چنين فجيع به كشتن خود نشستن٭
نيوشا طبيبي
ايران امروز وارث ثروتهاي بيشماري است. ثروتهاي مادي و معنوياي كه از گذشتگان ما به ما رسيده و ما موظف هستيم چيزي بر آنها بيفزاييم يا حداقل آنها را به همان صورت حفظ كنيم و به نسلهاي بعد از خود بسپاريم. اما كارنامه نسل حاضر در حفظ و حراست از داراييهاي ملي و آفرينش ميراثي براي آيندگان بهشدت سياه و موجب شرمساري است. اين داراييها شامل ميراث فرهنگي و تاريخي و صد البته و مهمتر و حياتيتر از همه، ميراث طبيعي ايران است. ثروتي عظيم و متنوع و در عين حال بهشدت آسيبپذير و نيازمند دقت و ظرافت در حفظ و نگهداري از آن.
طبيعت ايران و اقليمهاي متنوع و متفاوتش، گهواره زايش و رويش و حيات گونههاي مختلف گياهي و جانوري است. بسياري از اين گونهها بومي و مخصوص همين سرزمين هستند و هيچ جاي جهان مشابهي ندارند. آنها ميليونها سال پيش از اينكه آدمي در اين سرزمين جاگير شود در اينجا زندگي ميكردهاند و ايران را مأمن و مأواي خود قرار دادهاند و از اين نظر حقي بيشتر از ما نسبت به اين سرزمين دارند. آنها هرگز لطمهاي به حيات گونههاي ديگر نزدهاند، آنقدر شكار نكردهاند كه نسل يك گونه را منقرض كنند، درياچهاي را خشك نكردهاند، روي رودخانهاي سدي نبستهاند كه زمينهاي پايين دستي را به بيابان تبديل كنند، چاهي نكندهاند كه سفرههاي آب زيرزمين را به تمامي بمكد و شورهزاري لم يزرع و فرو نشسته بر جاي بگذارد. اما آدمي در همين چند دهه گذشته همه اين اعمال را انجام داده است. ما ايرانيان به دست خود به فاجعهآميزترين و بيرحمانهترين شكل ممكن حيات طبيعي كشور خودمان را تخريب كردهايم و امروز به لحظهاي نزديك ميشويم كه از آن داراييهاي شكوهمند و منحصر به فرد چيزي به جز ويرانهاي باقي نمانده باشد.
اگر دولتها و نمايندگان مجالس گذشته با برنامههاي ناهمگون و مخرب توسعهاي ضربات شديدي به حيات طبيعي ايران وارد كردهاند كه كردهاند، ما مردم هم چنان كمر همت به نابودي داراييهايمان بستهايم كه در تاريخ گذشته و امروز نمونه و مشابهي براي آن پيدا نميشود. درست است كه دولتها با غفلت و اهميت ندادن به آموزش موضوع «حفظ محيط زيست» به همگان نقش مهم و مخربي در اين امر داشتهاند، اما نقش ما مردم عادي را هم نميشود ناديده گرفت. سالهاي سال است كه تركيب «جنگلهاي هيركاني» را زياد ميشنويم. اما تا به حال چند گزارش جذاب، فيلم مستندي كه بيننده را به دنبال خود بكشاند يا مقاله و كتابي كه براي همگان خواندني باشد در اهميت اين ثروت بيمانند ديدهايم؟ دولت ما، كدام بودجه ويژهاي را براي آموزش مردم قرار داده تا به ما بگويد چرا بايد از اين ثروت ملي حفاظت كنيم، آن را آلوده نكنيم، در حريمش ويلاسازي نكنيم، آن را به آتش نكشيم و آب و خاكش را به پلاستيك و زباله آلوده نكنيم؟
برعكس، دولت با پاسخ به تقاضاي روزافزون سفر به شمال ايران جادههاي منتهي به مقاصد گيلان و مازندران را توسعه ميدهد و آنها را لاجرم درست از ميان اين جنگلها ميگذراند. احداث يك جاده از ميان اين جنگلها تخريب گسترده طبيعت پيرامون را به همراه دارد. هزاران درخت در طول مسير قطع خواهند شد، آلودگيهاي مختلف شيميايي و فيزيكي و صوتي اكوسيستم را به نابودي ميكشاند. تغيير مسير آبهاي جاري زندگي گونههايي كه در مسير جويبارها زندگي ميكنند و حياتشان بسته به همين آب باريكههاي جنگلي است را نابود خواهد كرد.
اما فقط شمهاي به عرض برسانم كه چرا جنگلهاي هيركاني مهم هستند:
قدمتشان بين 25 تا 50 ميليون سال است، وقتي دوره يخبندان آغاز ميشود اين خطه از گسترش سرماي شمالي در امان ميماند و به همين صورت گونههايي كه در آن حفظ ميشوند، از دل تاريخ طبيعي زمين به جا ماندهاند. جنگلهاي هيركاني، بازمانده زنجيرهاي هستند كه جنگلهاي شرقي را به جنگلهاي اروپايي پيوند ميداده. حدود 11 هزار سال پيش جنگلهاي اروپايي در اثر سرما از بين رفتهاند و به همين دليل جنگلهاي هيركاني به نوعي مادر آن جنگلها محسوب ميشوند، چون از ۴۵ ميليون سال پيش تاكنون، روند تكاملي بيوقفهاي را طي كردهاند. جنگل هيركاني از نوع «جنگلهاي پهن برگ خزانكننده سبز» محسوب ميشود و اين پديده در سرزمين كم بارشي مانند ايران، يك شگفتي بزرگ و چيزي شبيه به معجزه است. معجزهاي كه قدرش سخت ناشناخته مانده و ما شديدترين لطمات را به حيات آن زدهايم. در چند دهه اخير، تجاوز به حريم جنگلهاي هيركاني به صورت امري عادي درآمده. ديدن شهركهايي كه در دل جنگل ساخته شدهاند يا زمينهاي كشاورزي كه با قطع درختان به وجود آمدهاند چندان تعجبآور نيست، (سري به جنوب سلمانشهر و جنگلهاي آن حوالي بزنيد).
در اين موضوع، سخن فراوان است، ما همچنان با پشتكار و همت به تخريب سرزمين مادري مشغوليم، اندك فعاليتهاي سودمند به حال محيط زيست ايران از سوي دلسوزان تشكلهاي مردمي و جوامع محلي و كاركنان فداكار محيط زيست انجام ميشود.
٭برگرفته از زندهياد احمد شاملو