روايت اكونوميست از پايان شبكههاي اجتماعي
اكونوميست در سرمقاله 2 فوريه خود به موضوع تغيير در شبكههاي اجتماعي و نگاه كاربران به شبكههاي اجتماعي پرداخته است. بخشهايي از اين گزارش كه وبسايت اكوايران ترجمه كرده را بخوانيد:
تركيب متعارف تعاملات شخصي و ارتباطات جمعي كه معمولا در شبكههاي اجتماعي آنلاين رخ ميدهد، در حال تجربه يك تغيير است. به عبارت ديگر، روش سنتي كه در آن افراد به طور شخصي در شبكههاي اجتماعي با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند و اطلاعات را به طور گسترده در بسترهاي اجتماعي به اشتراك ميگذارند، در حال تغيير است.
جنبه قابل توجه از رويه اخير در شبكههاي اجتماعي به اين موضوع مربوط ميشود كه ويژگي «اجتماعي بودن» اين فضا در حال كمرنگ شدن است. پلتفرمهايي مانند فيسبوك با الهام از شبكه اجتماعي تيكتاك، اكنون به جاي ارتباطات اجتماعي كاربران، به كمك الگوريتمهاي هوش مصنوعي به اولويتبندي محتوا براي آنها اقدام ميكنند. به طور همزمان، انتشار محتواي شخصي در فضاي مجازي كاهش يافته و از سال 2020، تعداد مردم امريكا كه به انتشار زندگي خود در شبكههاي اجتماعي ميپردازند، از 40درصد به 28درصد كاهش يافته است. همچنين بحث و گفتوگوها در حال منتقل شدن به پلتفرمهاي ديگر مانند واتسآپ و تلگرام است. از سوي ديگر، شفافيت در پلتفرمهاي شبكههاي اجتماعي در حال كاهش است و فهميدن اينكه چه اتفاقي پشت پرده در حال رخ دادن است، دشوارتر شده است. تيكتاك، يك شبكه اجتماعي ويديومحور متعلق به چين، اطلاعات زيادي دراختيار محققان قرار نميدهد و مانند يك جعبه سياه شده است.
توييتر كه اكنون با نام ايكس شناخته ميشود، برخي كدهاي خود را به اشتراك گذاشته است (دستورالعملهايي كه باعث فعاليت اين شبكه اجتماعي ميشود)، اما دسترسي به اطلاعاتي مانند اينكه مردم چه توييتهايي را ميبينند، محدود شده است. گروههاي خصوصي در فضاي مجازي نيز فاقد شفافيت هستند، زيرا اغلب از فرآيند «رمزيسازي» استفاده ميكنند و همين موضوع، دشوار شدن دسترسي افراد به محتوايي كه در اين گروهها منتشر ميشود را در پي داشته است.
درحالي كه اين تغييرات با برخي نتايج مثبت همراه بوده، مانند تعديل كردن پيامهاي سياسي در گروههاي خصوصي، نگرانيهايي درباره نبود شفافيت وجود دارد.
در گروههاي شخصي ارسال پيام، محتواي منتشرشده به جاي استفاده از الگوريتمهايي براي به حداكثر رساندن تعامل، به ترتيب زماني مرتب ميشوند و همين موضوع به طور بالقوه باعث ميشود توجه به محتوا كاهش يابد، اما گروههاي خصوصي ممكن است با فراهم كردن فضاي خصوصيتر به دور از نظارت عمومي، به سلامت روان بهتر نوجوانان كمك كنند.
در قسمتهاي شلوغتر شبكههاي اجتماعي، الگوريتمهاي هوش مصنوعي براساس رفتار كاربران، محتوايي از افرادي را به آنها نشان ميدهد كه در دايره معمول آنها در شبكههاي اجتماعي حضور ندارند.
شبكههاي اجتماعي همچنان ميتوانند مانند اتاقهاي پژواك عمل كنند، يعني كاربر همان محتوايي را مشاهده كند كه بازتابدهنده نظرات شخص كاربر است؛ با اين حال، محتوايي كه خارج از اين چرخه به كاربر نمايش داده ميشود، پتانسيل گسترش بهترين ايدهها را به شكل گسترده، فراهم ميكند. اما اين نوع جديد از شبكههاي اجتماعي مشكلات خود را نيز به همراه دارد. اپليكيشنهاي پيامرسان، اغلب با نظارت كمتري همراه هستند. اين موضوع براي گروههاي كوچك، خوب است، زيرا پلتفرمها نبايد بر پيامهاي خصوصي نظارت داشته باشند. با وجود اين، در گروههاي بزرگتر در اپليكيشنهايي مانند تلگرام، تعامل به شكل كمي وجود دارد و اين گروهها اغلب به انتشار يك محتوا و ايده بدون عكسالعمل زياد از سوي اعضا همراه شدهاند. در كشورهاي داراي قوانين سختگيرانه، چتهاي رمزگذاري شده ميتوانند مفيد باشند. با اين حال، در مكانهايي مانند هند، سياستمداران از واتسآپ براي انتشار اطلاعات نادرست استفاده كردهاند كه احتمالا از شبكههاي باز مانند فيسبوك حذف ميشود. با سوق پيدا كردن بيشتر افراد به گروههاي بسته، شبكههاي اجتماعي باز، كمتر مفيد ميشوند زيرا اشتراكگذاري عمومي كمتري وجود دارد. در طول همهگيري كوويد-19، دانشمندان و پزشكان بحثهاي ارزشمندي را به صورت آنلاين انجام دادند، اما اكنون اين مكالمات در حال ناپديد شدن هستند يا به كانالهاي خصوصي منتقل شدهاند. اين روند باعث كندي گسترش ايدهها ميشود. آنهايي كه هنوز در شبكههاي عمومي فعال هستند، بيشتر مرد هستند و اغلب با ديدگاههاي سياسي چپ يا راست همراه شدهاند كه ميتواند براي كاربران كمي خستهكننده باشد. برخلاف گذشته كه مردم مجبور بودند به طور فعال محتوا را به اشتراك بگذارند تا آن را به يك محتواي تِرند تبديل كنند، اكنون صرفا به تماشاي آنها ميپردازند، زيرا الگوريتمها از محتواي با تعامل بالا حمايت ميكنند. نظارتهاي پيشين جاي خود را به سيستمي داده كه براساس خواستههاي مردم هدايت ميشود. اين به نفع افرادي مانند ترامپ و پخشكنندگان اطلاعات نادرست است؛ اگرچه پلتفرمها ادعا ميكنند در تشخيص محتواي جعلي، عملكرد بهتري پيدا كردهاند.
نگرانكنندهتر از افزايش اخبار جعلي، كاهش اخبار واقعي است. اين مشكل زماني تشديد ميشود كه تقريبا نيمي از جوانان، رسانههاي اجتماعي را منبع اصلي اخبار خود ميدانند، آنهم در زماني كه مديران پلتفرمها به اين نتيجه رسيدهاند كه خبرها مانند گذشته جالب نيستند.