عدم حضور سيدمحمد خاتمي پاي صندوق راي در انتخابات اخير، واكنشهاي انتقادي و حمايتي زيادي در پي داشته است؛ اين موضوع همچنان دستمايه حملات برخي رسانهها به او شد.
در جديدترين مورد، هفتهنامه صبحصادق، ارگان مطبوعاتي معاونت سياسي سپاه پاسداران، در يكي از يادداشتهاي شماره اخيرش، بابت راي ندادن خاتمي به تندي او را مورد حمله قرار داده و خواستار عذرخواهياش شده است.
صبح صادق در يكي از اين يادداشتها كه نويسنده آن مهدي سعيدي، جانشين مركز مطالعات معاونت سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است، به آنچه «خط تحريم» ناميده، پرداخته است.
نويسنده طي اين يادداشت تعريضي هم به خاتمي كرده و گفته كه «كهولت سن خاتمي درايت را از او گرفته است.»
تكرار مشاركت 42درصدي سال 98، پيروزي بود
در ابتداي اين يادداشت، به اصل انتخابات اخير اشاره شده كه همزمان با آن، «خط تحريم به ميدان آمده بود.» نويسنده هدف از به ميدان آمدن «خط تحريم» را ممانعت از «تكرار مشاركت 42درصدي سال 1398» در انتخابات مجلس يازدهم عنوان كرده است.
خط رسمي گفتمان حاكم بر رسانههاي رسمي و چهرههاي سياسي محافظهكار بر اين مبناست كه مبنا و شاخص تحليل انتخابات يازدهم اسفند، آمار مشاركت انتخابات مجلس يازدهم در سال 1398 است، با اين استدلال كه مخالفان و تحريمكنندگان انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان ششم، نتوانستهاند موفق شوند و آمار مشاركت در انتخابات اخير، تقريبا همان آمار انتخابات سال 1398 است.
طبق آمار رسمي منتشره از سوي وزارت كشور، در انتخابات يازدهم اسفند ماه، قريب به 25 ميليون نفر از واجدان شرايط راي دادن، پاي صندوقهاي راي حاضر شدند كه نزديك به 41درصد و دقيقتر، 8/40درصد از كل واجدان شرايط ميشوند. اين آمار ركورد پايينترين نرخ مشاركت در ادوار انتخابات مجلس در جمهوري اسلامي را از آن خود كرده است. پيش از انتخابات اخير، ركورد پايينترين مشاركت در ادوار انتخابات مجلس، متعلق بود به انتخابات مجلس يازدهم كه 42درصد بود.
اما نكتهاي در اين بين كه تحليلهاي مبتني بر گفتمان حاكم پاسخي به آن نميدهند اين است كه اساسا مشاركت چرا به پايينتر از مشاركت مجلس يازدهم سقوط داشته است؛ حتي با ارفاق، مشاركت چرا در حد همان انتخابات 1398 مانده است؟
سال 98 دولت روحاني و مجلس دهم باعث كاهش مشاركت بود؛ امسال چطور؟
در سال 1398، طيف محافظهكاران، معتقد بودند كه اين مشاركت پايين ناشي از نارضايتي مردمي از عملكرد دولت دوم روحاني و مجلس دهم است؛ آنها معتقد بودند كه مجلس دهم كارايي نداشته و نتوانسته نظر مردم را جلب كند. همچنين يكي ديگر از عوامل افت مشاركت را در اقدام دولت چند ماه قبل از آن، يعني گراني شبانه بنزين در آبان ماه 1398 ميديدند. آنها معتقد بودند كه اين اقدام دولت، باعث نارضايتي مردم شد كه در نتيجه آن، مشاركت در انتخابات نيز افت محسوسي داشت. با فرض صحت ادعاي اين تحليلهاي محافظهكاران، به اين سوال پاسخ نميدهند كه در انتخابات امسال، در شرايطي كه نه خبري از دولت دوم روحاني است و نه خبري از مجلس دهم، مشاركت چرا به يكي، دو درصد پايينتر از مشاركت سال 1398 رسيده است؟ انتخابات اخير در شرايطي برگزار شد كه نزديك به 4 سال از روي كار آمدن مجلس يازدهم موسوم به مجلس انقلابي ميگذرد و دو سال و نيم از عمر دولت سيزدهم به رياست ابراهيم رييسي. اما در بين اين تحليلها، نقش و تاثير عملكرد دولت و مجلس محافظهكار و سقوط شاخصهاي اقتصادي و آب رفتن سفرههاي مردم درنظر گرفته نميشود؛ البته كه اين دست تحليلگران خود ميدانند اما با سياسيكاري، اين موضوعات را لاپوشاني ميكنند.
جريان تحريم ميخواست مشاركت زير 20درصد شود
ارگان مطبوعاتي معاونت سياسي سپاه پاسداران، در ادامه نوشته كه «جريان تحريم»، طي 4 سال گذشته «همه توان خود را گذاشته بود تا روز به روز از اعتبار انتخابات بكاهد و آمار مشاركت را به زير 10درصد در تهران و زير20درصد در كل كشور بكشاند. در اين مسير همه لشكر رسانهاي بيگانگان و ضدانقلاب نان خور سرويسهاي جاسوسي بيگانه به صف شده بودند تا در اين امر نقشآفرين باشند.»
اين يادداشت افزوده «در اين ميان، معركه مرگ مهسا، بهانهاي براي كليد خوردن پروژه براندازي جمهوري اسلامي بود كه حاصل آن شكلگيري بلواي پاييزي بود و وقتي ناكام از براندازي شد، اعتماد و اميد ملت را نشانه رفت تا حاصل آن را در اسفند ماه 1402 جمع كند.»
در ادامه كانون توجه يادداشت را «نقشآفريني آن بخش از فعالان سياسي» معرفي كرده كه بهزعم نويسنده، «به مثابه كاملكننده جورچين تحريمكنندگان انتخابات عمل كردند و با همه توان به ميدان آمدند تا مانع شركت مردم در انتخابات شوند.» به نوشته صبح صادق، «اين جريان تلاش كرد تا از ماهها مانده به انتخابات مستمر به افكار عمومي القا كند كه حال جامعه خوش نيست و قصد ندارد در انتخابات شركت كند! سياهنمايي و تلاش براي نااميدسازي از آينده در تمامي رسانههاي اين جريان دنبال ميشد و حتي يك مورد هم نميتوان يافت كه يكي از خدمات مجلس و دولت انقلابي مورد حمايت اين جريان قرار گرفته باشد!»
مشخص نيست منظور نويسنده از خدمات مجلس و دولت، كدام يك از اقدامات آنهاست؛ گرچه اين مجلس و دولت هم به اندازه توان خود خدماتي داشتهاند، اما تصميمات آنها و تبعات تصميماتشان و تاثيري كه بر معيشت مردم و اقتصاد جامعه گذاشته است، بار منفي را در كارنامه اين دو نهاد، بيشتر ميكند. دولت رييسي كه با شعار بهبود معيشت و تكرقمي كردن تورم عنان قوه مجريه را در دست گرفت، در طول اين 30 ماه نه تنها تورم را تكرقمي نكرد، بلكه در برخي از اوقات، ركورد تورم را هم شكسته است؛ در يك نمونه كه بر تمام شؤون زندگي ايرانيان موثر است، دولت سيزدهم دلار بازار آزاد را با قيمت حدود 24 هزار تومان تحويل گرفت و امروز همين ارز، با قيمتي بيش از 60 هزار تومان معامله ميشود. يعني طي اين مدت حدود 2 و نيم برابر شده است. نمايندگان مجلس يازدهم نيز كه با وعده شفافيت و تقويت قدرت خريد مردم وارد مجلس شدند تا امروز هيچ طرح و لايحهاي مبتني بر شفافيت را نهايي نكردهاند. آنها همچنين آذر ماه 1399 و در گرماگرم مذاكرات احياي برجام قانوني را تصويب كردند كه دست دولت براي احياي برجام را بستند؛ قانوني كه دولت وقت و حسن روحاني رييسجمهوري وقت بهشدت از آن انتقاد كردند. به غير از عمل نكردن به وعدههايي كه قبل از انتخابات مجلس يازدهم ارايه دادند، اتفاقاتي مانند واگذاري خودروهاي شاسيبلند به برخي نمايندگان و كارمندان مجلس يازدهم، كه برخلاف آن وعدهها و شعارهايشان بود، بيش از پيش باعث نااميدي مردم از اين مجلس شد. اما با اين حال برخي جريانات ترجيح ميدهند اشارهاي به اين عملكرد دولت و مجلس نداشته باشند.
چرا فرصت ثبتنام انتخابات از دست رفت؟
در ادامه اين يادداشت، آمده «اين جريان حتي منتظر بود كه توشهاي از معركه سالگرد مرگ مهسا را در شهريور 1402 جمع كند؛ شايد روشن شدن فتنه و بلوا، بستري براي موجسواري اين جريان را فراهم آورد، همين چشم طمع بود كه مانع نامنويسي بخش زيادي از چهرههاي شناخته شده اين جريان در پيش ثبتنام انتخابات در مرداد ماه شد؛ اما وقتي اين فتنه ناكام ماند، ديگر فرصت براي نامنويسي در انتخابات از دست رفته بود و اينجا بود كه راديكالهاي از همهجا رانده، تنها ايستادگي و همسويي با ضدانقلاب در دنبال كردن «خط تحريم» را پيشه خود كردند.»
اين درحالي است كه سوختن فرصت ثبتنام براي چهرههاي شناخته شده اصلاحطلبان، نه از بابت انتظار براي سالگرد جانباختن مهسا اميني كه بابت تصويب، ابلاغ و اجراي شتابزده قانون جديد انتخابات مجلس بود. 5 مرداد ماه امسال، قانون جديد انتخابات ازسوي رييس مجلس به ابراهيم رييسي ابلاغ كرد؛ دو روز بعد يعني 7 مرداد اين قانون از سوي رييسي به وزارت كشور براي اجرا ابلاغ شد و نهايتا ۱۶ مرداد مرحله پيش ثبتنام داوطلبان آغاز شد. يعني طي 11 روز از ابلاغ قانون از مجلس تا اجراي آن فاصله بود؛ قاعدتا در اين مدت زمان، نميتوان از جريانات سياسي منتقد انتظار داشت كه بتوانند به يك جمعبندي نهايي در ارتباط با انتخابات برسند.
خاتمي، همسوي راديكالها؟
از اين بخش يادداشت، حملات نويسنده به سيدمحمد خاتمي آغاز ميشود؛ نويسنده اقدام خاتمي در راي ندادن را موجب «تأمل» و «همسويي» او «با جريان راديكال» ارزيابي ميكند. در ادامه آمده «خاتمي كه همواره تلاش كرده بود خود را پرچمدار اصلاحطلبي معرفي كند و از دايره اعتدال خارج نشود، حتي در معركه فتنه 88، مرزهاي خود را از فتنه سبز و سران متوهم آن حفظ كرده بود و در اولين انتخابات پس از فتنه راي خود را در مخالفت با تحريمكنندگان در دماوند به صندوق انداخته بود و از حاميان موفقيت روحاني در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ با اتخاذ سياست «تكرار ميكنم» بود، اينبار دچار خطاي محاسباتي شده و به دامي افتاد كه بيگانگان براي او پهن كرده بودند!»
استناد به قوچاني براي زدن خاتمي
نگارنده در ادامه براي مستند كردن ادعاي خود و زير سوال بردن اقدام خاتمي، به نوشتهاي از محمد قوچاني روزنامهنگار اصلاحطلب درباره انتخابات 1400 استناد كرده است كه بهزعم نويسنده «از پشت صحنه ميدانداري راديكالها در اردوگاه اصلاحطلبان پرده برداشته بود.»
قوچاني در آن يادداشت، نوشته بود: «در انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰ درحالي كه اصلاحطلباني مانند مهدي كروبي، بهزاد نبوي، محمدجواد ظريف و عبدالكريم سروش به صراحت از عبدالناصر همتي حمايت ميكردند و خاتمي نيز از مردم ميخواست همت كنند و راي دهند، بانويي به نام آذر منصوري رودرروي ديگر اصلاحطلبان ازجمله كارگزاران ايستاد و با تفاوت يك راي مانع از حمايت جبهه اصلاحات از همتي شد، درواقع پشت پرده اين راديكاليسم چپ نوعي اپورتونيسم قرار داشت كه پشت ويترين زيبايي به نام دفاع از انتخابات آزاد پنهان شده بود. اپورتونيسمي كه از يكسو دنبال كرسي در حاكميت بود و از سوي ديگر در پي اعتباري در اپوزيسيون ميگشت!»
يادداشت صبح صادق افزوده «همين بازي متاسفانه در اسفند ماه 1402 با شدت بيشتري دنبال شد و خاتمي كه در عمر سياسياش تلاش بر حفظ ميانهرويي داشت، پشت دست راديكالها بازي كرد و براي اولينبار از صف مردم در پاي صندوق راي جاماند! با اعلام نتايج انتخابات خاتمي خيلي زود متوجه شد كه چه كلاه گشادي سرش رفته است! اما متاسفانه براي فهم اين خطاي راهبردي خيلي دير شده بود. عبور ميزان مشاركت مردم از 40درصد كه از شكست تمامعيار خط تحريم حكايت داشت، خاتمي را بر آن داشت كه براي توجيه اقدامي كه تحقق آن تا آخرين ساعت روز جمعه 11 اسفند، در پرده ابهام بود، قدم بردارد تا شايد كمي از «خسارت محض» ايجاد شده را جبران كند! او تلاش كرد تا در جمع مشاوران خود دلايل «خروج از ريل اصلاحات» را بيان كند و در اين مسير در اولين گام به سياهنمايي از اوضاع رو آورد و خود را زبان مردم معرفي كرده و مدعي شود مردم طبيعيترين خواستهاي خود همچون معيشت و امنيت و عزت و برابري را برآورده نميبينند!»
در ادامه اشاره شده كه «8 سال حكمراني دراختيار جريان مورد علاقه خاتمي بوده است» و «اگر واقعا در آن دوران آنچنان باغ سبزي سر برآورده بود كه همه مشكلات كشور حل شده باشد، چطور مردم در انتخابات 1400 به نامزد مورد حمايت خاتمي كه آقاي همتي بود، توجهي نكردند و عبور از روحاني را رقم زدند؟ چه شده كه آقاي خاتمي اينقدر زود همه مشكلات كشور را بر سر اين دولت هوار كرده است و اوضاع نابسامان اقتصادي روزهاي پاياني دولت دوازدهم (كه از مهار كرونا و ورود واكسن ناتوان بود، چه رسد به مهار تورم!) را فراموش كرده است؟ خاتمي در اين كلام تلاش دارد تا به ظاهر نقدي به «براندازان نرم و سخت» نيز بزند و خود را جداي از آنان معرفي كند و بار ديگر براندازي را نه ممكن و نه مطلوب معرفي كند، غافل از آنكه عملا در بازي آنها بازي كرده است!»
صبح صادق در ادامه به گفتههاي خاتمي اشاره دارد كه «مطلوبترين راه براي حل مشكلات كشور را «يك مصالحه ملي» معرفي ميكند» و در ادامه لازمه تحقق «مصالحه ملي» را «شركت در انتخابات و دعوت همگاني» دانسته و «حاضر نشدن در پاي صندوق راي» را از بين بردن «حداقل روزنه براي شكلگيري مصالحه ملي» معرفي شده است.
صداي ملت قويتر از ليست اميد بود!
هفتهنامه معاونت سياسي سپاه پاسداران، با اشاره به فهرست «صداي ملت» با سرليستي علي مطهري اشاره كرده و آن را «قويتر» از ليست اميد در تهران براي انتخابات 1394 و مجلس دهم دانسته است؛ «كافي است نگاهي به ليست «صداي ملت» در تهران انداخته و آن را با «ليست اميد» در انتخابات مجلس دهم مقايسه كنيم تا مشخص شود اين ليست بدون شك با چهرههاي قويتري از سال 1394 بسته شده بود و حمايت اصلاحطلبان حتي ميتوانست آنها را تا مرحله پيروزي بر رقيب متفرق و متكثر پيش ببرد!»
اين ادعا درحالي مطرح ميشود كه چهرههاي حاضر در ليست اميد در سال 94، از اكثر چهرههاي صدا ملت، به مراتب كاركشتهتر و باتجربهتر و سياسيتر بودند و مشخص نيست نويسنده يادداشت اين ادعا را مبتني بر چه استدلالي مطرح ميكند.
خاتمي 80 ساله، «بابت كهولت سن درايت خود را ازدست داده است»!
در ادامه يادداشت صبح صادق، تعريض و توهيني هم به محمد خاتمي انجام شده و نوشته است: «متاسفانه، كهولت سن خاتمي، درايت او را نيز ازبين برده است؛ وگرنه پرچمدار اصلاحات و آنكه مدعي است: «براندازي نه ممكن است نه مطلوب»، چگونه ممكن است براي توجيه رفتار غيركارشناسانهاش اينگونه زبان به سخن بگشايد: «اينبار تصميم گرفتم كه اگر نميتوانم كاري براي مردم بكنم همراه و همنوا با خيل ناراضياني باشم كه در عمق وجودشان بر اين باورند كه اگر راه نجاتي باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه راي ندادم تا به هيچ كس دروغ نگفته باشم.» گويا كه تصميمات دفعات پيش مبني بر مشاركت، تصميماتي غيرآگاهانه و فريبكارانه بوده است!»
محمد خاتمي متولد 1322 است و 80 سال دارد و به نظر نويسنده صبح صادق فردي با 80 سال سن، چنان دچار «كهولت» سن ميشود كه «درايت» او ازبين ميرود.
به نوشته نشريه سپاه پاسداران، «راه «اصلاح امور» از صندوق راي ميگذرد و قهر با صندوق بسترساز جولان بدخواهان اين ملت است و متاسفانه خاتمي به واسطه همنشيني با راديكالها راه دوم را انتخاب كرده است.»
بهزعم نويسنده راي ندادن خاتمي، «عملا تلاش براي مصالحه ملي را دچار انسداد كرده است!» يادداشت صبح صادق باز هم با استناد به ميزان مشاركت حدود 41درصدي در انتخابات اخير، نوشته با مشخص شدن «شكست خط تحريم» نوشته «جا دارد خاتمي براي پيوستن به صفوف ملت اولا از ايشان عذرخواهي كند.» در ادامه براي خاتمي غير از عذرخواهي، شرط ديگري هم گذاشته و آورده خاتمي «مرزهاي خود را از بيگانگان و ضدانقلاب روشن كند و براي تحقق آنچه اصلاحطلبي ميخواند، در مسير تحقق مشاركت حداكثري قدم بردارد تا شايد از انتخابات 1404 سربلند بيرون آيد!» اين درحالي است كه خاتمي همواره بابت مواضعش در حمايت از اصل جمهوري اسلامي از سوي اپوزيسيون مورد شماتت قرار ميگيرد. او بارها، همزمان از سوي دوطرف يعني بخش زيادي از موافق جمهوري اسلامي كه محافظهكاران آن را تشكيل ميدهند و از سوي اپوزيسيون جمهوري اسلامي، بابت مواضعي كه انتقادي و در عين حال حمايتي از جمهوري اسلامي سرزنش ميشود.
در ادامه يادداشت صبح صادق، تعريض و توهيني هم به محمد خاتمي انجام شده و نوشته است: «متاسفانه، كهولت سن خاتمي، درايت او را نيز ازبين برده است؛ وگرنه پرچمدار اصلاحات و آنكه مدعي است: «براندازي نه ممكن است نه مطلوب»، چگونه ممكن است براي توجيه رفتار غيركارشناسانهاش اينگونه زبان به سخن بگشايد: «اينبار تصميم گرفتم كه اگر نميتوانم كاري براي مردم بكنم همراه و همنوا با خيل ناراضياني باشم كه در عمق وجودشان بر اين باورند كه اگر راه نجاتي باشد راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه راي ندادم تا به هيچ كس دروغ نگفته باشم.» گويا كه تصميمات دفعات پيش مبني بر مشاركت، تصميماتي غيرآگاهانه و فريبكارانه بوده است!»
محمد خاتمي متولد 1322 است و 80 سال دارد و به نظر نويسنده صبح صادق فردي با 80 سال سن، چنان دچار «كهولت» سن ميشود كه «درايت» او ازبين ميرود.
به نوشته نشريه سپاه پاسداران، «راه «اصلاح امور» از صندوق راي ميگذرد و قهر با صندوق بسترساز جولان بدخواهان اين ملت است و متاسفانه خاتمي به واسطه همنشيني با راديكالها راه دوم را انتخاب كرده است.»