي جهادي و تاكيد بر راهبرد حركت «آتش به اختيار» در عرصههاي مختلف موضوع تازهاي در اين تشكل سياسي نيست؛ با اين وجود به نظر ميرسد حالا پايداريها سعي دارند با مصادره اين گروهها يا حتي اعزام نيروهاي منتسب به خود به اين گروهها، كادرسازي جدي براي نوعي رايآوري در انتخابات داشته باشند. با مرور ادبيات چهرههاي رسمي اين تشكل يا نيروهاي نزديك به بخشي از جبهه پايداري ميبينيم كه آنها در حال كادرسازي با اسم رمز و كليدواژه «نيروهاي جهادي» هستند. عليرضا پناهيان، واعظ معروف اصولگرا كه عموما ديدگاههاي جريان پايداري را بازگو ميكند، اخيرا طي گفتوگويي در برنامه «جهانآرا» در صداوسيما، گفته است كه بايد قوانين براي حضور و فعاليت نيروهاي جهادي در دولتها تغيير كند. او در صحبت كوتاهي در اين برنامه تاكيد كرد: «ما تا كي بايد گروهها را با گروههاي «صرفا جهادي» و «صرفا آتش به اختيار» كارها را جلو ببريم. كافي نيست. من نيروهاي جهادي را ميشناسم كه آدمهاي كف ميدان بودند و حالا با حضور در دولت، گير كردند و ميگويند در بروكراسي گير كرديم. قوانين و آييننامهها بايد تغيير كند. يكي از مهمترين بخشهاي دولت بخش اداري استخدامي و سازمان برنامه و بودجه است. اينها بايد بدانند وضعيت جهادي بايد قانونمند شود. در دولتها بروكراسي مقابل جريان جهادي است؛ بنابراين حضور نيروهاي جهادي در دولت كفايت نميكند. قوانين و ساختارها بايد تغييركند.»
غيرقابل انكار است كه تاثير و سهم اين گروههاي جهادي در بهبود برخي مشكلات مناطق محروم و روستاها از نگاه مردم بسيار چشمگير بوده و توان اثرگذاري و جهتدهي به موضوع راي به ليستي خاص در اسفندماه پيش رو را دارد. نبايد از نظر دور داشت كه در كنار انگيزههاي جهادي، جامعه مخاطب در اين راهبرد طبيعي است كه مردم مناطق محروم كه عموما سهمي از شعارهاي سياسي جريانهاي مختلف نداشتند، حالا با رفع هرچند محدود مشكلاتي در امور عمراني و وضعيت ساختاري مناطق زندگي خود، گرايشي جدي به اين نيروهاي جهادي پيدا ميكنند و ليست پايگاههاي اين نيروها براي آنها، در اولويت قرار ميگيرد.
راهبرد وحدت حداقلي و نسبي
نكته مهم ديگر در گفتوگو با اللهكرم چشماندازي است كه او به مقوله وحدت داشته است. تاكيد بر اينكه وحدت نسبي يا حداقلي در اين دوره مورد توجه اصولگرايان است. او با بيان اين جمله كه «اصولگرايان به دنبال وحدت نسبي يا وحدت حداقلي خواهند بود» به تشريح اضلاع احتمالي اين ائتلاف پرداخته است.
اللهكرم دو مدل احتمالي ائتلاف را در نظر گرفته است. براساس گفتههاي او، در مدل اول با فرم «وحدت نسبي» سه ضلع اصولگرايان يعني پايداري، شوراي وحدت و ائتلاف در همگرايي نسبي شركت خواهند كرد، اما از آنجا كه «شانا» (شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب) خود را ضلع برتر ميشمرد، حاضر به اتحاد با هيچيك از دو ضلع ديگر نخواهد شد و در تهران فهرست ۳۰ نفره بدون مشاركت ديگران خواهد بست. بر همين اساس جبهه پايداري با شوراي وحدت متحد ميشود. او اين مدل را «همگرايي نسبي» ناميده است.
حالت دوم مورد تشريح اللهكرم «وحدت حداقلي» است كه در اين حالت اصولگرايان نيمنگاهي به حضور اصلاحطلبان دارند، بنابراين سه ضلع اصولگرايي به فهرستي ميرسند كه بتوانند علاوه بر افراد مشترك، نيروهاي خود را در فهرست بگنجانند، مثل ۲۵ بهعلاوه ۵، يعني مثلا يك فهرست 2۰ نفره مشترك شكل ميگيرد و ۱۰ نفر خالي را هر جريان افراد خود را بگذارد. اللهكرم وحدت حداقلي را «مطلوب جبهه پايداري و شوراي وحدت» توصيف و تصريح كرده است كه در اين حالت «داوري پدرخواندهها شكل ميگيرد و در چارچوب همگرايي حداقلي با نيمنگاهي با حضور جدي اصلاحطلبان دنبال خواهد شد.»
اين برخلاف آنچه است كه در انتخابات سال 1398 صورت گرفت. در آن انتخابات، بروز و ظهور گروههاي اصولگرا، در قالب دو طيف نواصولگرايان و جبهه پايداري بود. اين چهرههايي كه امروز هر كدام داعيهدار حضور و سهم بيشتر در ليست نهايي هستند، آن زمان در تلاش براي نزديك كردن اين دو طيف حاضر در انتخابات بودند تا نكند هر كدام يك ليست جداگانه بدهند. نهايتا هم با ريشسفيدي غلامعلي حداد عادل، اصولگرايان توانستند به يك فهرست مشترك با سهم نواصولگرايان و جبهه پايداري برسند. اما در اين دوره گويا هر طيفي سخت مشغول كار براي يافتن روزنهاي جهت حضور در فهرست نهايي اصولگرايان است؛ البته كه با اين وضعيت تحليلها درباره فهرستهاي نهايي اصولگرايان، تحليلهايي از جنس آنچه اللهكرم گفته، است.
تقسيمبندي اللهكرم چه مختصاتي از اردوگاه اصولگرايي ارايه ميدهد
با توجه به اعلام نتايج بررسي نهايي صلاحيتها و تاييد حداقلي نيروهاي اصلاحطلب و ميانهرو به نظر ميرسد در تهران و كلانشهرها مدل اول مورد پيشبيني او بايد در گام نخست مورد توجه و بررسي باشد. در اين حالت شوراي ائتلاف ليست خود را ارايه ميدهد و شوراي وحدت و پايداري نيز ليست مشترك خود را ارايه ميدهند.
اللهكرم و ديدگاه سياسي او مشخصا در اين گفتوگو تشريح ميكند كه اصراري براي رسيدن به يك ليست وجود ندارد. همانطور كه خود او تاكيد كرده است در غياب اصلاحطلبان پيروز رقابت از بين حاضران در صحنه يعني نيروهاي جريان اصولگرا و انقلابي هستند. اين شرايط براي اصولگرايان چند نتيجه را در پي دارد:
نخست وزنكشي سياسي براي انتخابات رياستجمهوري 1404 در اين حالت رخ ميدهد و هر سرليستي كه افق چشمانداز دورتري از اين انتخابات دارد، ميتواند بر اساس ميزان راي كسب كرده در يك تناسب سياسي مدعي ورود به عرصه رقابتهاي انتخاباتي 1404 باشد.
دومين مساله اهميت رقابت براي صندلي رياست مجلس است كه با راي ليستها اين مساله پيش از انتخابات محل مذاكره قرار ميگيرد.
سومين مساله موضوع تعيين شيوخ جديد در اين جريان است. تقسيم اين سهم كه چه كسي و كساني ميتوانند درباره امور مختلف حرفها و تصميمات جريانساز را اتخاذ كنند. از اين سه منظر به نظر ميرسد عدم وجود ليست واحد در اين دوره مطلوب جريان راست نيز باشد چرا كه وضعيت مديريت اين اردوگاه و تقسيمبنديها را شفاف كرده و آنها را از شرايط بلاتكليف و زد و خوردهاي ادامهدار رها ميكند.
ورود رزما و پيشبينيهاي اللهكرم
«هر دو حالت تحتتاثير ورود رزما متحول خواهد شد»؛ اين جمله در گفتوگوي اللهكرم جمعبندي نهايي بعد از تشريح دو مدل وحدت است. او مدعي است كه با ورود رزما دو الگوي وحدت متحول شده و شمايل جديدي بروز خواهد كرد. پيشبينياي كه اللهكرم هيچ مستندي درباره علت آن ارايه نداده است. به نظر ميرسد او سعي دارد با تكيه بر «احتمال نهايي شدن يك ليست» سهمي براي اثرگذاري رزما بخرد و در صورت وقوع اين امر هرچند سخت را اعتباري براي ورود رزما قلمداد كند.
آنچه در گفتوگوي اللهكرم قابل توجه است، تقسيمبندي مثلثي - شوراي ائتلاف، شوراي وحدت، جبهه پايداري- در فعل و انفعالات انتخاباتي و ترسيم چشماندازي براي رسميتر شدن نيروهايي در دل جريان اصولگرايي با تابلوي «انقلابي» است. نيروهايي كه ديگر نميخواهند ذيل اسم اصولگرايي حركت كنند و از آنها عبور كردهاند.
اگرچه در يكسال گذشته تعداد تشكلهاي اصولگرا و تفكيك آنها از هم قابل توجه بوده اما مساله تفكيك جريان انقلابي از اصولگرا فصل جديدي در اين جريان است. اصولگرايان تا پيش از اين سعي داشتند جريان انقلابي را فصل تازه اصولگرايي بخوانند اما تحولات ماههاي اخير، درگيريها در مجلس، روند بررسي صلاحيتها و اخبار تاييد و رد آن و حالا سخنان چهرههايي همچون اللهكرم نشان ميدهد نيروهاي انقلابي نميخواهند ذيل اردوگاه اصولگرايي فعاليت كنند. او در اين گفتوگو بارها تاكيد ميكند كه هدف رزما كار سياسي است اگرچه محورهاي مورد تاكيد او صرفا سياسي نيستند. اما چرا چهرهاي كه شمايل انصار حزبالله بوده حالا با يك تشكل سياسي در حال عرض اندام بين اصولگرايان است.
اينكه اللهكرم در اين گفتوگو به صراحت ميگويد كه انصار حزباللهي كه مراسم را برهم ميزد و در كف خيابان بود ساخته اصلاحطلبان بود نشان از عبور آنها از كارنامه دهه 70 خود دارد. با تغيير شرايط كشور اللهكرم و چهرههاي نزديك به او ديگر نيازي به تشكلي همچون انصار حزبالله نميبينند و ميخواهند پيشقراولان يك جريان سياسي باشند؛ جريان سياسياي كه همان رويكردهاي انصار حزبالله را در عرصه سياسي و فرهنگي و اجتماعي پياده كند. اللهكرم كه اخيرا در يادداشت كوتاهي با عنوان «عبور از كهنسالان سياسي» سعي كرده است مانيفست رزما را توضيح دهد در اين باره ميگويد: «جمعيت رزما قصد دارد كه هزاران و بلكه صدها هزار نيروي رزمنده دفاع مقدس، نيروهاي ارزشي و انقلابي و معتقدين به ولايت مطلقه فقيه را به صحنه سياسي بياورد تا نقش و تاثيرگذاري خود را مانند دوران دفاع مقدس نشان دهند. در حقيقت جنگ ما، امروز در صحنه سياسي كنار گذاشتن كهنسالان سياسي و آوردن جوانان يعني بيانيه گام دوم انقلاب است.»
علاوه بر اين او در گفتوگو با روزنامه جوان در پاسخ به سوالي بر اين اساس كه «از لحاظ گفتماني مگر رزما و انصار حزبالله يكي نيستند»، آنها را همسوي گفتماني خوانده و تاكيد كرده است كه «به لحاظ گفتماني نيروهاي انقلابي در يك گرايش كلي در دفاع از انقلاب همسو هستند.»
او همچنين از واكنش اصولگرايان در قبال رزما كه عمدتا سكوت بوده انتقاد كرده و آن را «مبناي حسادت» تعبير و در اين باره استدلال كرده است: «چراكه رزما با اهداف هشتگانه از روستا تا شهرها را دربرميگيرد و برنامه دارد و يك حزب واقعي است كه ميتواند در شكلهاي مختلف به مردم خدمت كند؛ چه در قدرت باشد و چه نباشد. رزما براي كسب قدرت به وجود نيامده است. حسادت به خاطر آن است كه آنها گفتمان ندارند، اما گفتمان ما نظريه انقلاب مستمر است.»
تاكيد چندباره اللهكرم بر نظريه انقلاب مستمر و تشريح آن با واژه دوري از محافظهكاري نشان ميدهد اين جريان تصميم دارد تا علاوه بر انتخابات نقشآفريني جدي در عرصه سياسي داشته باشد. او كه در انتهاي اين گفتوگو، خود را با كاراكتر «حاج كاظم» آژانس شيشهاي قياس كرده سعي دارد يك انصار حزبالله سياسي بسازد. همانند صادق كوشكي كه در مناظره با محمد قوچاني تاكيد كرد باور دارد كه دوره اصلاحطلبي و اصولگرايي گذشته است و حالا رزما و اللهكرم و همراهانش در آن ميخواهند پيشتاز انقلابيگري باشند؛ حتي در بخشهايي مقدم بر جبهه پايداري.