ايران و پاكستان (۱)
اپوزيسيون برانداز كه در واقع برافتاده است و سالهاست در خماري حسرت حمله نظامي امريكا يا اسراييل يا هر دو به ايران بوده و هست. گمان ميكردند با انقلاب ژينا و اغتشاش و آشوب نظام جمهوري اسلامي برميافتد و لشكر اپوزيسيون كه با پرچم شبكههاي تلويزيوني شناخته شده، آبي زير پوستشان دويده بود، ميآيند و بر دولت و ملت و كشور مسلط ميشوند. نشد! گمان كردند شايد تيره شدن روابط ايران و پاكستان، آنهم در حد حمله موشكي طرفين ميتواند، راهي به دهي براي آنان باشد. خوشبختانه هر دو دولت و هر دو وزارت خارجه ايران و پاكستان به سرعت روابط را ترميم كردند و ماجرا تمام شد. اما نكات با اهميتي باقيمانده است كه ديگر شاهد چنين تنشي در روابط دوجانبه نباشيم. هزينه سنگيني هر دو كشور و ملت پرداختند و صفحه پرسشبرانگيزي در روابط دوجانبه با موشك نوشته شد كه از ياد نميرود. به نظرم ميتوان درباره اين نكات تامل داشت:
اول: از روز روشنتر است كه در پاكستان حكمران حقيقي ارتش است و حكمراني ارتش هم متكي بر ستون فقرات ارتش يعني «سازمان اطلاعات نظامي پاكستان» مشهور به «اياسآي» است كه البته سازمان اطلاعاتي نيرومندي است. به دليل رقابت با اطلاعات نظامي هند كه يكي از بهترين دستگاههاي اطلاعاتي نظامي دنياست، اطلاعات ارتش پاكستان نيز تواناييهاي ويژه خود را دارد. حال از اين توانايي تا چه حد در جهت مصالح كشور و ملت بزرگ پاكستان استفاده ميشود، سخن ديگري است كه موضوع بحث ما نيست.
به عنوان نمونه، طالبان در واقع پروژه همين سازمان نظامي بوده است كه با همكاري امريكا و عربستان تاسيس و تجهيز و تربيت شده است. به نظرم نميتوان پذيرفت كه ارتش پاكستان از وجود پايگاه نظامي و آموزشي جيشالعدل در خاك خود، منطقه كوه سبز در بلوچستان پاكستان در فاصله ۴۰ كيلومتري مرز ايران بيخبر مانده است.
عليالقاعده از اين پايگاه ميبايست باخبر بوده باشند. چنانكه نميتوان پذيرفت «اياسآي» از محل اقامت اسامه بنلادن در چند كيلومتري آكادمي نظامي كاكول در ايبتآباد بياطلاع بوده است و امريكاييها چنانكه ادعا كردند، حمله دوم ماه مه ۲۰۱۱ را بدون همكاري پاكستان انجام دادهاند.
دوم: تجهيزكنندگان و تامينكنندگان و برنامهسازان جيشالعدل حتما با پاكستان در اين باره صحبت كردهاند. پشت صحنه جيشالعدل، موساد و سازمان سيا قرار دارد. حتي از مايكل لدين به عنوان طراح جيشالعدل نام برده ميشود. مئير داگان
(۲۰۱۶- ۱۹۴۵) كه اين روزها عكسهاي او با مسعود بارزاني در كردستان عراق مورد توجه قرار گرفته است، پروژه اصلياش در دوران مديريت موساد دامن زدن و شعلهور كردن و تمركز بر مساله قوميتها در ايران بوده است. به نحو مشخص درباره چهار قوميت كرد، آذري، عرب و بلوچ سرمايهگذاري كردهاند. در روي صحنه هم اطلاعات برخي كشورهاي عربي منطقه به مثابه دستكش سيا و موساد عمل كرده و ميكنند.
سوم: حتما جمهوري اسلامي ايران اطلاعات مربوط به جيشالعدل و پايگاه آنان را به پاكستان ارايه كرده است.
چهارم: مگر پاكستان تا به حال از عمليات تروريستي جيشالعدل بيخبر مانده است؟ نميدانسته كه تروريستهاي جيشالعدل بعد از هر عملياتي مثل حمله به پاسگاههاي نظامي و انتظامي مرزي ايران، به مناطق مرزي بلوچستان پاكستان ميگريزند؟
پنجم: من پاكستان را خوب ميشناسم، با زبان اردو آشنا هستم، مناطق مختلف پاكستان را در دوران اقامت يكسالهام ديدهام و ميدانم كه دولت و ارتش پاكستان بر برخي مناطق نميتواند اعمال حاكميت كند. نميتواند يا نميخواهد؟! همانگونه كه ارتش ايران پايگاه جيشالعدل را با پهپاد و موشك زد، بديهي است كه ارتش پاكستان ميتوانست همين كار را خود انجام دهد تا ايران ناگزير از پيشگيري حمله مجدد تروريستها به خاك ايران و تكرار فاجعه كرمان شود.
پيروزي حقوقي غزه و آفريقايجنوبي و درسهاي آن
براي رسيدگي به اين موضوع را دارد. در كنار اين احراز، ديوان ميتواند در شرايط خاص و پيش از صدور راي نهايي، در راي موقت خود خواهان انجام اقدامات ضروري شود. در اين راستا، ديوان حكم داد رژيم اسراييل بايد تدابير لازم را براي جلوگيري از نسلكشي در غزه انجام داده و ظرف يك ماه نتايج اقدامات خود را به ديوان گزارش دهد. اين تدابير شامل اجازه ورود كمكهاي انساندوستانه، بهبود وضعيت انساني و توقف نابودي غزه ميباشد. اگرچه اجراي آراي ديوان الزامي است اما در صورت عدم پذيرش و اجراي آن، طرف مقابل ميتواند توجه «شوراي امنيت» را به عنوان مرجع «تضمين» آرا ديوان به موضوع جلب كند. جايي كه البته «حق وتو» ميتواند به چالشي در برابر ضمانت اين آرا تبديل شود. ديوان بينالمللي دادگستري در ساختار سازمان ملل متحد نماد «عدالت» است و همچون «مجمع عمومي» در چنين پروندههايي، از پشتوانه افكار عمومي جهاني برخوردار ميباشد. اين راي، فارغ از آنكه راي نهايي ديوان در قضيه اتهام نسلكشي به رژيم اسراييل باشد، يك پيروزي مهم حقوقي و ديپلماتيك در سطح بينالمللي براي مردم غزه و كشور آفريقايجنوبي است. درس اين واقعه مهم آن است كه چگونه ديپلماسي صحيح و غيرشعاري و استفاده از سازوكارهاي حقوقي بينالمللي ميتواند آرايش جهاني در قبال يك مساله مهم و مورد توجه وجدانهاي بيدار را تغيير دهد و رژيم اسراييل را كه نماد «عدم تعهد به پيمانها و سازمانهاي بينالمللي در قبال مساله فلسطين» است، در تنگناي پاسخگويي و جايگاه واقعي يك متهم قرار دهد.
روحاني آخرين تكه پازل؟
اصلاحاتي براي افزايش سرمايه اجتماعي باشد . يكي از راهكارها، جلوگيري از ريزش سرمايه اجتماعي با باز كردن نظام سياسي و دادن فرصت بيشتر براي مشاركت و شنيدن صداهاي ديگر است. اما متاسفانه همچنان شاهد حركت معكوس از سوي اركان حكومت هستيم. ماشين سياستهاي تعارضزاي اجتماعي، هرروز در شكل جديدي از پلمب و توقيف خودرو و... كماكان در جادهاي ناهموار و با تصادفات بسيار در حال حركت است. وضعيت بد معيشتي مردم، فشار تورم و كوچك شدن سفره اكثريت جامعه همچنان تداوم دارد. نخبگان جامعه، مسوولان ديروز، انكاركنندگان ديروز و مديرشدگان امروز، جملگي معترفند كه بدون حل برجام و مسائل سياست خارجي، اقتصاد و معيشت سامان نمييابد. مطالعات جامعهشناسان هم به ما ميگويد بدون اصلاح سياستهاي داخلي و افزايش اعتماد، سياست داخلي و به تبع آن سياست خارجي سامان نمييابد. خرد حكم ميكرد براي انتخابات پيشرو چنان گشايشي تدبير شود كه بتواند بخشي از ناراضيان پشت پنجره را به پاي صندوقهاي مشاركت بياورد و تئوري صندوق در برابر چالشهاي خياباني را تقويت كند. چنين اقدامي ميتوانست يك گام مهم در جهت پيشگيري از نهادينه شدن نااميديها باشد. سياستهاي اعمالشده در انتخابات مجلس و رد صلاحيتها، دقيقا در جهت خلاف مسير حل مساله پيش رفت و آخرين تكه پازل اين مجموعه نيز ردصلاحيت روحاني (رييسجمهور دو دوره و نماينده پنج دوره مجلس شوراي اسلامي و سه دوره مجلس خبرگان با راي مردم) كه بهرغم انتقادات زياد، باز هم اقدام به ثبتنام براي كانديداتوري كرده بود و اين سوال بزرگ همچنان باقي است كه دايره نظام تا كجا تنگ خواهدشد؟ آيا تا آنجا كه مركز نيز به بيرون افتد؟! آيا تصميمگيران كنوني، به تبعات رواني ناشي از نابودي كورسوي اميد براي اثربخشي صندوقها انديشيدهاند؟!!