روزبه دلاور
استقلال صدرنشين ليگ است و حاشيه امنيت خوبي هم نسبت به تعقيبكنندگانش دارد اما اختلاف بين كادرفني و مديريت لحظه به لحظه بيشتر ميشود و عدم آرامش و نداشتن تمركز كافي ميتواند اين تيم را از قهرماني دور كند.
دعواي خطير و نكونام از ابتداي فصل شروع شد و باوجود پادرمياني پيشكسوتان اين دو حاضر به آشتي نميشدند تا اينكه عليرضا دبير، رييس فدراسيون كشتي وارد گود شد و از مدير و سرمربي درخواست كرد براي موفقيت مشترك دست از جنجال بردارند. تقاضايي كه با پالس مثبت از جانب دوطرف همراه شد و آنها در يك دورهمي مشترك كه رسانهاي هم شد به اختلافات پايان دادند اما اين پايان داستان نبود! نكونام باز هم در رسانهها عليه خطير مصاحبه كرد و مدير هم با كمك مشاورانش دست به قلم شد و پاسخ نفر اول كادرفني تيمش را داد. اين جنجال در رسانهها هواداران را نگران ميكند، چراكه دودش به چشم اين مجموعه خواهد رفت. روز گذشته در اوج اخبار مربوط به دعواي نكو-خطير يك استوري عجيب در صفحه منتسب به كاظم اوليايي مديرعامل پيشين استقلال در اينستاگرام منتشر شد. در اين استوري خطاب به نكونام آمده بود كه نالههايش حال بههمزن شده است. اين استوري واكنش گستردهاي به دنبال داشت تا اينكه خود اوليايي در مصاحبهاي اعلام كرد ادمين صفحه آن استوري را گذاشته بود و به او گفتم آن را پاك كند. جنجالهاي مربوط به آن استوري و جايگاه اوليايي در باشگاه استقلال بهانهاي شد تا با ايشان درخصوص شرايط اين روزهاي اين تيم و اختلافات بين نكونام و خطير گفتوگويي ترتيب دهيم كه ماحصل آن را در ادامه ميخوانيد.
درباره اختلاف بين خطير و نكونام چه نظري داريد؟
وارد اين دعواها نميشوم اما اين دعواها را به ضرر باشگاه ميدانم و با دعوا موفقيتي حاصل نميشود. البته با توصيههاي دوستانه تلاش كردم اين دو به هم نزديك شوند كه متاسفانه بيشتر از هم دور ميشوند! در دعوا هم كه خير و بركت نيست.
هواداران استقلال از مديران اسبق مثل شما يا پيشكسوتان توقع دارند بازهم پادرمياني كنيد تا آرامش به اين تيم بازگردد.
وقتي ديگر كاري از دست ما بر نميآيد چه كاري انجام دهيم؟ عقل و تجربه ميگويد موفقيت در همدلي و همسويي است حالا وقتي اينها ايجاد نميشود و هرچي سعي ميكنيم اما اين اختلافات بيشتر ميشود خب تاثيري ندارد. البته هواداران توقع بحقي دارند و ماهم باز تلاش ميكنيم تا هر كسي در موضع خودش به باشگاه كمك كند. اگر اين اتفاق رخ نميدهد خب ما هم بايد دستمان را بالا ببريم تسليم شرايط شويم! بازهم ميگويم سعي كرديم جلسهاي بگذاريم، پيام داديم، نيرو فرستاديم و به دوطرف رسانديم كه اتحاد و همبستگي عامل موفقيت است اين موضوع را تجربه به ما ميگويد. وقتي بازهم به اختلافات ادامه ميدهند ترجيح داديم سكوت كنيم.
حق را به كدام طرف ميدهيد؟
در دعوا به هيچ طرف حق را نميدهم. تا زماني كه در ميز مذاكره روبهروي هم نشستند و يكي اين بگويد و يكي آن بشنود و معادله برد-برد وسط بيايد. الان معادله باخت-باخت است. اختلاف درون خانواده است و درنظر بگيريد در جدول تيم ۵ امتياز بالاتر از رقيب است اما اين اختلافاتي كه در باشگاه ما هست در باشگاهي كه ۵ امتياز عقبتر هستند، وجود ندارد. اين معلوم است كه دستهايي در كار است. من نه آقاي نكونام را خيلي مقصر ميدانم و نه آقاي خطير را بلكه اطرافيان و كساني كه منافعي دارند و دستهايي كه از بيرون اختلافات را تحريك ميكند بيشتر تاثير دارند تا خود آقايان.
درباره بازيكناني كه جذب شدند صحبتي داريد؟
نه. از لحاظ فني صاحب نظر نيستم!
بگذريم؛ شايد اگر وعدههاي خصوصيسازي زودتر عملي شود اين دو باشگاه از بلاتكليفي خارج ميشوند.
بله؛ اين هم يكي از عوامل است. باشگاه به معناي واقعي مالك ندارد و بلاتكليفي بين وزارت ورزش و سازمان خصوصيسازي به عنوان مجمع است. اين هم به عنوان يكي از عواملي است كه آقايان ميخواهند خودشان همه مشكلات را حل كنند وگرنه اگر مجمع مشخص بود و مجمع واقعي داشت اين اختلافات در آنجا حل ميشد، چون اين حرفها روي قيمت سهام تاثير دارد، بالاخره باشگاه وارد بورس شده و سهامي فروخته شده و دود اين اختلافات به چشم سهامداران ميرود. بالاخره يا خلأ قانوني است يا خلأ اشتياقي است. مشكل از بالاتر است كه خود مجمع الان بلاتكليف است و اين بلاتكليفي به پايين رسوخ ميكند.
شما موافق واگذاري اين دو باشگاه به اين شكل هستيد؟
ساعتها در جلسات مختلف با توجه به مطالعاتي كه از كشورهاي مختلف داشتيم پنج مدل را ارايه داديم. نه تنها براي سرخابيها بلكه تمام باشگاههاي ايران لازمالاجرا است و توصيه ميكنم صفحه ۱۶۸ مبحث هفتم سند تحول دولت كه دولت آن را به وزارتخانهها ابلاغ كرده را مطالعه كنيد، ببينيد در اين سند چي پيشنهاد شده رسما كه با امضاي رييس دولت ابلاغ شده و اما آقايان تصميمگيرنده ۱۸۰ درجه خلاف مكتوبه ابلاغي آقاي رييسجمهور عمل ميكنند!
با اين روند سرنوشت پرسپوليس و استقلال مثل سرنوشت استيل آذين ميشود؟
حالا اين دو باشگاه استثنا اينطور نميشوند چون هوادار دارند. اگر مثال بزنيم سازمان خصوصيسازي يك تيم را خصوصي كرده آنهم راهآهن است و فروخته شد. ريشه راهآهن هم خيلي قديمي بوده اما الان كجاست؟ نه از تاك نشاني ماند و نه از تاك نشان!
در اين پنج مدلها كه دنيا از آنها استفاده ميكند چه پيشبينيهايي براي تامين مالي شده؟
فوتبال حرفهاي يعني بيزينس. وقتي بيزينس را تعريف ميكنند سرمايهگذار ميآيد كه هم سرمايهاش را حفظ كند و هم سود ببرد. حالا اگر شغلي باشد كه طرف سرمايهاش حفظ نشود و سود نبرد كه وارد نميشود. در فوتبال حرفهاي دنيا هم ايجاد شغل ميشود و هم نشاط، ايجاد ميكند و به عنوان يك صنعت نوظهور بسيار كار آمد و مفيد به فايده است اما در كشور ما عكس اين اتفاق ميافتد چون ما راه را غلط ميرويم.
شنيده شده كه اعضاي هياتمديره از عملكرد مديرعامل راضي نيست و احتمال بركناري خطير وجود دارد. در اين باره صحبتي نداريد؟
من اطلاعي ندارم اما اصلا مگر باشگاه استقلال اعضاي هياتمديره هم دارد؟ درباره دعوا اظهارنظري ندارم تا ميزگردي تشكيل شود.
ميزگرد قبلي كه رييس فدراسيون كشتي باني آن بود.
كه آن هم جواب نداد اما پيشنهاد من اين بوده و هست كه رودرو باهم حرف بزنند و مشكلات را بازگو و راهحل پيدا كنند و ميانجگراني هم داشته باشند.