• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5720 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۹ اسفند

لزوم استقلال سينما از دولت...!!

شاهپور محمدي

جشنواره فيلم فجر امسال به ما بيش از پيش ثابت كرد كه نظام حكمراني فرهنگي و مديريت از نوع دولتي پاسخگوي نيازمندي‌هاي سينماي اين كشور نبوده و مخصوصا در اين دوره، توان و بضاعت بخش دولت حتي بسيار اندك از دوره‌هاي قبلي است.
اگر طي ادوار گذشته، تصدي‌گري دولت در بخش توليد و مديريت سينماي كشور صرفا ضعيف ارزيابي مي‌شد، برگزاري جشنواره فيلم فجر امسال و محتواي نازل آثار ارايه شده، مخصوصا از نوع دولتي، در اين فستيوال بين‌المللي به وضوح نشان داد كه مردم و مخاطبان و خاصه دست‌اندركاران حوزه توليد فيلم براي پيشرفت و ارتقاي سينماي اين مرز و بوم ‌بايد خود به حركت‌هاي زيربنايي دست زده و به اميد دولت‌ها ننشينند.
با روي كار آمدن دولت فعلي، انتظار بر اين بود كه با شعارهاي انتخاباتي كه داده شد، مجموعه دولت با يك تصميمي بزرگ، بعد از چهل سال به احياي اساسي اين سينما بپردازند، اما متاسفانه در اين دولت نيز مثل دولت‌هاي قبلي، از تغييرات بنيادين و تامين زيرساخت‌هاي سينماي كشور خبري نشد.
چرا بودجه كافي براي ايجاد تحول در سينماي كشور اختصاص پيدا نكرد؟
چرا مديريت سازمان سينمايي با بودجه اندك تن به اين مسووليت مهم داد؟
و چرا ايشان در بدو امر نسبت به بودجه كم تخصيص داده شده به اين سازمان اعتراضي نكرد؟
و اگر اعتراض كرد و به اعتراضش گوش ندادند چرا پست خود را ترك نكرد؟ 
مگر با بودجه كم و دست خالي مي‌شد كارهاي بزرگ و تحول‌ساز انجام داد؟ 
از طريق رسانه‌ها بارها به صراحت اعلام كرديم كه با تفنگ بي‌فشنگ نمي‌شود جنگيد...!! 
و سوالات بسياري كه هيچ زماني پاسخي نداشته و نخواهند داشت.
و اما كمبود بودجه، همه ماجرا نبود. فقدان اتاق فكر و نبود عملكرد از نوع مشورتي و عدم استفاده از ديدگاه پيشكسوتان سينما در مسير مديريتي اين سازمان در همه حوزه‌ها، خاصه برگزاري جشنواره فيلم فجر، بسان زخم‌هاي پنهاني شكل و شمايل خود را نشان داد و مشخص شد كه بضاعت مديريت سينماي ما در سطح پاييني است.
موضوعي كه براي اهالي نظر و اصحاب قلم و رسانه از مدت‌ها پيش ملموس بوده و قابل پيش‌بيني بود.
به عنوان مثال در بحث عملكردها حتي آن ۲۰۰ سالني هم كه مدام اشاره مي‌شود كه در اين دولت به زنجيره سينماهاي كشور افزوده شد تا جايي كه مي‌دانيم كار احداث و سرمايه‌گذاري آن در دهه نود آغاز شده بود و طي اين مدت به بهره‌برداري رسيدند و منطقا ساخت پرديس سينمايي، تجاري در ابعاد بزرگ طي دو يا سه سال تكميل نمي‌شود.
پس نمي‌توان مدعي شد كه اتفاق خاص زيربنايي در اين دولت براي سينماي كشور صورت گرفته است، هر چند تلاش ارزنده و پيگيري مديران حاضر را نمي‌توان ناديده گرفت، اما بحث سر اقدام مستقيم دولت فعلي در كارهاي زيربنايي است و موارد ديگري كه در نوشته‌هاي بعدي به آنها اشاره خواهد شد.
با شرايط حاضر به نظر مي‌رسد تنها راه باقيمانده براي مردم و سينماگران، چشم اميد بستن و ناديده گرفتن بخش دولت از سينماست.
دغدغه‌اي كه سال‌هاست در بين اهالي سينما مطرح بوده و به نظر مي‌رسد هم‌اكنون زمان عملي شدن آن فرا رسيده باشد. موضوعي كه چهار دهه است بدان تاكيد مي‌شود، منتها سطح كيفي آثار و اتفاقات اخير جشنواره فجر به ما هشدار داد و يادآوري كرد كه تنها راه باقيمانده براي اعتلاي سينماي كشور، خود اهالي سينما هستند كه ‌بايد به صورت يك تشكيلات قوي و منسجم و به صورت خودجوش وارد ميدان شده و بدون هيچ‌گونه چشمداشتي از دولت، نسبت به پيشرفت، حفظ و احياي سرمايه‌هاي بزرگ و معنوي سينماي اين كشور اقدام كنند.
اين مهم نيز مي‌تواند به عنوان مثال از طريق تشكل‌هاي چهارگانه تهيه‌كنندگان به عنوان بازوي توانمند سينماي كشور شكل اجرايي به خود بگيرد.
اگر چنين اتحاد و استقلالي در سطح عالي براي سينما شكل بگيرد و انديشمندان و بزرگان و عقلاي اين حوزه از طريق اين تشكل غيردولتي وارد عمل شوند، قطع يقين آثار درخشاني توليد شده و غير از تامين نيازهاي داخل كشور، اين آثار روانه بازارهاي جهاني نيز خواهند شد.
بديهي است اگر محصولات فرهنگي توليد شده با كيفيتي مطلوب و در شكلي وسيع توسط خود سينماگران به كشورهاي مختلف دنيا صادر شود و 
در معرض رقابت و ديد جهانيان قرار گيرد، آن زمان از تمام نقاط دنيا ارز و سرمايه لازم سرازير شده و رونق سينماي كشور را شاهد خواهيم بود.
اگر در مقطع فعلي چنين انقلاب و اتفاقي بزرگ از طريق بخش خصوصي براي تقويت زيرساخت‌هاي اين «هنر - صنعت» شكل نگيرد، انديشمندان و پيشكسوتان سينما كماكان بيكار نشسته و سينماي كشور نيز با ضعف و ركودي بيش از پيش همراه خواهد بود.
وقتي سيستم دولتي پاسخگوي نيازهاي اساسي جامعه سينمايي كشور نيست و آن اندك رديف بودجه اختصاص يافته دولت نيز عمدتا توسط افرادي خاص با توليداتي ضعيف و بدون درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و نيازمندي‌هاي فرهنگي جامعه، عملا حيف و ميل مي‌شوند، بنابراين نمي‌توان دست روي دست گذاشت و نظاره‌گر پسرفت و درجا زدن روزافزون سينماي اين مرز و بوم بود.
هنرمندان سينما، مردم و مخاطبان قرار نيست اين وسط متضرر شوند و تاوان نبود سرمايه كافي و سوءمديريت بخش دولت را بپردازند.
بنابراين براي عبور از فضاي ملتهب موجود، يك عزم و خيزش اساسي توسط خود سينماگران لازم است تا با ايجاد اتحاد و يكپارچگي واحد، فعاليت گسترده‌اي را چه در داخل و چه حوزه بين‌الملل براي جامعه سينمايي كشور در تمام سطوح ايجاد كنند!
اين تنها راه‌حل باقيمانده براي نجات اين سينماي نيمه‌جان است.
نگاه صرفا اداري به آثار هنرمندان هيچ زماني پاسخگوي مشكلات اصحاب هنر نبوده و صرف صدور بخشنامه و دستورالعمل از طرف دولت‌ها نيز به درد سينماگر نمي‌خورد.
يك فيلمساز مولف، انديشمند و تاثيرگذار، همواره دنبال اقتصاد سالم در كنار توليد آثار با ارزش است.
چرخش اقتصادي سينما و جذب مخاطب ‌بايد با توليد و عرضه فيلم‌هاي فاخر و با غناي فرهنگي صورت پذيرند و به اين نكته مهم توجه داشت كه فروش بالاي فيلم‌هاي با محتواي نازل به معناي رونق سينما و ارتقاي فرهنگ جامعه نيست.
مردم و مخاطبان و اهالي فرهنگ و انديشه، ساليان سال است كه از توليد فيلم‌هاي سينمايي با محتواي ضعيف رنج مي‌برند و زمان آن رسيده است كه به كيفيت آثار توليدي توجه جدي صورت گيرد.
اين سينما به يك مدل مديريتي جديد از نوع مردمي نياز دارد. خانه سينما نيز با نوع عملكرد خود در ادوار گذشته ثابت كرده است كه نمي‌تواند پيشقراول حركت‌هاي تحول‌ساز براي سينماي اين كشور باشد و همان نقش سنديكاي خود را بتواند به درستي ايفا كند، كافي است و هنر كرده است. چنين مسير و مدلي صرفا از طريق بزرگان و دلسوزان سينما با نگاه و روحيه مردمي امكان‌پذير بوده و قطعا خواهد توانست به رشد و اعتلاي اين سينما كمك شاياني كرده و به بالندگي و رونق اقتصادي در سطح كلان منجر شود.
وقتي سينماي اين كشور از پتانسيل‌هاي بزرگي مثل تشكل‌هاي چهارگانه تهيه‌كنندگان برخوردار است، اين بزرگان به هر طريقي به صورت خودجوش مي‌توانند سكان اين حوزه را از همه لحاظ خود به دست بگيرند و دولت نيز كماكان نقش نظارتي خود را ايفا كند.
بالغ بر چهار دهه است كه هر مدير دولتي كه به‌طور موقت بر مسند سينما مي‌نشيند، اعلام مي‌كند كه دولت درصدد ايجاد بستري مناسب براي رشد و اعتلاي اين هنر در كشور است، اما در عمل هيچ‌گونه اتفاق خاصي نمي‌افتد. 
اين سينما براي رشد و پيشرفت خود به اقتصاد، مديريت، سرمايه كلان و انديشه بزرگان اين حوزه نياز دارد.
بخش دولت نشان داده است كه توان لازم را براي ايجاد چنين تحولات عظيم و گسترده‌اي را به هر دليلي ندارد. 
بنابراين سينما صرفا به يك مديريتي از جنس خود سينماگران نياز دارد و بس!
يك‌بار براي هميشه بايد پذيرفت كه حرف‌هاي قشنگ پشت تريبوني و دستورالعمل‌هاي سيستم دولتي براي سينماگران مستقلي كه با هزاران مشكل دست به گريبانند، نان و آب نمي‌شود و اصحاب سينما نيز نمي‌توانند چشم اميد خود را به دستان خالي دولت‌ها بدوزند.
واقعيت‌ها هميشه تلخ بوده‌اند، اما اين واقعيت تلخ را يك‌بار براي هميشه بايد پذيرفت و از وابستگي دولتي خارج شد.
سينماگران ما از توان بالاي فكري و اجرايي براي ايجاد يك تحول بزرگ ساختاري در شكل مديريتي سينماي كشور در قالب يك تشكل غيردولتي برخوردارند، فقط بايد خود را باور كرده و آستين بالا بزنند.
يك حركت عمومي و اساسي با تكيه‌گاه مردمي و به دور از بروكراسي‌هاي زايد اداري و به دور از نگاه‌هاي صدقه‌اي، مورد نياز عامه سينما و سينماگران است تا به عنوان مغز متفكر حوزه فرهنگ كشور عمل كند.
دنيا در مسير تحول و تغيير و پيشرفت مخصوصا در بخش مربوط به صنعت سينما قرار گرفته است.
نمي‌توان درجا زد و از قافله اين پيشرفت‌ها عقب ماند. 
با انديشه‌هاي بزرگ و تحول‌آفرين مي‌توان به يك سينماي توانمند و پررونق در سطح جهاني و كلان دست يافت، به شرطي كه افراد خبره و با تجربه اين عرصه با يك خرد جمعي و عزمي استوار سكان هدايت اين حوزه را در دست گيرند.
پيشنهاد ايجاد «تشكل غيردولتي سينما» در مرحله يك طرح و ايده بوده و در مطالب بعدي به نحوه اجراي آن پرداخته خواهد شد.
مستندساز و منتقد 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها