• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5723 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۲ اسفند

گزارش «اعتماد» از سرقت مسلحانه بانك شهر در گفت‌وگو با سارق

دوربين‌هاي مداربسته هويت سارق را فاش كرد

افسر پرونده: سارق مسلح بانك شهر واقع در خيابان مولوي تهران با اتهام محاربه مواجه شده است

گروه حوادث

هفته گذشته فيلمي در فضاي مجازي و رسانه‌ها منتشر شد كه نشان مي‌داد فردي وارد يكي از بانك‌هاي تهران شده و با اسلحه شهروندان و كارمندان داخل بانك را تهديد كرده، بعد هم مبلغي را از بانك گرفته و فرار كرده است... روز حادثه صورتش را كامل پوشاند و با اسلحه كلت كمري بدون اينكه نقشه خاصي داشته باشد، وارد بانك شهر در خيابان مولوي تهران شد. كيف كوچكي كه در دست داشت را به يكي از كارمندان بانك داد و گفت آن را پر كن. بعد هم كيف را كه ۲۹ ميليون تومان داخل آن گذاشته شده بود، گرفت و فرار كرد. ماموران آگاهي شش روز بعد او را در كارگاه جوراب‌بافي كه محل كارش بود، دستگير كردند. حالا سارق مسلح بانك شهر اينجاست؛ اداره يكم پليس آگاهي تهران. آرام و ساكت نشسته است. ۳۹ سال دارد. موهايش كمي جوگندمي و زير يكي از چشمانش كبود شده است. سال ۱۴۰۰نيز به جرم سرقت مسلحانه دستگير شده، اما بعد با رضايت شاكي آزاد مي‌شود. اين سارق از جزييات روز حادثه و زندگي‌اش به «اعتماد» توضيحاتي مي‌دهد.

 

‌ازدواج كرديد؟ چند فرزند داريد؟

بله، يك دختر ۸ ساله و يك پسر ۵ ساله دارم.

‌قبلا هم سرقت مسلحانه انجام داده بوديد؟

بله، سال ۱۴۰۰. مربوط به من نمي‌شد، اما من هم مشاركت داشتم. سرقت مسلحانه بود و فقط يك موتور دزديديم. از سرقت يك قران هم نصيبم نشد. همان موقع كه موتورسيكلت را سرقت كرديم به قدري پشيمان شدم كه تمام سهمم را به هم جرمم بخشيدم.

‌پس به چه دليل سرقت كرديد؟

آن زمان من قرص ترامادول مصرف مي‌كردم.

‌الان يعني هيچ نوع قرص يا مواد مخدري مصرف نمي‌كنيد؟

الان ترامادول مصرف نمي‌كنم، اما قرص b2 (نوعي ماده مخدر نيمه صنعتي) مصرف مي‌كنم.

‌با توجه به اينكه سرقت اول‌تان هم مسلحانه بوده است، اسلحه را از كجا آورديد؟

چند سال پيش وقتي به شهرستان بانه رفته بودم، خريدم.

‌چرا اسلحه تهيه كرديد؟ اسلحه را چند خريديد؟

همين‌طوري، برنامه خاصي براي خريد اسلحه نداشتم. اسلحه كلت كمري را به همراه 17 الي 18 فشنگ حدود هفت، هشت ميليون تومان خريده بودم.

‌شغل‌تان چيست؟

من در كارگاه جوراب‌بافي كار مي‌كنم.

‌چه اتفاقي افتاد كه تصميم گرفتيد از بانك شهر در خيابان مولوي تهران سرقت كنيد؟

من هيچ نقشه قبلي براي اين سرقت نداشتم، چون شب عيد بود و دستم خيلي خالي بود تصميم گرفتم اين كار را انجام دهم. خب من دو فرزند دارم و مستاجر هستم. صبح ساعت 8 صبح سركار مي‌رفتم و تا ساعت 10 شب در كارگاه كار مي‌كردم، اما دخل و خرجم با هم جور درنمي‌آمد. بعد مي‌ديدم بچه‌هاي كوچك و همسن و سال فرزند من براي شب عيد لباس نو مي‌خريدند و من نمي‌توانستم براي بچه‌ام خريد كنم، جگرم آتش مي‌گرفت.

‌گفتيد اسلحه را از بانه تهيه كرديد. اين يعني نقشه قبلي داشتيد؟

اسلحه را چند سال پيش خريده بودم و ربطي به سرقت بانك شهر نداشت. سرقت اولم هم با همين اسلحه انجام داده بودم.

‌چرا بانك شهر در خيابان مولوي را براي سرقت انتخاب كرديد؟

انتخاب نكردم. اين بانك نزديك محل كارم بود. اصلا نقشه قبلي و قصد سرقت از بانك شهر را نداشتم. صبح اسلحه را برداشتم و به قصد سرقت از خانه خارج شدم، اما نه سرقت از يك بانك خاص.چند بار از كنار بانك‌هاي مختلف رد و منصرف شدم تا اينكه يك دفعه چشمم به بانك شهر افتاد و داخل بانك رفتم.

‌وقتي داخل بانك رفتيد چه گفتيد و چه كار كرديد؟ توضيح مي‌دهيد.

داخل بانك شهر شدم. اسلحه را رو به افراد حاضر در بانك و كارمندان گرفتم. يك كيف كوچك به طرف باجه انداختم و گفتم اين را پر كن. همه هم نشسته بودند و داشتند نگاه مي‌كردند. كارمندي كه پشت باجه بود كيف را پر كرد و به من داد. منم كيف را برداشتم و از بانك خارج شدم.

‌با موتورسيكلت فرار كرديد؟ بعد از فرار كجا رفتيد؟

نه، پاي پياده از داخل كوچه‌اي كه نزديك بانك بود، دويدم و فرار كردم. چند نفر از كارمندان بانك و مردم دنبالم افتادند. ديدم دست‌بردار نيستند، وسط كوچه تير زميني زدم. بعد يك موتورسوار را خفت كردم و گفتم مرا تا ميدان شوش برسان. او هم مرا رساند و رفت.

‌بعد كجا رفتيد؟

رفتم محل كارم. به يكي بدهكار بودم. عين 29 ميليون تومان را به او دادم.

‌در مجموع چقدر بدهي داشتيد؟

140 ميليون تومان بدهي داشتم. اين همه بدهي باعث شده بود نتوانم خرج و مخارج زندگي‌ام را تامين كنم. از يك طرف طلبكار به من فشار مي‌آورد و از طرف ديگر مشكلات زندگي.

‌چند وقت بعد دستگير شديد؟

حدود شش روز بعد در كارگاهي كه كار مي‌كردم، دستگير شدم.

افسر پرونده نيز در مورد جزييات اين سرقت به «اعتماد» مي‌گويد: «متهم روز حادثه قصد سرقت داشته، اما برنامه خاصي از قبل نداشته است. مثلا نمي‌دانسته مي‌خواهد كدام بانك راسرقت كند يا چه جوري سرقت كند، چون ما در بررسي تمام دوربين‌هاي مداربسته متوجه شديم ابتدا سارق از مترو خارج شده و به سمت بانك سپه در خيابان خيام رفته. وقتي ديده داخل بانك سپه شلوغ است جلوتر رفته. موسسه ملل را نگاه كرده. اين بانك هم شلوغ بوده. براي همين از آنجا هم عبور كرده. سر راه بانك ملي را هم نگاه كرده. آنجا هم شلوغ بوده و رد شده. در آخر از مقابل بانك شهر درخيابان مولوي گذشته و ديده داخل آن خلوت است وارد بانك شده. اسلحه‌اش را بيرون آورده و كيفي كه دستش بوده را به يكي از كارمندان بانك داده. در نهايت هم سارق كيف را به همراه 29 ميليون تومان برداشته و فرار كرده. سارق بسيار ناشيانه عمل كرده است، چون افرادي كه داخل بانك بودند خيلي راحت مي‌توانستند جلوي او را بگيرند. كارمندان آژير بانك را به صدا درنياوردند، چون ترسيده بودند سارق شليك كند. ورود و خروج سارق تقريبا دو دقيقه طول كشيده است. بعد از خروج سارق، كارمندان بانك با پليس تماس گرفتند. هر كسي كه قصد سرقت مسلحانه دارد معمولا از قبل نقشه آن را مي‌كشد، اما اين سارق نه تنها براي سرقت نقشه‌اي نداشته، بلكه براي فرارش هم برنامه‌اي نداشته است. سارق شيشه مصرف مي‌كرده و چون از سوي طلبكار تحت فشار بوده اين اقدام را بدون هيچ فكري انجام داده است. 29ميليون توماني هم كه سرقت شد به بانك برگردانده شده است. بازپرس براي سارق اتهام محاربه در نظر گرفته است.»

افسر پرونده همچنين در رابطه با پرونده قبلي اين متهم مي‌گويد: «سارق سال 1400 نيز به همراه يكي از دوستانش يك موتورسوار را در خيابان 15 خرداد پيدا مي‌كنند و به او مي‌گويند ما را تا كيانشهر برسان. موتورسوار آنها را تا كيانشهر مي‌رساند. وقتي موتورسوار به آنها مي‌گويد كه كرايه من را بدهيد آنها پياده مي‌شوند و اسلحه را به سمت موتورسوار مي‌گيرند و به او مي‌گويند موتورت را بگذار و برو. متهمان بعد از مدتي دستگير مي‌شوند، اما چون اين سارق سهم خود را به همدستش بخشيده بود توانست رضايت شاكي را بگيرد و آزاد شود.»

علي ولي‌پورگودرزي، رييس پليس آگاهي تهران نيز در مورد اين خبر گفت: «در ساعت 11 و 30 دقيقه روز پنجشنبه ۱۰ اسفندماه سال جاري طي اعلام مركز فوريت‌هاي پليسي ۱۱۰ مبني بر وقوع سرقت مسلحانه از بانك شهر شعبه مولوي، موضوع به كارآگاهان اداره يكم مبارزه با سرقت‌هاي مسلحانه ارجاع شد. به دنبال اعلام خبر سرقت مسلحانه كارآگاهان اداره يكم راهي محل سرقت شدند كه در بررسي‌هاي اوليه و ميداني مشخص شد مرد جواني با سلاح كلت كمري وارد بانك شده و با تهديد اقدام به سرقت ۲۹ميليون تومان وجه نقد كرده كه در حين فرار به جهت ايجاد رعب و وحشت، اقدام به تيراندازي كرده و سپس متواري شده است.كارآگاهان با انجام اقدامات پليسي و كارآگاهي بلافاصله هويت سارق مسلح را شناسايي كردند و مشخص شد او يكي از مجرمان سابقه‌دار اداره يكم در گذشته بوده است. كارآگاهان در گام بعدي با جمع‌بندي اطلاعات به دست آمده و هماهنگي قضايي سارق مسلح جوان را طي يك عمليات پليسي در روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه دستگير كردند. متهم ضمن اعتراف به بزه انتسابي با صدور قرار قانوني جهت سير مراحل تحقيقات پليسي در اختيار كارآگاهان اداره يكم قرار گرفت.»

(گزارش در روز شنبه، ۱۹ اسفند ماه جاري تنظيم شده، اما بنا به دلايلي انتشار آن به تعويق افتاده است.) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون