به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از اتلتيك، اين يك موضوع سليقه شخصي است كه آيا رقابت بين پپ گوارديولا و يورگن كلوپ بهترين نبرد سرمربيان دوران مدرن فوتبال بوده است يا نه. اما مطمئنا اين رقابت چندوجهيترين رقابت، از نظر تاكتيكي جذابترين رقابت بوده و احتمالا واقعا باكيفيتترين مسابقات فوتبال را ايجاد كرده است. در اينجا دلايلي وجود دارد كه اين رقابت ماندگار خواهد شد.
موفقيت آشكار
هر دو مربي هر چهار جام مهمي را كه تيمهاي انگليسي ميتوانند ببرند، بردهاند: ليگ قهرمانان، ليگ برتر، جام حذفي و جام اتحاديه. هرگز تقابل مربيان ديگري در فوتبال انگليس كه همه چيز را در يك باشگاه به دست آوردهاند، نداشتيم. به عنوان مثال، باب پيزلي و برايان كلاف جام اروپا را بردند، اما هرگز جام حذفي را نبردند، درحالي كه آرسن ونگر نتوانست ليگ قهرمانان (و جام اتحاديه) را ببرد. فقط يك مربي ديگر هر چهار عنوان را در يك باشگاه انگليسي برد: سر الكس فرگوسن. بنابراين بازي گوارديولا در مقابل كلوپ در اين شرايط منحصر به فرد است.
هويت ملي
به يك معنا، ليگ برتر در سالهاي اخير به سوپرليگ اروپا تبديل شده است و بهترين مربيان جهان را جذب كرده و بيش از هر ليگ ديگري به يك بخش واقعا جهاني تبديل شده است. گوارديولا و كلوپ صرفا از كشورهاي مختلف نيستند، بلكه از كشورهايي ميآيند كه در دهه گذشته بيشترين تاثير را در فوتبال داشتهاند. گوارديولا مربياي بود كه بيش از همه تجسم علاقه اسپانيا به مالكيت توپ بود، درحالي كه كلوپ وارث تمركز آلمانيها بر پرسينگ بود. تقابل آنها، به ويژه در ديدارهاي اوليه، درباره دو ايدئولوژي فوتبالي رقيب بود. شما هميشه اين را نميبينيد. براي مثال، خصومت بين فرگوسن و كني دالگليش در اواسط دهه 1990 يكي از ويژگيهاي اصلي رقابت كوتاه منچستريونايتد و بلكبرن روورز بود اما با توجه به اينكه هر دو اسكاتلندي عمدتا 4-4-2 بازي ميكردند، اين يك جنگ در مورد سبك فوتبال نبود.
يادگيري از يكديگر
نبرد تاكتيكي بين كلوپ و گوارديولا از زمان اولين ديدار آنها در فوتبال، زماني كه احساس ميشد مفاهيم كاملا متفاوتي را نشان ميدهند، تحولي داشته است. در سالهاي اخير، سبكهاي آنها به هم نزديك شده است. شايد اين بيشتر در منطقه مياني آشكار شد، جايي كه گوارديولا به بازيكني به نام ايلكاي گوندوگان تكيه كرد، بازيكني كه در دورتموند كلوپ به شهرت رسيد. تقريبا در همان زمان، كلوپ به اين نتيجه رسيد كه ميخواهد كيفيت پاسهاي بيشتري را در تيمش بگنجاند و به همين دليل تياگو را به خدمت گرفت. پس از چند ديدار اخير، هر دو مربي متوجه شدند كه ليورپول صبورتر شده است و سيتي مستقيمتر شده است. تا حدي به اين دليل است كه آنها بر سبك يكديگر تاثير گذاشتهاند.
دو ميدان جنگ
به طور غيرمعمول، رقابت گوارديولا و كلوپ در دو باشگاه برتر در دو ليگ اصلي انجام شده است. اولين برخوردهاي آنها، در روزهايي كه به ترتيب هدايت بايرن و دورتموند را برعهده داشتند، كمي ناهموار بود. بايرن مشغول خريد بازيكنان كليدي دورتموند بود اما تقابل آنها از نظر تاكتيكي جذاب بود. اولينباري كه گوارديولا با يك تيم كلوپ روبهرو شد، با هافبك/مدافع، خاوي مارتينز به عنوان يك مهاجم كاذب بازي كرد و از قد او براي بردن توپهاي هوايي استفاده كرد، زيرا بايرن براي شكست دادن پرس دورتموند نياز به بازي مستقيم داشت. به نوعي، عناصر اين رويكرد در دو فصل اخير، مخصوصا از زماني كه سيتي با ارلينگ هالند، مهاجم نوك كلاسيك بازي كرده، آشكار بوده است. در انگليس، ديدارهاي آنها بسيار يكنواختتر بوده است. با احتساب مسابقات آلمان و انگليس، كلوپ بر گوارديولا برتري دارد: 12 بر 11 برد.
طول عمر
هيچ دو مربي ديگري به اندازه اين دو تيم خود را در چهار دسته برتر فوتبال انگليس مديريت نكردهاند. تعداد كمي از مديران اين روزها هشت سال را در يك باشگاه سپري كردند. بعيد است كه مربياني تا به حال 49بار به عنوان سرمربي دو باشگاه ثابت با يكديگر روبهرو شوند، همانطور كه فرگوسن و ونگر يك بار انجام دادند.
تاثير هر دو مربي از نظر تاكتيكي بر فوتبال انگليس
گوارديولا به ويژه به اختراع مجدد فوتبال كمك كرده و ديگران را تشويق كرده است كه به فوتباليستهاي تكنيكي ايمان بياورند، از عقب بازي كنند و چند بازيكن را با هم به حمله ببرند. به عنوان مثال، به خط هافبك انگليس در جام جهاني 2018 نگاه كنيد و جسارت گرت ساوتگيت در بازي دادن همزمان دله آلي و جسي لينگارد به عنوان شماره 8، اين مطمئنا حداقل تا حدودي الهام گرفته از گوارديولا بود كه ثابت كرد «شماره 8 آزاد» در هافبك سه نفره ميتواند كارساز باشد. جوردن هندرسون، بازيكن اصلي ساوتگيت در آن سيستم، تنها زيرنظر كلوپ در ليورپول شروع به ايفاي اين نقش كرده بود.
بازي از عقب: چرا تيمها اين كار را انجام ميدهند و آيا ارزش ريسك كردن را دارد؟
در زمانهاي اخير، انگليس ترنت الكساندر آرنولد را در سمت راست يك هافبك سه نفره به ميدان فرستاد، درحالي كه ريكو لوئيس از دفاع چپ به هافبك مياني ميرفت. الكساندر آرنولد فقط ميتوانست در آن پست به ميدان برود، زيرا او تاحدودي براي ليورپول در آن نقش بازي ميكرد. كلوپ پس از موفقيت گوارديولا در جابهجايي مدافعان كناري در داخل، از آن استفاده كرد، و لوئيس نمونه بارز بازيكني بود كه مخصوصا براي بازي كردن در آن نقش پرورش داده شده بود. اينجا دو فارغالتحصيل از هر طرف بودند كه هوش تاكتيكي و تنوع را دراختيار انگلستان قرار دادند.
بازيهاي تهاجمي
در 21 ديدار بين ليورپول كلوپ و منچسترسيتي به رهبري گوارديولا 3.2 گل در هر بازي به ثمر رسيده است كه بسيار بالاتر از ميانگين گل در هر بازي در ليگ برتر در آن دوره است. به ندرت يك بازي كسلكننده بين آنها وجود داشته است و فقط يك صفر-صفر رقم خورده است. اين اتفاق در فصل 19-2018 و دور برگشت رقم خورد. ديداري كه در بيشتر فصل به نظر ميرسيد كه ميتواند مبارزه قهرماني را تعيين كند. در پايان فصل، سيتي با يك امتياز قهرماني را كسب كرد. در ديگر نبردهاي طولانيمدت مربيان هميشه سهمي از بازيهاي خستهكننده به نمايش گذاشتند. هنگامي كه ژوزه مورينيو و رافائل بنيتز در طول سه سال حضور به عنوان سرمربيان چلسي و ليورپول در اواسط دهه 2000 مكررا در رقابتهاي مختلف با هم درگير شدند، هر دو طرف تنها در 4 بازي از 15 بازي خود گلزني كردند. آن نبرد تاكتيكي كاملا محافظهكارانه بود.
تسلط اروپا
اين فقط يك رقابت نبوده است كه بر فوتبال انگليس مسلط شده است: اين رقابت از ليگ برتر فراتر رفته است. در برخي مواقع، اين دو تيم بهترين دو تيم اروپا بودهاند و بازي آنها در ليگ قهرمانان اروپا در فصل 18-2017 واقعا خاطرهانگيز بود، تيم كلوپ با برتري 3-صفر در بازي اول در آنفيلد وسپس جان سالم به در بردن از اتحاد به دور بعد رسيد. آنها هرگز در ردهبندي ضريب يوفا در سيد اول و دوم نبودهاند. نزديكترين آنها در سال 2022 بود، زماني كه مشتركا در رده دوم قرار گرفتند و بايرنمونيخ پيشتاز بود. اما اغلب آنها همان تيمي بودهاند كه ديگران ميخواستند. باتوجه به اينكه سيتي برنده عنوان هميشگي در بهترين ليگ اروپا است و ليورپول كيفيت جذابي را با فضايي ترسناكتر در شبهاي اروپايي ارايه ميدهد.
توجه
اين يك موضوع سليقهاي است. برخي خصومت واقعي بين مربيان را ترجيح ميدهند، اما اين دوران، دوران بازيهاي ديگري است. درحالي كه زماني مديران عمدتا در كنفرانسهاي مطبوعاتي شركت ميكردند، اين روزها بيشتر روي نبرد تاكتيكي متمركز شدهاند. وقتي اوضاع بين مربيان داغ ميشود، هيچ كس سود زيادي نميبرد. اين امر كيفيت فوتبال را پايين ميآورد. اين نيز جاي سوال دارد كه آيا فوتبال به زشتي بيشتري نياز دارد؟ يك بار اين موارد تا حد زيادي به كنفرانسهاي مطبوعاتي و 90 دقيقه محدود ميشد. اكنون، وقتي همهچيز به تهديد طرفداران در رسانههاي اجتماعي تبديل ميشود، احتمالا براي همه چيز خوبي است كه تنش بين كلوپ و گوارديولا تقريبا كاهش يافته است.
برخورد فردي
تقابل گوارديولا و كلوپ بدون ترديد اصليترين «برخورد» فردي در ديدارهاي دو تيم سيتي و ليورپول بوده است. اين دو هميشه نقش اول تقابلهاي يكديگر بودهاند. چيزي كه در رقابتهاي ديگر اينطور نبوده است. به عنوان مثال، در دوران اوج فرگوسن/ونگر، بحث عمدتا در مورد روي كين در مقابل پاتريك ويرا بود. زماني كه گوارديولا در اسپانيا با ژوزه مورينيو درگير شد، صحبت درباره ليونل مسي در مقابل كريستيانو رونالدو بود. زماني كه مورينيو در انگليس با بنيتس دوئل كرد، فرانك لمپارد در مقابل استيون جرارد بود. پيدا كردن يك بحث قابل مقايسه براي اين دو طرف دشوار است. شايد جدا از دو دروازهبان برزيلي. از آنجايي كه تيمها به شيوههاي مختلف بازي ميكنند، پذيرفته شده است كه مدافعان كناري و بازيكنان پهن ليورپول قويتر بودهاند، درحالي كه سيتي كيفيت بازيسازي بيشتري را از خط مياني ارايه ميدهد. بنابراين، تمركز بر اين بوده است كه چگونه مديران از حوزههاي قدرت خود استفاده كردهاند.
شايد تنها چيزي كه تقابل سيتي گوارديولا در مقابل ليورپول كلوپ كم دارد، يك فينال بزرگ است. آنها در مراحل مختلف جام حذفي، جام اتحاديه و ليگ قهرمانان اروپا با هم ديدار كردهاند، اما هرگز در فينال ديدار نكردهاند. اما اين احتمال وجود دارد: هر دو باشگاه هنوز در جام حذفي هستند. بيست و سومين ديدار در ومبلي در اواخر ماه مه، آخرين هفته پس از پايان مسابقه قهرماني، مسيري فوقالعاده براي پايان دادن به دوران درخشان فوتبال انگليس خواهد بود.