• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5679 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۵ دي

منطقه بحراني سانسور در ذهن

ابراهیم عمران

در اينكه سانسوردر سينما وجود دارد، حرفي نيست. عده‌اي باور دارند كه سانسور در همه جاي دنيا به انحاي مختلف گريبان نويسنده، كارگردان و تهيه‌كننده را مي‌گيرد. پس لامحاله در اين فقره، بهتر آن است كه پي داستان گرفته نشود! بر همين سياق هستند افرادي‌كه از هر بزنگاهي براي فرار از سانسور استفاده مي‌كنند. و به رسم مالوف اين بهره بردن‌ها هم، قانوني نيست. البته آن قانوني كه سانسور را به صواب مي‌داند، اجازه بي‌قانوني از منظر خويش نمي‌دهد! پس چاره در ساخت و ساز پنهاني و به طريق اولي «زيرزميني» است. كه نمونه‌هاي بي‌شماري از آن در عرصه هنر و در مديوم‌هاي مختلف وجود دارد. در جديد‌ترين اين ساخته‌ها فيلمي به كارگرداني «علي احمد‌زاده» وارد شبكه‌هاي تلگرامي شد. نام آن نيز درگيري ذهني براي مخاطب به ارمغان مي‌آورد. به واسطه جايزه گرفته شده از جشنواره «لوكارنو» اشتياق‌ها براي تماشايش افزون‌تر مي‌شود. اين نوشته قصد نقد به ماهوي فيلم را ندارد. به بازي‌ها و كارگرداني اثر هم نمي‌پردازد. هر چند اگر بستر آن مهيا مي‌شد؛ نگاه تكنيكال و فني بدان هم مي‌توان داشت. آنچه سبب‌ساز اين نوشته شده؛ همان مثال معروف «هر آن چيز پرهيز دارند اشتها افزوده گردد» هست كه دامي است پر از دست‌اندازهاي بعدي. توضيح آنكه، آنچه در كليت فيلم مي‌گذرد به نوعي حرمان و يأس و افسوس‌هايي است كه كارگردان‌هاي‌مان به هر طريق نتوانستند آن را در پرده سينما نشان دهند. همه پلان‌ها و سكانس‌هاي اين اثر دال بر وجود آسيب‌هاي زندگي‌هاي امروزي است. آسيب‌هايي كه افراد بي‌شماري از نسل عموما نوجوان و جوان را درگير خود كرده است. پس نمي‌توان آنها را ناديده گرفت. ولي اينگونه هم از فرط افراط در بيشتر پلان‌ها ديالوگ و نگاه پرخاش‌گرايانه داشته باشيم، به چه معناست؟ كليت صد دقيقه‌اي فيلم را مي‌توان در چند پلان كوتاه سينماي آزاد جهان ديد. مي‌توان بهترش را تماشا كرد. ولي اگر بناست روزي مجوز ساخت نباشد (كه اصل فيلمسازي نيز بايد چنين باشد) و بي‌محابا هر چه خواستيم؛ بنويسيم و آن را تبديل به فيلمنامه و بعد فيلم كنيم؛ آيا مي‌توان ديگر آب ريخته شده را جمع كرد؟ لطفا دقت شود كه بحث سانسور و مجوزموجود، حمايت و تاييد نمي‌شود. ولي فروخورده‌هاي ذهني اين همه سال را در فيلم آوردن هم چاره كار نيست. بارها ديده و شنيده‌ايم كه اقبال به سينما و سريال‌هاي خارجي، وجود سكانس‌هايي است كه در توليدات داخل وجود ندارد. و به تبع آن كليت اثر در همان چند پلان محدود براي برخي از مخاطبان خلاصه مي‌شود! و اگر از آنها پرسيده شود تم و پلات اصلي داستان چيست، عموما جواب درخوري ندارند! و اگر از سكانس‌هاي خاص سوال شود؛ با دقت ميزانسن و دكوپاژ جديدي هم از آن خلق خواهند كرد! اينجاست كه درمي‌يابيم سانسور چه بلايي بر ذهن و افكار مي‌آورد.از انديشه نويسنده گرفته تا كارگردان و بالمال مخاطب فرضي اثر. به همين منوال رئال بودن يك اثر و تنه زدن آن به سينماي مستند؛ لزوما در ديالوگ‌هاي كوچه و خيابان نيست. هر چند براي واقعي نشان دادن شخصيت‌ها؛ گاهي بسان فيلم‌هاي عموما هاليوودي؛ چند فحش و بد و بيراه مرسوم؛ شايد كمك به پيشبرد خط اصلي داستان بكند؛ ولي اينكه در بيشتر سكانس‌ها، چنين ديالوگ‌هايي بيان شود؛ به حتم نقض غرضي بيش نخواهد بود. فيلم، منطقه‌هاي بحراني زيادي را نزد مخاطب ترسيم مي‌نمايد. غافل از آنكه بحران اصلي جدا از كليت داستان آنجايي است كه فيلمساز در آن فرو رفته است. نشان دادن پلشتي‌هاي جامعه تيره و تار؛ شايد در همه جاي دنيا امري مفيد باشد. و به حتم دستگاه‌هاي مسوول نيز در آنجا استقبال کنند كه نقص‌هاي اجتماع را به تصوير در آورند. نمونه كوچك آن سريال «واير» بود. سريالي كه سيستم پليس و مدرسه و روزنامه‌نگاري را نشان كرده بود. در آنجا نيز ديالوگ‌هاي خارج از آداب اجتماعي كه موتيف اين كارهاست، بيان مي‌شد. ولي فرجام آن اثر كجا كه چنين سكانس‌هايي صرفا براي خرده روايت‌هايش تعريف شده بود؛ و غايت اين كار زير‌زميني ما كجا؟! همان‌طور كه فستيوال‌هاي خارجي از سويه‌هاي عمدتا دلخواه به اثر مي‌نگرند؛ مخاطبان داخلي نيز، آن وجه داستان را پر رنگ مي‌بينند كه مشتاق آن هستند. نگاهي كه اول و آخر آن سانسور منطقه‌هاي بحراني ذهن است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون