• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5703 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲۸ بهمن

ادامه از صفحه اول

انتخابات  در انديشه امام خميني

 همه‏مان بايد در انتخابات شركت بكنيم.» همان.
از ديدگاه امام كسي حق ندارد فردي را بر مردم تحميل كند: 
«بايد مردم را براي انتخابات آزاد ‌گذاريم و نبايد كاري بكنيم كه فردي بر مردم تحميل شود.» همان، ج‏20، ص: 295
  از نگاه امام خميني منتخب مردم بايد داراي گرايش اسلامي باشد و مخالف جمهوريت نباشد: «بايد منتخبين شما اشخاصي باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتي انتخابات پيش آمد به‏طور شايسته... عمل كنند تا يك مجلسي داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصي كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم‏.» همان، ص: 173
 حضور در صحنه انتخابات يكي از وصاياي امام خميني است: «وصيت من به ملت شريف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخاب رييس‌جمهور و چه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و چه انتخاب خبرگان براي تعيين شوراي رهبري يا رهبر، در صحنه باشند.» همان، ج‏21، ص: 421
مراد امام از تكليف در انتخابات انجام وظيفه شرعي است نه الزام حكومتي و تحميلي: 
«...ما اگر مي‏گوييم، تكليف شرعي مي‏گوييم، والّا نه اين است كه ما الزام‌شان بكنيم... مكلفند شرعا به اينكه حفظ بكنند جمهوري اسلامي را و حفظ به اين است كه در صحنه باشند.» همان، ج۲۱ ص: 413
از ديدگاه امام انتخابات در انحصار هيچ كس نيست و كسي حق تحميل به مردم را ندارد: «انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌هاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براي تاثير سرنوشت شما ملت است.» همان، ص: ۳۶۷
«هيچ قدرتي الان در ايران نمي‌تواند يك كاري را تحميل كند به ما... انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مي‌شد كه اين بايد وكيل بشود، ديگر كسي هم حقّ ندارد حرفي بزند. انتخابات دست مردم است، رييس‌جمهور و نخست‌وزير با آن رعيتي كه در كشاورزي كار مي‌كند و آن بازاري‏اي كه در بازار كار مي‌كند، راجع به انتخابات يك جور هستند.» همان، ص: 283
منتخبين مردم بايد به توانايي اسلام در اداره جامعه باور داشته باشند: «قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روي موازين اسلامي باشد. افرادي كه تعيين مي‌شوند بايد كساني باشند كه به درد اسلام و جمهوري اسلامي بخورند و عقيده‏شان هم اين باشد كه اسلام خوب است.»
در انديشه امام عملكرد ظالمانه افراد را نبايد به اسلام نسبت داد: «همه در انتخابات شركت كنند... اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است. پس بايد كاري كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر... به افرادي ظلم شده بايد تلاش‌مان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار رويم و از صحنه خارج شويم، زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مي‌شود.» همان، ص: 244
اكنون اين ماييم و سنت بنيانگذار، همه عناصر موثر در انتخابات از شوراي نگهبان تا وزارت كشور و احزاب و جناح‌هاي سياسي خود را با رهنمودهاي امام محك بزنند.
راستي آنچه امروز به عنوان انتخابات در كشور ما برگزار مي‌شود چه نسبتي با انديشه امام دارد؟


سهم نمي‌خواهند: كالبدشكافي  « روزنه‌گشايي»

 يكي از پرتكرارترين مطالعات و تحقيقات، تلاش براي يافتن روزنه‌‌هاي جديد در شرايط انسداد فكري است. براي رسيدن به پاسخ، بايد همه علاقه‌مندان حوزه فكري براي گذر از شرايط جامعه از وضعيتي به وضعيت مطلوب و درخشان‌تر ايده‌هاي خود را معرفي و به بحث بگذارند. مواجهه با محروميت اجتماعي و سختي زندگي تا تحمل زندان را در كارنامه خود دارند- تحت عنوان روزنه‌گشايي ايده‌هايي را مطرح مي‌كنند بايد به اين ايده‌ها به ديده احترام نگريسته و در آن تامل كنيم. اتفاقا هم در تاريخ معاصر ايران و هم در تاريخ دو قرن گذشته اروپا، امريكاي لاتين و برخي كشورهاي آسيايي شاهد جدال‌هاي نظري، ديدگاه‌هاي متنوع و بعضا متعارض براي برون‌رفت از مسائل هستيم.در يادداشت بعد، از منظر ديگري به اين بحث پرداخته خواهد شد.

بررسي نقش و جايگاه ايران در حلِ معماي افغانستان

عوامل داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي در روند و نتايج مسائل افغانستان تاثير دارد كه مي‌توان مهم‌ترين عامل را در رقابت‌هاي ساير كشورها در فضاي افغانستان دانست، چراكه امنيت افغانستان تحت تاثير نيروهاي سياسي-نظامي‌ است كه محيط ‌امنيتي افغانستان را احاطه كرده‌اند. اين نيروها هر يك در ابعاد منطقه‌اي و جهاني، منافعي را دنبال مي‌كنند كه در صورت تضاد اين منافع، از طريق جريانات و گروه‌هاي وابسته به خود در افغانستان با يكديگر رقابت مي‌كنند. بنابراين آنچه در موضوع و وضعيت افغانستان جريان دارد، رقابت قدرت‌هاي منطقه‌اي و جهاني با يكديگر است و تا زماني كه اين قدرت‌ها به يك «آتش‌بس» و سپس «توازن قدرت و قوا» در افغانستان تن ندهند، معماي افغانستان همچنان لاينحل خواهد ماند. در نوشتار حاضر، ضمن مرور كوتاه بر ريشه‌هاي بحران در افغانستان، مي‌خواهيم نگاه و تحليلي از نقش و جايگاه ايران در حل معماي افغانستان داشته باشيم. به عبارت ديگر، با تبارشناسي سير تحولات نيم ‌قرن اخير افغانستان كه وضعيت افغانستان امروزي مولِّد آن است به موضوع اصلي يادداشت -نقش ايران در حل معماي افغانستان- مي‌رسيم.
ريشه‌هاي بحران در تاريخ تحولات افغانستانِ معاصر از كودتاي ۲۶ سرطان[تير] ۱۳۵۲ش (۱۹۷۳م) سردار محمد داوود شروع مي‌شود كه تبعات اين كودتاي سرطان‌خيز، خودش را در كودتاي كمونيستي ۷ ثور[ارديبهشت] ۱۳۵۷ش (۱۹۷۸م) و روي كار آمدنِ دولت كمونيستي و تحولات بعدي نشان داد.
‌جنگ افغانستان هم به صورت رسمي از سال ۱۹۷۹م با حمله‎ اتحاد جماهير شوروي به اين كشور آغاز و افغانستان به ميدانِ جنگ سرد دو بلوك شرق و غرب تبديل شد.
وضعيت ياد شده به نحوي تداعي‌كننده «بازي بزرگ» (The Great Game) و توافقنامه ۱۹۰۷م بود كه افغانستان در آن برهه به عنوان «كشور حايل» ميان روسيه تزاري و بريتانيا به رسميت شناخته شده بود و اينك به تعبير احمد رشيدِ پاكستاني، ميزبانِ «بازي بزرگ جديد» (The New Great Game) است كه به حوادث يازدهم سپتامبر ختم شد كه در نتيجه با حضور نظامي ايالات‌متحده بعد از سال ۲۰۰۱م، جنگ‌هاي پارتيزاني و حملات تروريستي اوج گرفت و رفته‌رفته بعد از سال ۲۰۱۴م به يك جنگ جبهه‌اي تبديل شد كه طي آن طالبان توانستند بر بخش‌هاي عظيمي از اين كشور تسلط پيدا كنند و بعد از ۲۰ سال جنگ فرسايشي در افغانستان، ميان نيرو‌هاي بين‌المللي به رهبري امريكا و دولت افغانستان با طالبان، شاهد سقوط نظام مرسوم به جمهوريت و روي كار آمدن دوباره طالبان در آن كشور هستيم. چنين به نظر مي‌رسد با وقوع كودتاي سردار داوود -كه امسال پنجاهمين سالگرد آن بود- و با سياست‌هاي دوره او، افغانستان وارد فاز و ماجرايي شد كه تا به امروز ادامه يافته است. واقع قضيه چنين است كه با كودتاي داوود‌خان، فضاي جنگ و صلح در افغانستان به فضاي «جنگ و صلحِ نيابتي» مبدل شد، به نحوي كه مي‌توان ادعا كرد در نگاهي كلي در تمامي جنگ‌ها و صلح‌هاي نيم‌ قرن اخير افغانستان، افغانستان و مردم افغانستان، هيچ محلي از اِعرابي نداشته‌اند و اين عوامل و بازيگران بيرون از افغانستان و غير از مردم افغانستان بوده‌اند كه يا فتنه‌انگيز جنگ در افغانستان شده‌اند يا مذاكره‌كننده صلح. با آنچه گذشت، آشكار و روشن است كه تا اين صورت‌مساله عوض نشود، وضعيت افغانستان نيز افتان و خيزان به همين منوال تداوم مي‌يابد.
نقش و جايگاه ايران در حل معماي افغانستان نيز از همين‌‌جا نمايان مي‌شود كه با دارا بودن بيشترين ريشه‌ها و پيوندهاي امنيتي-سياسي و اجتماعي-فرهنگي با افغانستان، هماره راه برون‌رفت كشور همسايه‌اش را در داخل افغانستان و توسط تمام جريانات و گروه‌هاي افغانستان ديده و تاكيد كرده است. اگر نگاه امريكا و روسيه و چين به افغانستان، نگاه ابزاري و بستر منازعه با رقيب است و پاكستان و هند با عينك سياسي-امنيتي به افغانستان مي‌نگرند كه شعله‌ور‌ بودنِ بي‌ثباتي در افغانستان به نفع‌شان است، ايران اگر بخواهد هم نمي‌تواند چنين رويكردهايي به كشور همجوارش داشته باشد، زيرا تاثيرپذيرترين و آسيب‌پذيرترين كشور درقبال مسائل افغانستان، باز ايران است كه شواهد مثالش از ناامني مرزها، قاچاق، مواد مخدر، سيل مهاجران و غيره فراوان است. اگرچه سياست‌هاي ايران نيز درقبال افغانستان در طول چند دهه اخير با اشكالات و انتقاداتي مواجه بوده است، اما اميد مي‌رود كه جمهوري اسلامي ايران با رويكرد نقادانه و آسيب‌شناسانه از كارنامه ديروز و با چشم‌انداز فرداي بهتر و پايدار براي هر دو كشور، عملكرد امروزش در افغانستان، وزين و شايسته باشد. از همين‌ روي، از ديدگاه اين قلم، تنها كشوري كه زمينه، شرايط و همچنين بسترهاي لازم براي برگزاري نشست‌هاي گفت‌وگوهاي افغانستان را دارد، ايران است، چراكه هم با اكثر جريانات و گروه‌هاي مختلف افغانستان در تعامل و گفت‌وگو است يا مي‌تواند بستر گفت‌وگو و تعامل را به وجود آورد و ديگر اينكه نقش و جايگاه ايران، با تمام رقابت‌ها و تنازعاتي كه با آن مي‌شود، در معادلات منطقه‌، غيرقابل انكار و حذف‌ناشدني است. ايران با توجه به تعاملي كه با تمام گروه‌ها و جريانات مختلف افغانستان دارد يا باتوجه به زمينه‌هاي چنين تعاملي كه در ميان تمام گروه‌هاي افغانستان مي‌تواند داشته باشد، مهم‌ترين و مناسب‌ترين كشور منطقه‌اي-بين‌المللي است كه مي‌تواند نقش‌آفريني موثر در ميزباني از گفت‌وگوهاي بين‌الافغاني ايفا كند كه مشابه نتيجه كنفرانس بن، تكرار نشود. در شرايط حال حاضر، اين امكان بازيگري در مقايسه با ساير بازيگرانِ دخيل در معماي افغانستان، چنين به نظر ‌مي‌رسد تنها براي ايران فراهم است، چراكه هم با حكومت فعلي افغانستان و هم با گروه‌هاي مخالف و اپوزيسيون حكومت فعلي افغانستان مي‌تواند تعامل داشته باشد. در صورتي كه براي ساير بازيگران دخيل در موضوع افغانستان، چه كشورهاي همسايه و منطقه و چه بازيگران فرامنطقه‌اي، در خوشبينانه‌ترين شكل ممكن، با يك طرفِ معما در تعامل يا در مسير تعامل هستند. البته شايان ذكر است طبق قاعده بازي با حاصل جمع صفر در اصول روابط ‌بين‌الملل كه بر فضاي سياست و قدرتِ نظام بين‌الملل حاكم است و با كمال تاسف موضوع و وضعيتِ افغانستان براي كشورهاي همسايه و ساير بازيگران فرامنطقه‌اي نيز متاثر از آن است كه در سرآغاز يادداشت بدان اشاراتي شد؛ ايران نيز زماني مي‌تواند نقش محوري در حل معماي افغانستان ايفا كند كه منافع و مقاصد ساير بازيگران داخلي و خارجي‌ِ دخيل در موضوع و وضعيتِ افغانستان را بشناسد و دست به اقدام زند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون