پيام پوشش
محمد كوكب
لباس يا پوشش - كه در مورد بانوان، از آن در اصطلاح ديني به «حجاب» تعبير ميشود - در فرهنگهاي گوناگون بشري از فجر تاريخ و آفرينش آدم و حوا تا امروز، يك رسانه قوي و تاثيرگذار به شمار ميآمده كه داراي پيام ويژهاي بوده است. به عنوان مثال لباس ورزشي در يك سالن يا استاديوم ورزشي، بهطور صريح و روشن اين پيام را انتقال ميدهد كه در اين مكان فعاليت ورزشي انجام ميشود. بنابراين اگر كسي با لباس رسمي مخصوص مهماني يا مراسم عروسي در يك مكان ورزشي حاضر شود و بخواهد ورزش كند، با نگاه حيرتزده و چه بسا تمسخرآميز حاضران روبهرو خواهد شد و بالعكس اگر فردي در يك مجلس مهماني با لباس ورزشي حضور پيدا كند، موجب شگفتي و تمسخر شركتكنندگان در آن مجلس خواهد شد. بنابراين ادب پوشش ايجاب ميكند كه در هر مكان و موقعيتي، متناسب با شرايط و مقتضيات زماني و مكاني، لباس مناسب انتخاب و مورد استفاده قرار بگيرد. اين حكم درباره حريم خصوصي و عمومي نيز صادق است؛ يعني عقل و منطق و نيز رفتار آدميان در طول تاريخ بيانگر آن است كه نوع پوشش در حوزه و حريم خصوصي با نوع پوشش در حريم عمومي تفاوت ميكند و اين تفاوت نه از سر اجبار و اكراه و به شكل تحميلي است، بلكه نحوه كاركرد و پيامرساني پوشش در خلوت و جلوت، نوع و سبك آنها را بهطور طبيعي تعيين ميكند. حال اين پرسش قابل طرح است كه چرا غالبا در مورد نوع پوشش بانوان و نه آقايان، گفت و شنود و مباحثه و مناقشه صورت ميگيرد و اساسا چه لزومي دارد كه تا اين حد، موضوع پوشش بانوان مورد توجه و دقت قرار گيرد؟ پاسخ اين پرسش را از زبان استاد مطهري بشنويم كه ميگويد: «علت اينكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شكارچيگري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهاي بدننما و آرايشهاي تحريككننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسير سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگي از انحرافهاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر شده است.»(1)
با مروري به تاريخچه پوشش در كشورهاي مختلف و از جمله ايران در سدههاي گذشته، اين واقعيت روشن ميشود كه مردم با هر نژاد و دين و آيين و فرهنگي، به سائقه فطرت پاك و عقل سليم خود، با وجود اختلاف سليقه در طرح و رنگ لباسهايي كه انتخاب ميكردند، سخت به لوازم پوشش مناسب در حوزه عمومي پايبند بودهاند. «يافتههاي پژوهشي نشان ميدهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها - كه نخستين ساكنان آريايي ايرانزمين بودهاند - حجاب كاملي شامل پيراهن بلند چيندار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند روي لباسها داشتهاند. برابر متون تاريخي، در همه آن زمانها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد ميكردند و همپاي مردان به كار ميپرداختند و اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهاي فسادبرانگيز همراه بوده است.» (2)
بنابراين نوع پوشش زن در مغربزمين كه پديدهاي نوظهور بوده و سابقهاي نيز در تمدن غربي يونان و روم و... نداشته، ناشي از علل و عوامل بيروني و عمدتا با انگيزه اقتصادي از نوع استثماري است و با گذري بر تصاوير و فيلمهاي بجا مانده از زندگي مردم ديار فرنگ متوجه ميشويم كه پوشش زنان تا حدود هفتاد، هشتاد سال پيش پوششي مناسب و توام با وقار و متانت بوده است.
سخن استاد مطهري در اين زمينه شنيدني است: «حقيقت اين است كه اين وضع بيحجابي رسوا از مختصات جامعههاي پليد سرمايهداري غربي است و يكي از نتايج سوء پولپرستيها و شهوترانيهاي سرمايهداران غرب است، بلكه يكي از طرق و وسايلي است كه آنها براي تخدير و بيحس كردن اجتماعات انساني و درآوردن آنها به صورت مصرفكننده اجباري كالاهاي خودشان به كار ميبرند.»(3)
اصرار و سماجت بوقهاي تبليغاتي غرب براي ترويج فرهنگ بيبندوباري با عنوان فريبنده آزادي زن، نشان از اين واقعيت دارد كه بزرگترين مانع براي نفوذ و سلطه فرهنگي و اشاعه ارزشهاي غربي همچون تجملگرايي و مصرفزدگي، پوشش زن ايراني است كه با حفظ عزت و كرامت انساني خويش در اين سنگر، به همه نغمههاي شوم اسارت و بردگي در زير نقاب آزادي پاسخ منفي ميدهد و هرگز ننگ پذيرش فرهنگ تحميلي و وارداتي مغربزمين را براي خود نميپسندد.
پينوشتها
1. مساله حجاب، ص 80 و 81.
2. تاريخچه لباس ايرانيان، برگرفته از پايگاه اينترنتي: https: //www.samanlaya.com
3. مساله حجاب، ص 85.