لزوم قانونگذاري و سياستگذاري جهت حضور در زيستبوم متاورس براي كودكان
محمدمهدي سيدناصري
اين روزها سوال خيلي از افراد اين شده كه متاورس چيست؟ ما در عصري هستيم كه سرعت پيشرفت تكنولوژي و فناوريهاي ديجيتال بسيار بالاست. هرقدر زمان ميگذرد و جلوتر ميرويم فناوريهاي ديجيتال بيشتر خودنمايي ميكنند و جنبههاي زندگي بشري را تحتتاثير قرار ميدهند.
تعاملات ديجيتالي به يك عنصر جداييناپذير زندگي ما تبديل شده و تكنولوژيهاي جديد روز به روز در حال دگرگون ساختن سبك زندگي گذشته و خلق مفاهيم جديد هستند. در اين ميان همه روزه اسامي پروژهها و ايدههاي ديجيتالي جديدي را ميشنويم كه هر كدام براي خود هدفي معين و مشخص كرده و درصدد جلبتوجه افكار عمومي هستند. يكي از اين پروژههاي جديد و نوظهور كه توجهات زيادي را هم به خودش جلب كرده، پروژه متاورس (Metaverse) است. متاورس يك پروژه واقعيت مجازي جهت پيوند جهان فيزيكي ما با زندگي ديجيتال، دنياي آواتارها و نسل بعدي اينترنت
به شمار ميآيد. نوعي واقعيت مجازي ديجيتال جايگزين كه كاربران در آن زندگي، كار، تحصيل و معاشرت ميكنند و هميشه آنلاين هستند.
اصلا تا امروز به تاثير متاورس بر زندگي كودكان فكر كردهايم؟ اين پديده تكنولوژيك ميتواند انقلابي در تربيت اجتماعي و رشد كودكان به وجود آورد. استفاده درست از متاورس ميتواند راهحل مشكلات زيادي باشد و از طرفي كاربري نادرست آن ميتواند مشكلات بسيار بزرگي ايجاد كند. حال ابتدا در اين محيط ناشناخته موضوع چگونگي اثرگذاري متاورس بر كودكان و تبيين مسائل حقوقي مربوط به آن بسيار مهم و حائز اهميت است.
با وجود متاورس، مرز ميان واقعيت و مجازي
روز به روز محوتر ميشود. با اينكه متاورس اغلب براي بزرگسالان طراحي شده است، اما به نظر ميرسد كودكان نيز از كاربران اصلي پلتفرم متاورس هستند. از اين روي، منصفانه است كه بيان شود مشاركت در بسترهاي واقعيت مجازي به طور روزافزون به دست جمعيتهاي جوانتر رخ ميدهد. براساس يك نظرسنجي در سال ۲۰۲۲ ميلادي، كه شامل ۷ هزار نوجوان از ۴۴ ايالت ايالاتمتحده بوده است، ۲۶درصد داراي هدستهاي واقعيت مجازياند. باتوجه به اينكه متاورس تجربهاي كامل، عميق و حسي ايجاد ميكند، براي قشر كمسن هيجان ويژهاي دارد؛ از اين روي با وجود اينكه بسياري از فضاهاي تعاملي متاورس براي بزرگسالان طراحي شدهاند، مطابق با بررسيهاي انجام شده، بيش از نيمي از كاربران، يعني ۵۱درصد، در متاورس زير 13 سال و تا ۸۳درصد كاربران اين محيط كمتر از 18 سال دارند.
اين امر نشان ميدهد كه حضور كودكان و فعاليت آنان در متاورس موجب استمرار حيات اين جهان مجازي است.
به طور كلي محبوبيت متاورس به دليل چند ويژگي است: ۱- توانايي برقراري تعاملات اجتماعي مختلف؛ بدين معني كه كاربران ملزم به تعامل پيشفرض نيستند و ميتوانند به صورت خودمختار با يكديگر ارتباط برقرار كنند؛ ۲- اين دنياي مجازي فضايي مملو از مصنوعات ديجيتالي است؛ براي مثال آواتارها، آيتمها و تجربيات ديگر كه در نوع خود جذاب است؛ ۳- قابليت ناشناس بودن و احساس راحتي در محيط و در نتيجه آزادي بيان موجب محبوبيت ميشود. توضيح اينكه كاربر در اين دنياي مجازي، اجتماعاتي را در مقايسه با دنياي طبيعي درك ميكند كه به صورت ناشناس ميتواند محيطهاي متفاوتي را تجربه و به نوعي عقيده واقعي خود را ابراز كند.
اين امر چالشها و فرصتهاي مهمي را براي ساخت هويت دلخواه به دست كاربران فراهم ميكند. بهرغم فراگيري اين بستر براي متاورس به منزله پديدهاي اثرگذار و با خطرات متعدد هيچ قانون خاصي وجود ندارد. اين فقدان، خطرات مربوط به متاورس را افزايش ميدهد.
خطرات متاورس در افراد آسيبپذير از جمله كودكان تاثير بيشتري خواهد داشت. گرچه كودكاني كه با متاورس بزرگ ميشوند، تواناييهاي جديدي به دست ميآورند و متاورس فرصتي عالي براي نسل جديد است تا محيطهاي اجتماعي و تعامل مختلفي را تجربه كنند؛ اما خطرات اين محيط براي كودكان نيز بسيار مهم و متعددند؛ به گونهاي كه نميتوان از آن چشمپوشي كرد.
قبل از پرداختن به خطرات متاورس براي كودكان، اشاره به مزيتهاي اين محيط نيز ضروري است. متاورس تجربهاي منحصر به فرد به كودكان ارايه ميكند. اين محيط، زمينههاي آموزشي را توسعه ميدهد و كودكان را قادر ميسازد به گذشته برگردند يا از مكانهايي ديدن كنند كه هرگز نميتوانستند در آن كاوش كنند يا مهارتهاي بسياري را فراگيرند. متاورس نوعي تجربه عملي را ارايه ميدهد تا به كودكان كمك كند دنياي اطراف خود و نحوه تعامل با محيط را به خوبي درك كنند و به طور بالقوه انگيزه يادگيريشان را افزايش دهد. متاورس در حوزه بهداشت و درمان كودكان نيز كاربردهاي فراواني دارد؛ مثلا استفاده از متاورس در چند مركز تحقيقاتي براي برخورد با كودكان اوتيسم استفاده ميشود. در اين محيط، اين كودكان با اشيا و محيط بيشتر تعامل دارند. كاربردهاي ديگر براي كودكان مبتلا به اختلال يادگيري و ذهني است كه تعامل در اتاقهاي چند حسي و بازي تعاملي را براي كودكان داراي ناتواني ذهني و رفتاري ممكن ميكند. همچنين متاورس به طور بالقوه به كاهش اختلالات كودكان ازجمله ناتواني در ارتباط با همسالان كمك ميكند. اين امر بدين دليل است كه «آواتارها» در دنياي مجازي تعاملات زندگي واقعي را شبيهسازي ميكنند؛ در نتيجه ميتوان آموزش اجتماعي شدن را بدون بازخوردهاي منفي براي كودكان فراهم نمود. فارغ از مزاياي مذكور، متصديان متاورس به دليل خطرات آن ميبايست اطمينان داشته باشند كه كودكان بدون امنيت لازم به اين محيط دسترسي ندارند؛ گرچه تشخيص سن نيز در پلتفرمهاي رسانههاي اجتماعي از جمله متاورس اغلب نامطمئن و نادرست است.
به علاوه اين امر در صورت تحقق نيز چارهاي مداوم براي ممنوعيت دسترسي كودكان به پلتفرمها و ساير بسترهاي مناسب براي بزرگسالان نيست.
خطرات اين محيط از جمله ارايه و انتشار محتويات مضر و نامناسب مانند مطالب تروريستي، تصاوير سوءاستفاده جنسي و جرايم مختلف است؛ گرچه در حال حاضر در پلتفرمهاي موجود نيز اين موارد وجود دارد، اما متاورس به دليل محيط سه بعدي آن و تعامل با آواتارهاي ديجيتال، نوع جديدي از محتواي مضر را ارايه مينمايد.
همچنين با اينكه به همه انواع آسيبها در متاورس بهطور قانوني توجه نميشود؛ زيرا باعث آسيب فيزيكي نميشوند گرچه بيان شده است كه آواتارهاي آينده در متاورس ممكن است تا حدي پيشرفته شوند كه با پيوندي عصبي، درد فيزيكي تجربه شده در متاورس را به مغز انسان منتقل كنند كه در اين صورت، صدمات جسمي ذيل قوانين مربوطه قرار ميگيرند؛ با اين حال رايجترين انواع آسيبهايي كه در متاورس تجربه ميشود، معنوي، رواني و عاطفي است. نمونهاي از اين آسيبها، كه در بازي روبلاكس اتفاق افتاده، جايي است كه ساير بازيكنان به آواتار يك كودك «تجاوز گروهي» كرده بودند. اين دسته از صدمات، تحت پوشش قوانين مرتبط در دنياي طبيعي قرار ميگيرند كه ميبايست جبران مناسب براي آن لحاظ شود.
به علاوه به خطرات فيزيولوژيكي نيز مانند حالت تهوع، فشار چشم و سرگيجه به دليل ماهيت ابزارهاي دسترسي به متاورس، همچنين به نگرانيها درباره ساير خطرات رواني مانند اعتياد، افزايش پرخاشگري و جدايي از واقعيت (كودكان تصور ميكنند در محيط ديجيتالي كه به آن دسترسي دارند، حضور نيز دارند) نيز به منزله پيامدهاي منفي متاورس در كودكان ميتوان اشاره نمود.
والدين نيز در صورت نياز به مداخله، ممكن است نتوانند ببينند فرزندانشان در متاورس چه ميكنند؛ زيرا كودكان از طريق دستگاههايي مانند هدستهاي واقعيت مجازي يا عينكهاي واقعيت افزوده به آن دسترسي خواهند داشت.
شايد به ذهن برسد كه يكي از شيوههاي كنترلهاي والدين براي هدستهاي واقعيت مجازي، ميتواند دسترسي والدين به برنامههاي خاص را مسدود كند، اما كودكان، كه برعكس والدين با دنياي ديجيتال رشد يافتهاند، خودشان همه چيز را در دنياي مجازي خود طراحي ميكنند. براي نمونه متا هدست اكولوس را طوري طراحي نكرده است كه بهطور كامل با رويكرد متمركز بر امنيت سازگار باشد. بدين دليل اقداماتي ديگر ميبايست براي توسعه ابزارهاي نظارت والدين انجام شود.
در اين راستا، توجه به مسائل مهمي كه والدين بايد در مورد متاورس بدانند نيز بسيار مهم است. در واقع گرچه متاورس تا توسعه كامل فاصله دارد، اما بايد به اصول اساسي كودكپروري ديجيتال به ويژه با توجه به چگونگي تكامل متاورس توجه شود.
از اين روي كنترل اين جهان مجازي مستلزم قانونگذاري خاص و استفاده از سياستهاي ويژه براي مديريت اين پلتفرم و كاربران آن است. در عين حال، به دليل فقدان قانوني درباره متاورس براي كنترل نسبي اين محيط، ميتوان از برخي بسترهاي حقوقي و قانوني عام مانند حقوق مالكيت معنوي، حقوق قراردادها، قوانين مربوط به مسووليت مدني و قوانين جزايي و كيفري، به صورت جزيي بهره برد.
به علاوه استفاده از بسترها و ابزارهاي خاص نيز ميتواند در اين مسير راهگشا باشد.
نبايد فراموش كنيم كه بشر در مقابل تكنولوژي راه فراري ندارد؛ پس بهتر است هر چه زودتر تعامل صحيح با محصولات تكنولوژيك را فرا بگيرد و در آخر بايد گفت؛ تكنولوژي بيشتر از آنكه ذاتا فناورانه باشد ماهيتي اخلاقي و فرهنگي و انساني دارد و تكنولوژي به خودي خود مخرب نيست و نحوه استفاده از آن بسيار مهم است.
مدرس دانشگاه
و پژوهشگر حقوق بينالملل كودكان