• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5724 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۳ اسفند

گفت‌وگوي فريدون جيراني با روح‌الله سهرابي، مديركل نظارت بر عرضه و نمايش فيلم سازمان سينمايي

مشكل بازيگران ممنوع‌الكار را زمان حل مي‌كند

سينماي ايران سالي پر از اتفاقات را پشت سر گذاشت، از سخت‌گيري درباره صدور مجوز ساخت فيلم‌ها و محدود كردن سينماي اجتماعي تا ممنوع‌الكاري بعضي بازيگران و سانسور و مميزي و رواج ساخت فيلم‌هاي زيرزميني و قاچاق فيلم‌ها. گفت‌وگوي فريدون جيراني با روح‌الله سهرابي، مديركل نظارت بر عرضه و نمايش فيلم سازمان سينمايي درباره مجموعه مشكلات سينما در سال 1402 است كه پيش روي شماست. (لازم به ذكر است اين مصاحبه قبل از چاپ ميزگرد سينماي مستقل در روزنامه اعتماد انجام شده است)

 

آقاي روح‌‌‌‌الله سهرابي، مي‌خواهم كمي بيشتر با هم آشنا شويم. شما اسفند ۵۷ به دنيا آمده‌ايد؟

بله.

درست يك ماه بعد از انقلاب و همداني هستيد.

بله.

خانم هانيه توسلي هم همداني است كه با ايشان كار كرد‌ه‌ام. فيلمساز همداني زياد داريم. در همدان به مدرسه رفتيد؟

بله، شروع تحصيل ابتدايي و راهنمايي من در همدان بوده منتها بعد از دانشگاه، تهران بودم.

پدرتان چه شغلي داشت؟

شغل آزاد داشت.

فرزند بزرگ خانواده هستيد؟

بله.

برادر و خواهر هم داريد؟

بله.

فرزند بيشتر زندگي بهتر. [با خنده]

قديمي‌ها كه معتقد بودند.

دانشگاه چه رشته‌اي درس خوانديد؟

در دانشگاه اراك ليسانس را رشته تئاتر خواندم. ولي كارشناسي ارشد و دكتري را علوم سياسي خواندم.

چه خوب. كجا؟

علوم و تحقيقات و فكر كردم كمي هم به فضاي علوم سياسي بيايم.

«خاكستر و برف» خيلي فيلم خوبي است. از نظر فيلمنامه و كارگرداني خيلي خوب است يعني دوربين تاكيدهاي اغراق‌آميز ندارد. چهار هفته قبل كه مجددا فيلم را ديدم، احساس كردم خيلي در فيلم دقت شده است. اولا فيلم شعاري نيست، دوما ايدئولوژيك نيست و در فيلم كارگرداني دارد و شعارها را روي چهره خانم ريحانه انداخته‌ايد و بازي بسيار خوبي از كامبيز ديرباز داريم يعني فكر مي‌كنم يكي از بهترين بازي‌هايش است و قصه عجيبي هم هست. بعد از ۲۵ سال استخوان‌هاي يك شهيد را مي‌آورند، همرزمش كه ديپلمات بيمار و در حال مرگ است... خيلي فيلم تلخي است. اگر الان اين سناريو مي‌آمد، پروانه مي‌دادند؟ [با خنده]

احتمالا با كمي اصلاحيه [با لبخند]، الان كمي سخت است.

چرا آن زمان سخت نبود و الان سخت است؟

ببينيد آقاي جيراني، آن فيلم حدود سه، چهار سال در نوبت اكران ماند و واقعا دوست داشتم كسي آن زمان در پروانه ساخت به من توصيه‌هايي مي‌كرد، آن متن را اجازه نمي‌داد بسازم و به من مي‌گفت اگر اين فيلم را توليد كني، احتمالا در مرحله اكران به مشكل خواهي خورد و با يكسري اصلاحات و تغييرات و جرح و تعديل به نظرم يك فيلم سرحال‌تر و كم‌مساله‌تري مي‌شد كه زودتر به جريان توزيع وصل شود.

اين عقيده امروزتان است نه ديروز.

بله، تفاوتش اين است كه تعداد خيلي زيادي از اين فيلمسازان را ديده‌ام كه امروز دچار همان ديدگاه و مساله هستند. يعني مساله‌اي كه براي گرفتن پروانه ساخت مي‌آيند و تصوري از فرداي توليد ندارند يا لااقل اگر تصوري دارند در يك اميد و آرزويي هستند كه احتمالا سخت محقق شود. به همين دليل به شخصه حس مي‌كنم وظيفه‌ام اين است كه به اين بچه‌ها بگويم ايرادي ندارد، متني كه شما براي پروانه ساخت ارايه كرده‌ايد اين قابليت‌ها را دارد خيلي هم خوب است. ولي اگر يك جاهايي اصلاح شود ايرادي ندارد، شما توليد مي‌كنيد دو سال بعد، پنج ماه بعد گرفتار مي‌شويد. به دليل اينكه سيستم كلي حاكميت فرهنگي ما كه با تغيير دولت يا تغيير يك مدير دچار تحول بنيادين نمي‌شود. همه‌مان به اين قائل هستيم. ما يك روندي داريم كه پيرو آن روند پيش مي‌رويم و اگر تغييري هست نسبي و محدود است. اثري كه ملاحظات و موازين كلي را رعايت نكند، تصورم اين است كه پتانسيل گرفتار شدن در پيچ و خم مجوزهاي بعدي را خواهد داشت.

اما اگر به شما توصيه مي‌كردند و اصلاحاتي مي‌دادند فيلم‌تان ظرافت‌هاي كنوني را نداشت.

آقاي جيراني ببينيد، اين يك طرف قضيه است؛ بله قائل به اين هستم كه ممكن بود اين ظرافت را نمي‌داشت.

فيلم‌تان پر از ظرافت است يعني آنتاگونيست‌تان مورد ظرافت واقع نمي‌شد، اگر توصيه مي‌كردند.

ولي الان يك بحثي هست. شايد از حوصله مخاطب خارج باشد، اما به شما عرض كنم كه در اين دوره جديد شايد براي بعضي پروژه‌ها و آثار بيش از ۱۰ بار با دوستان جلسه داريم. يعني وقت اساسي از شورا مي‌گيرد. شورا افرادي هستند كه اگر اسم ببرم بالاخره در اين عرصه فعال و آدم‌هاي موثر و قابل دفاعي هستند.

بله، ولي شورا از يك تفكر مي‌آيد. من در شوراهاي مختلف مطالعه دارم. در شوراي‌تان آدم‌ها از يك تفكر هستند؛ غير از آدم‌هايي كه از سينما به آن شورا آمده‌‌اند، مثل قديم كه دو نفر از سينما مي‌آمدند، بقيه‌تان از يك تفكر هستيد.

در همان گروه كه شما مي‌فرماييد از يك تفكر مي‌آيند، مي‌توانيد از نماينده‌هاي صنوف صحت ادعاي بنده را بپرسيد. اتفاقا معمولا اختلاف‌نظرهاي شديدي در شورا وجود دارد، يعني چلنج [چالش] بين اعضا... همان اعضايي كه از نظر شما از يك تفكر مي‌آيند به ‌شدت با هم دچار چالش هستند به دليل اينكه از دل آن چالش است كه يك موضوع بيرون مي‌آيد و فكر مي‌كنم شايد بخشي‌ا‌‌ش چيزي باشد كه شما مي‌فرماييد. بخش مهم‌تر شايد اين مقوم آن جريان كيفي فيلمنامه است. يعني اينكه يك جرياني ذهن‌شان نزديك به هم است و ايده‌ها و اصلاحاتي كه مي‌دهند معمولا- حداقل بنده شاهد اين قضيه بوده‌ام- سعي شده از سليقه شخصي به دور باشد. اگر همين عضوي كه نزديك تفكر ماست و ما يا نمايندگان صنف چيزي مي‌گويند كه واقعا منطقي و قابل پذيرش است، كسي آنجا گاردي ندارد كه نشود. شما مي‌توانيد بپرسيد، آقاي شاهسواري، ميري. آقاي حسيني اهل قلم است، فيلمنامه‌هاي درجه‌ يك دارد و آقاي اسماعيلي اهل تحليل هستند...

همان تحليل‌ها خطرناك است. [با خنده]

به هر حال هر شورا ملاحظات خاص خودش را دارد. ما سعي كرده‌ايم در اين دوره موانع را به حداقل برسانيم ناظر به همان دوران پخش.

ولي خروجي‌تان اين نيست. خيلي دوست دارم حرف شما را قبول كنم. خروجي شما اين است كه سخت‌گيرتر هستيد. گفتيد يك روند را ادامه داديد، ما يك روند نداريم. دوره روحاني يك روند داشتيم، حتي دوره آقاي ايوبي يك روند داشتيم. دوره آقاي انتظامي، شمقدري، جعفري‌جلوه، دوره اصلاحات يك روند داشتيم. خروجي شما اين نيست. اتفاقا خيلي دوست دارم اين بحث را داشته باشيم. خروجي شما اين است كه شما سخت‌گير هستيد در حالي كه وقتي با نماينده خودمان صحبت مي‌كنيم، گفته مي‌شود خيلي از سناريوها پروانه گرفته، اما خروجي شما اين است كه از دوره‌هاي قبل‌تر سخت‌گير هستيد و خيلي نگاه ايدئولوژيك در شوراي‌تان حاكم است.

درباره سخت‌گيري شورا يا اينكه فرموديد خروجي اين نيست، اگر اشتباه نكنم آخرين آماري كه دارم مربوط به ۲۰ روز قبل است كه حدود ۳۰۰ فيلمنامه متقاضي پروانه ساخت بودند. از اين ۳۰۰ فيلمنامه چيزي حدود ۱۸۰ يا ۱۸۵ اثر مجوز ساخت گرفته‌اند. يعني چيزي بيش از ۶۰ درصد متقاضي. از دوستان نماينده صنوف بپرسيد كه متوجه شويد سطح و كيفيت آثاري كه رد شده‌اند در چه حد بوده است.

شما از زاويه كيفيت سناريو صحبت مي‌كنيد؛ از اينكه سناريوها از نظر ساختار اصلاح شوند، اما اين وظيفه شورا نيست.

درست است، اما اين وظيفه چه كسي است؟

وظيفه توليد، تهيه‌‌كننده و كارگردان است.

چرا انجام نمي‌شود؟ اتفاقا زماني كه اين وظيفه به‌ درستي انجام نشود، جاي ديگري مجبور مي‌شود آن وظيفه را انجام دهد.

اصلا نبايد مجبور شود.

چون مواجه مي‌شويم با فيلم‌هايي كه الان در صندوق توقيف مانده.

اشكالي ندارد. ساختار توليد بايد درست شود.

پس سرمايه سرمايه‌گذار چه مي‌شود؟

من همين دعوا را در شوراي قبلي كه بودم، داشتم كه به ما ربطي ندارد كه سناريو خوب است يا بد.

جسارتا اتفاقا من معتقد هستم كه ربط دارد، مي‌دانيد چرا؟ چون پروانه ساخت سازمان سينمايي يك اعتبارنامه و تضمين براي آن سرمايه‌گذار است.

شما پروانه ساخت تفكر هستيد، پروانه ساخت ساختار نيستيد.

اتفاقا ساختار برمي‌گردد به گروه توليد. ببينيد به كدام فيلم، پروژه و كدام فيلمساز گفته‌ايم ساختار فيلم يا ژانر فيلمت چطور باشد. بحث اصلي ما روي موضوع و محتوا و مضمون است، هر چيزي درباره ساختار بگوييم نكات توصيه‌اي است.

شما براي مضمون و فكر آمده‌ايد. شوراها سر مضمون دعوا دارند. اما اينكه سناريو درست نوشته شده يا نه... چون آقاي مستغاثي رفيق سابق قديمي ما مصاحبه كرد و گفت اين سينما بد و ضعيف است. ربطي به ايشان ندارد.

در آن شورا بحث من با دوستان مثل آقاي دكتر كرمي هم اين بود كه اين شورا را نمي‌فهمم. اين شورا اصلا چرا بايد تشكيل شود؟ ۴۵ سال است از انقلاب گذشته و اهالي سينما مي‌دانند چه چيزي بسازند و چه چيزي نسازند.

آقاي جيراني عزيز، من بگويم شوراها را چه كساني نگه داشته‌اند؟

تهيه‌كننده‌ها؟

آفرين. اينقدر معروف است كه شما فرموديد. طبيعي هم هست من هم اگر تهيه‌كننده باشم زير بار چنين قانوني نمي‌روم. من يك تضمين حداقلي اوليه براي آوردن سرمايه و هزينه كردن در يك فيلم مي‌خواهم.

آقاي سهرابي عزيز، همين الان اگر بخواهيم بررسي كنيم وقتي دولت‌هاي قبلي‌مان را قبول نداريم، وقتي فيلم‌هاي دوره اصلاحات را قبول نداريم، وقتي فيلم‌هاي دوره روحاني و ميانه‌روها را قبول نداريم- آقاي وحيد جليلي كتاب «سينماي سانسور» را نوشته- وقتي دوره‌ها را قبول نداريم، وقتي تمام رييس‌جمهورهاي‌مان ردصلاحيت مي‌شوند معلوم است... از مديريت فرهنگ ثابت مي‌گويم يعني در جمهوري اسلامي بعد از ۴۵ سال بايد مديريت فرهنگي ثابت شود. يك نفر نگويد آن دوره مزخرف بود. اين قضيه خيلي تلخ است. مي‌خواهم به اين مساله برسيم كه اگر اين شورا نباشد و شوراي پروانه نمايش داشته باشيد چه اتفاقي مي‌افتد؟

چه اتفاقي مي‌افتد؟

هيچ اتفاقي نمي‌افتد، آدم‌ها اتفاقا محافظه‌كارتر مي‌شوند و فيلم‌هايي مي‌سازند كه از شوراي پروانه نمايش رد شوند.

آقاي جيراني، ما الان به فيلم‌ها پروانه ساخت مي‌دهيم. ۱۸ تيتر يا ماده منهيات را امضا مي‌گيريم. يعني تعهد مي‌دهند كه اين موارد را رعايت كنند مثل بحث مصرف مشروبات و دخانيات. بعد از چند صفحه تعهد و امضا مي‌رود يك فيلم ديگري مي‌سازد.

طبيعي است.

نه، طبيعي نيست.

من مستقيما با دولت شما صحبت نمي‌كنم در مورد شورايي صحبت مي‌كنم كه سال‌هاست تشكيل شده.

ذات شورا را مي‌گوييد.

بله، زماني كه در شورا نماينده بودم بحثم اين بود، يك‌بار هم رفتند حذف كنند. مرحوم سيف‌الله داد هم مي‌خواست شورا را حذف كند كه البته آن زمان شورا خيلي كمرنگ بود و كلا در حد درجه‌بندي فيلمنامه و مدتي هم كليت فيلمنامه بود. نكته اينجاست كه شورا كم‌كم سفت و سخت‌تر و پيچيده‌تر شد. من خودم فيلم ساخته‌ام؛ هيچ وقت فيلمنامه‌اي را كه به شما داده‌ام، نساخته‌ام. چيز ديگري ساخته‌ام. نكته اينجاست كه اين كار طبيعي است و پروانه نمايش گرفته‌ام.

اين را قبول دارم. اتفاقا هميشه به دوستان هم مي‌گويم كه تا ۲۰، ۳۰ درصد به شرط آنكه در مفهوم كلي تغييري ايجاد نشود، طبيعي است. من و شما فيلم ساخته‌ايم و مي‌دانيم. طبيعتا بعضي اتفاقات لحظه‌اي و حسي و اقتضاي سر صحنه است و اين‌طور نيست كه از پيش در متن آورده باشم. منتها عرض من اين است كه اگر اين اتفاق بيفتد... از همان ابتداي دولت آقاي خزايي شعاري بود كه به نظرم خيلي شعار مهمي بود و به نظرم اگر سينماگرها و اهالي سينما به اين امر دقت كنند، ايشان نكته مهم و قول بزرگي داده است. ايشان گفت هيچ فيلمي در دوره ما توقيف نخواهد شد مشروط بر آنكه به فيلمنامه‌اي كه داده و پروانه ساخت گرفته، وفادار بماند. حالا آن ۱۰، ۱۵ درصد كه طبيعي است و به ذوق و سليقه كارگردان برمي‌گردد. مي‌خواهم عرض كنم سخت‌گيري‌اي كه شما مي‌گوييد، اگر در جلسات شوراي پروانه ساخت باشيد، سخت‌گيري شوراي فعلي اتفاقا از جنس بگير و ببند و محدود كردن و اصطلاحا گرفتن حقي از كسي نيست.

توصيه است.

سخت‌گيري از اين جنس كه يك نمودار توليد داريم، بررسي مي‌كنيم كه طي شش ماه اخير مثلا حدود ۱۲ فيلمنامه كمدي را مجوز داده‌ايم. ظرفيت اكران‌مان مگر چقدر است؟ چگونه مي‌توانيم سال بعد اين تعداد فيلم مخاطب را پوشش بدهيم و روي پرده بفرستيم؟ طبيعي است كه از آن تاريخ به بعد كمي فتيله فيلم كمدي را پايين مي‌كشيم و مي‌گوييم بخش اجتماعي‌مان ضعيف است، اين را بالا ببريم. در واقع يك بازي مي‌شود، استانداردسازي در توليد در موضوعات و تنوع مضموني فيلم‌هاست. اگر سخت‌گيري هم هست شايد خيلي‌ها الان معترض باشند.

من با اينكه شما به فيلم‌هاي كمدي پروانه ساخت بدهيد هيچ مشكلي ندارم. سينماي شما احتياج به فيلم كمدي دارد، نياز به فسيل و هتل دارد. مشكل من اين است كه يك جرياني در شما وجود دارد كه بحث اصلي هم همين است كه دنبال سينماي ايدئولوژيك است. خودت فيلم ايدئولوژيك نساخته‌اي ولي جرياني كه الان در اين مديريت‌ حاكم است، مي‌خواهد سينماي ايدئولوژيك را ترويج كند و رشد بدهد.

اتفاقا معتقد هستم كه چنين چيزي نيست. اگر باشد، برمي‌گردد به بخش محدودي از فيلم‌ها و تعداد معدودي از فيلم‌ها كه رويكرد و نگاه ايدئولوژيك دارند كه همان هم بايد باشد. مطلقا اين‌طور نبوده كه بگوييم همه سينماي ما بايد ايدئولوژيك باشد. گرچه معتقدم سينما بالذات ايدئولوژيك است. سينماي امريكا ايدئولوژيك است. آخرينش اوپنهايمر است كه ذات و خود ايدئولوژي است. با اينكه به اين معتقد هستم ولي باز ما به سينما ايدئولوژيك نگاه نكرده‌ايم. جايي كه بايد ايدئولوژيك نگاه مي‌كرديم، نگاه كرده‌ايم، پيش هم برده‌ايم و پشتش هم ايستاده‌ايم. ولي عمده سينماي ما همين فيلم‌هايي هستند كه طي اين سال‌ها توليد شده‌اند.

اين گلگي اساسي كه اين حجم از حمله به سينماي كمدي كه هيچ ‌وقت متوجه نشدم به چه دليل بود.

من به شما مي‌گويم. اگر شما به برادران ليلا، «شب، داخلي، ديوار» پروانه داده بوديد و به‌طور طبيعي اكران شده بودند من به فيلم كمدي اعتراض نمي‌كردم. خروجي شما فقط كمدي شده است. آن طرف ممنوعيت، فيلم‌هاي اجتماعي شده‌اند.

من به شما بايد پروانه نمايش بدهم؟ شما به من مراجعه كرده‌ايد كه پروانه نمايش بگيريد؟

منظورتان «شب، داخلي، ديوار» است كه مراجعه نكرده.

بله، من كه در روياها و توهمات خودم نمي‌توانم تصميم بگيرم يك چيزي صادر كنم.

اعلاميه داده‌اند كه شما مميزي داده‌ايد.

اينها رفقاي ما هستند. ما قبل از جشنواره‌هاي سال قبل كه اين فيلم به جشنواره برود...

مميزي داديد يا نه؟

اصلا اين فيلم به شوراي پروانه نمايش نرسيد. ما فقط يك نكته گفتيم كه به همه مي‌گوييم. گفتيم اگر قائل به اين هستيد كه تحت مقررات و موازين تعريف ‌شده و مرسوم سازمان سينمايي در جشنواره‌ها شركت كنيد و به شكل روتين و معمول به اكران برسيد، حتما فيلم‌تان توسط شوراي پروانه نمايش ديده شود و بعد برويد... نمونه قبلي «جنگ جهاني سوم»، «تفريق» و نمونه‌هاي زيادي داشتيم كه اين مسير را رفتند. بپرسيد اين فيلم‌ها چه ميزان اصلاح خوردند. وقتي اين مسير را نمي‌پذيريد و خودسر مي‌رويد، مسيري كه تصورتان است كه درست است، در اين زمينه بحثي ندارم. شايد آنها فكر كرده‌اند آن مسير درست است. ولي اگر مي‌آمدند و در شوراي پروانه نمايش اين فيلم ديده مي‌شد، چه بسا با چند اصلاح، فيلمي كه ۱۱۰ دقيقه است چهار تا 2۰- 10 ثانيه دربيايد، چه اتفاقي قرار است بيفتد؟ دوم اينكه در شلوغي‌هاي سال گذشته، اينها معني دارد. وقتي يك اتفاقي مي‌افتد غائله‌اي در جامعه و كف خيابان به پا مي‌شود، اعتراضات، شلوغي‌ها، ناآرامي‌ها، شما وقتي برشي از يك فيلم را كه اصطلاحا معني اتفاق روز است بدون اينكه مجوزي از سازمان سينمايي گرفته باشيد، بيرون مي‌دهيد و فضا را كمي ملتهب مي‌كنيد و اتفاقات بدتر را رقم مي‌زنيد، معتقد هستم كه ديگر از دست من مدير سينمايي خارج است و تصميم ممكن است جاي ديگري گرفته شود. شما اگر استاد دانشگاه، معلم آموزش و پرورش، پزشك سازمان نظام پزشكي باشيد هم همين است. مادامي كه فعاليت و رويكردت صنفي و حرفه‌اي است و مربوط به فضاي حرفه‌اي خودت است، مدير مربوطه‌ات مي‌تواند ورود كند و اصلاح كند. از لحظه‌اي كه از اين غائله عبور كنيد، جاي ديگري بايد درگير شويد.

چرا فيلم‌هايي را كه بايد به فستيوال بروند شوراي پروانه نمايش مي‌بيند؟ قبلا نمي‌ديدند. قبلا يكي، دو نفر مي‌ديدند و مي‌رفت.

اي كاش قبلا مي‌ديدند.

چرا؟

اي كاش از قبل‌تر ديده مي‌شد كه اين فضاي فضاحت‌‌بار از كشوري كه همه‌مان بالا و پايينش را مي‌دانيم به بيرون مخابره نمي‌شد. كساني بوده‌اند كه نزد من آمده‌اند، طي همين دو سال فيلمي داشته‌ايم كه- نمي‌خواهم اسم ببرم- در جشنواره كن يا ونيز سال قبل بوده، از دوستان سينماگر همفكر شما مي‌گفتند از شدت خجالت و شرم از روي صندلي بلند شديم كه اين فضا و تصوير را از كشوري كه من در آن زندگي مي‌كنم، نشان مي‌دهد و آنقدر دروغ، به خاطر يك جايزه. اتفاقا اگر اين مراقبت و نظارت طبق چيزي كه داشتيم... جنگ جهاني نمونه عيني ماست.

خيلي فيلم خوبي است.

همه مولفه‌هاي انتقادي و هجمه را عليه يك سيستم دارد. ولي با كارگردان فيلم تعامل كرديم. بحثم اين است به آن بخشي كه ممكن است باعث شرم يك مخاطب ايراني شود ما قائل نيستيم و فكر مي‌كنم اگر قبلا اين اتفاق نمي‌افتاده، غلط بوده. اميدوارم اسامي را درست بگويم، سال قبل آقايي از ما براي فيلم «تا فردا» به تهيه‌كنندگي خانم نيكي كريمي پروانه نمايش گرفت. به فيلمي كه به ‌غايت تلخ است ما پروانه نمايش داديم. پنج يا شش ماه بعد با فيلم «آيه‌هاي زميني» بدون پروانه نمايش به جشنواره كن رفت. به چه دليل يك فيلمساز كه قبلا يك مسير باز را جلوي چشمش ديده، يك فيلم با آن شدت تلخي توانسته از ما پروانه نمايش بگيرد، از اين مسير عبور مي‌كند.

زمان پروانه نمايش دادن به فيلم‌ها براي جشنواره نيست. اين فضا گذشته. وقتي فضاي مجازي باز است، وقتي دموكراسي به شما تحميل شده زمان گذشته. من عاشق فيلم خودتان هستم، اگر فيلم شما به مميزي خورده بود اين زيبايي و ظرافتي را كه الان داشت، نمي‌داشت. اجازه دهيد فيلم‌ها برود والا سينماي زيرزميني رشد مي‌كند.

من يك سوال از شما مي‌پرسم: فيلم اوپنهايمر كه تمام جشنواره‌هاي دنيا را چرخيد به نظرتان قبل از فاينال شدن چه ميزان اصلاحيه داشته است؟

مقايسه بين ايران و امريكا اشتباه است. داستان ايران متفاوت است. آنجا به هر حال دموكراسي نهادينه است. اينجا كه دموكراسي نداريم. نكته اينجاست ما با جامعه‌اي مواجه هستيم كه پر از تناقض است. بين خودتان پنج‌ تا ليست براي انتخابات درآمده است، شما همين ليست‌ها را كه نگاه كنيد متوجه اختلافات در اصولگراها مي‌شويد. ما ديگر اينقدر متوجه هستيم. با اين ميزان اختلافات و نگرش‌هاي متفاوت در اين جمهوري و در عرصه فرهنگ، شما انتظار داريد... من مي‌گويم اگر شما آزاد نكنيد...

خوشحالم كه شما پاسخ نقد اول خودتان را مي‌دهيد. به قولي «جانا سخن از زبان ما مي‌گويي»؛ اتفاقا همه مساله ما همين است به دليل شرايط حاكم بر اين مملكت، تنوع ديدگاه‌ها، فرهنگ‌ها، اقليم، قوميت يا هر چيز ديگري...

اين تنوع نيست.

اتفاقا لازمه‌اش يك مراقبت نسبي و اوليه است.

اين نبودِ آزادي است.

آنجا كه مي‌شود، مي‌شود دموكراسي.

وقتي مي‌گويم ليست‌هاي اصولگراها با هم اختلاف دارد، منظورم دموكراسي نيست.

اتفاقا اين نشان مي‌دهد كه چقدر فضا باز و به قولي متنوع است.

داستان زمانه امروز متفاوت است. عصباني نيستم و قصه‌ها در فستيوال جايزه گرفتند و اينجا هم اكران شدند. چه اتفاقي افتاد؟ ما تجربه كرده‌ايم. اولين‌بار است كه برخورد با برادران ليلا را در دولت مي‌بينيم. حتي در دوره اول آقاي احمدي‌نژاد با فيلم سنتوري اين برخورد نشد كه با برادران ليلا شد. اين خيلي تلخ است. مگر چه چيزي دارد؟

ترجيحم اين بود كه وارد خيلي مصاديق نشوم. ولي چون با آن دوستان مفصل جلسه داشتيم و صحبت كرديم و خودشان شرايط را مي‌دانند، مي‌گويم. درباره برادران ليلا خودم معتقد هستم كه بيشترين تعامل را كرديم. از هر دوره قبل از ما بيشتر تعامل كرديم. همين اسامي كه برديد، مثلا يك فيلم از فيلم فيلمساز «عصباني نيستم» را پروانه نمايش داديم به نام «مجبوريم» كه سال‌ها توقيف بوده است و فيلم‌هاي ديگر. كساني كه برادران ليلا را نگه داشتند همان‌ها هستند كه به «مجبوريم»، ابلق، روشن، قاتل وحشي پروانه نمايش دادند.

قاتل وحشي كه هنوز پروانه نمايش ندارد.

اصطلاحا تدبيري بود كه اين مرحله را عبور كنيم، يك اكران بين‌الملل بدهيم و دوباره وارد مذاكره شويم. فيلمي كه مطلقا امكان نمايش نداشت، لااقل فضايي را باز كرديم؛ جمله آقاي نعمت‌الله است كه گفت ما صد سال مديون شما هستيم. حالا اميدوارم كه هنوز بر همين اعتقادشان باشند. براي اكران در بين‌الملل. مي‌خواهم بگويم اينكه چه اتفاقي مي‌افتد، يك جرياني كه شروع كرده تك‌تك مشكلات فيلم‌ها را حل مي‌كند، چطور مي‌شود كه در يك جا مي‌ايستد و اتفاقا مر قانوني رفتار مي‌كند. مراوده‌اي با دوستان برادران ليلا داشتيم، مفصل هم صحبت كرديم. ابتداي امر هم اعلام آمادگي كردند. منتها اصلاحات انجام نشد يعني گفتند زمان نداريم، اصلاحاتي كه بايد، انجام نشد. به كن رفتند، حواشي پيرامون فيلم در كن به گونه‌اي بود كه به‌ كل مغاير با توافقات و تفاهمات ما بود. يعني قرار بود جوري رفتار شود كه اين فيلم پروانه نمايش دارد. ولي نه‌تنها در اين باره سكوت نشد، بلكه با صداي بلند اعلام شد كه ما بدون پروانه نمايش آمده‌ايم. اصطلاحا اين كار خط و نشان كشيدن يا هر چيزي اسمش را بگذاريم، است. آقاي جيراني، يك مدير سينما چطور مي‌تواند يك سينما با اين همه مسائل را مديريت كند؟ دوستان حي و حاضر هستند، تمام شرايط حضور در جشنواره را برايش فراهم كرديم. نگفتيم كه شما نمي‌توانيد برويد. سه مورد اصلاح داديم كه جمعش به سه دقيقه نمي‌رسيد از كل ۱۰۶ دقيقه فيلم.

به صحنه سيلي اصلاحيه داديد.

بله، من كه به شخصه معتقد بودم به آقاي روستايي هم گفتم، بحثم فني و سينمايي نبود. يك گپ درددلانه بود و مدل خودم به ايشان گفتم. دوست دارم اينجا هم بگويم شايد براي فيلمسازان ديگر هم خوب باشد. گفتم سعيدجان، ما كه معتقد هستيم فيلم كتاب رسالت يك فيلمساز است و اگر اين پيش‌‌فرض را قبول داشته باشيم كه نمي‌خواهم بگويم ۱۰ ميليون نفر، بگوييم يك ميليون نفر، نه بگوييم ۱۰۰ هزار نفر يا هزار نفر، فيلم شما را ببينند و بابت اين پلان از فيلم شما تاثير بگيرند براي اسائه ادب به ساحت و جايگاه پدر؛ گفتم به شخصه معتقدم كه نه به تو، به خانواده و زندگي يك فيلمساز برمي‌گردد به دليل اينكه يك خطي را شكسته كه نه الان، نه قبل از انقلاب، از نياكان ما نه حتي از دوره بعد از اسلام، مساله بوده و اصطلاحا خط قرمز بوده كه ايشان هم پذيرفت و گفت از اين منظر نگاه نكرده بودم و منطقي است و اصلاحش مي‌كنم. آخرين ديالوگ‌هاي ما بود و قرار بود بعد از كن اصلاح شود و بعد از اين اصلاحات فيلم به اكران برسد. يعني همه كارهايش انجام شد. ما در آخرين مراوده و مذاكرات با عوامل برادران ليلا، حتي به اولين اكران بعد از نوروز ۱۴۰۲، فكر مي‌كرديم كه متاسفانه فيلم قاچاق شد.

آقاي سهرابي، من صحبت‌هاي شما را متوجه هستم و از زاويه ديگري مي‌توانم نگاه كنم. اما براي اولين‌بار است كه در سينماي ايران، يك وزير فرهنگ در مورد يك فيلم با آن لحن صحبت مي‌كند. من يك پادكست زدم و در سينماروتايم، گذاشتم كه ما در تاريخ سينماي ايران نداريم، ۴۵ سال مديران مختلف داشته‌ايم و اولين‌بار است كه مديري مي‌گويد اين فيلم نمي‌تواند و مدير فرهنگي مي‌گويد. قبلا نمي‌گفتند سانسور مي‌كنيم. مدير شما افتخار مي‌كند كه سانسور مي‌كند.

اتفاقا اين مورد محل بحث خيلي خوبي است. به نظر شما نگوييم و مثل ادوار قبل اعمال كنيم، بهتر است يا اتفاقا بگوييم كه دوستان مراقبت كنند؟ شما مرتبط با سينمايي‌ها هستيد، بپرسيد خيلي از كساني كه الان با هم مراوده داريم و صحبت مي‌كنيم، يكي از بحث‌هايي كه بيشتر از هر مورد ديگري مطرح مي‌كنند، درباره مديريت فعلي سينما اين است كه تكليف ما با شما روشن است. به من، آقاي خزايي، ايل‌بيگي و دوستان مي‌گويند تكليف روشن است يعني مي‌فهميم فيلم كجايش بايد درست شود يا اين فيلم سه ماه بعد به چه نقطه‌اي مي‌رسد يا برعكس. اتفاقا مي‌خواهم دوره‌اي را كه واكنش و رويكرد منفعلانه بوده، نقد كنم كه گفته نشده. چه ايرادي دارد؟ من در مصاحبه هم بگويم آقاي فلان فيلمساز، آقاي بازيگر فلان، حواس‌تان باشد به دليل حساسيت‌هاي جامعه و شرايط موجود به دليل اتفاقاتي كه مي‌افتد يا افتاده، مراقبت كنيد كه فيلم‌تان و پروژه‌تان دچار مساله و مشكل نشود.

آقاي سهرابي عزيز، كارگردان خوب، در همين مديريت سينما... يك دوره‌اي براي فيلم نيمه پنهان قوه قضاييه تهمينه ميلاني را به زندان انداخت. بيانيه‌اي كه قوه قضاييه داد، تندتر از آن امكان نداشت. وزير وقت فرهنگ با رييس‌جمهور نزد رهبر انقلاب رفتند و تهمينه ميلاني را از زندان آزاد كردند و شما برادران ليلا را به زندان انداختيد؟ اين خيلي مهم است. اين دو مقايسه را كنار هم بگذاريد، اين تاريخ است. من تاريخ سينما را از حفظ هستم.

آفرين. من اشتباه شما درباره تاريخ سينما را اصلاح مي‌كنم. ورودي به غائله قبلي ندارم. در مورد امروز و اتفاقات امروز و وزير فرهنگ امروز و برادران ليلا و مسائلش مي‌گويم. آقاي جيراني عزيز، يك روز من پرونده همه سينماگرهايي را كه دچار مسائل عديده امنيتي و قضايي شده‌اند، نشان شما خواهم داد كه ببينيد اتفاقا همين وزير فرهنگ و ارشاد و همين رييس سازمان سينمايي براي‌شان چه ‌كار كرده‌اند. براي برادران ليلا بايد ببينيد كه اين آدم در قوه قضاييه چه ريشي گرو گذاشته است.

يك پرانتز هم باز كنم از شما تعريف زيادي شده كه به تمام اهالي سينما در اين مسائل كمك كرده‌ايد. ولي در مورد برادران ليلا خروجي شما اين بود كه...

ليست جلسات من با اهالي سينما موجود است. تقريبا بيش از ۱۵۰۰ نشست خصوصي و چهره به چهره با سينمايي‌ها طي يك‌سال و نيم اخير داشته‌ام و الان فكر مي‌كنم حدود دو هزار جلسه شده است. يعني روزهايي بوده كه ۱۰، ۱۵ جلسه مرتب مفصل صحبت كرده‌ايم. يك سوال از شما مي‌پرسم. كسي در موقعيت و جايگاه من به عنوان يك مدير مياني، چنانچه چراغ سبز آن مسوول اصلي، چه رييس سازمان چه وزير فرهنگ نباشد، آيا يك، واقعا امكان برگزاري چنين جلسات و رويكردي را دارد؟ دوم نتيجه‌اي دارد؟ در حالي كه جلسات ما عموما منجر به نتيجه شد.

چرا پاي قوه قضاييه وسط كشيده شد؟

به خاطر اينكه سينما وظيفه حرفه‌اي و صنفي خودش را فراموش كرد.

چرا شما جلوي قوه قضاييه را نگرفتيد؟

ما جلسات متعددي برگزار كرديم، با همين خانه سينمايي‌ها به قوه قضاييه رفتيم. با بعضي از نمايندگان صنوف، با بعضي از سينماگرها. اگر بخواهم نام ببرم از حوصله شما و اين برنامه خارج است كه ببينيد براي چه تعداد سينماگر با قوه قضاييه صحبت كرديم. شما فكر كنيد دادستان كل كشور يك نماينده تام‌الاختيار براي حل و فصل مشكلات گذاشت كه در تاريخ انقلاب چنين چيزي نداشتيم. اينكه كسي را مامور كنند صرفا براي اينكه فلاني شما حتما براي حل و فصل مشكلات سينماگران كار كنيد كه اتفاقا به دليل حمايت و مساعدت وزير و رييس سازمان و نگاه دولت اين بود. اگر سازمان سينمايي ورود نمي‌كرد الان واويلا بود. خيلي از فيلم‌هايي كه امسال در جشنواره فجر بودند، نمي‌توانستند توليد شوند. نمي‌خواهم اسم ببرم، ممكن است افراد راضي نباشند. خيلي از آدم‌هايي كه در فيلم‌هاي امسال حضور دارند و در عرصه‌هاي مختلف جلوي دوربين يا پشت دوربين حضور داشتند، ممنوع‌الكار بودند و رفع شد. رفع ممنوعيت‌ها اتفاقا به خاطر پيگيري سازمان سينمايي بود و از دل همان تعامل و پيگيري و خواهش و تمنا از قوه قضاييه حاصل شد وگرنه ما در سينما الان وضعيت بغرنجي داشتيم.

آقاي سهرابي عزيز، من مي‌دانم كه شما تعامل كرديد و اين پرانتز را باز كردم و خيلي كارها كرديد تا برخي مشكلات حل شود. اما چرا بايد براي برادران ليلا مشكل به وجود بيايد. اين بحث اول من است. يك فيلم ساخته شده به جشنواره رفته و مي‌خواهيد اكران كنيد. اين پلانش را‌ برداريد و اكران كنيد. نكته اينجاست كه در جشنواره فلان‌طور شده.

همه عرض ما هم همين بود كه دو، سه اصلاح را انجام بدهيد تا اكران كنيم ما چيزي غير از اين نخواستيم و نگفتيم. ما گفتيم دوستان اين موارد را اصلاح كنيد. يادمان نرود آقاي جيراني عزيز، در جامعه‌اي كه زندگي مي‌كنيم، چند بار قبل هم عرض كردم، به دليل بافتار اجتماعي‌اي كه داريم طبيعتا بعضي ديالوگ‌ها و صحنه‌ها- كه حتما شما هم با بنده موافق هستيد- حساسيت‌زاست و چه بهتر كه در فيلم نباشد. يك وقتي چيزي ضد خانواده است. يك چيزهاي ديگر بحث سليقه نيست.

الان جامعه ايران جامعه خاصي است. من نمي‌گويم همه تكه‌هايي كه فيلم‌ها دارند، درست است. اما شما بايد فضا را باز كنيد تا آدم‌ها نظرات‌شان را بگويند. برادران ليلا اعتراض نسل جوان به نسل قديم است. در جامعه هم همين‌طور است. الان بچه من به من اعتراض دارد. به نسل قديمي اعتراض دارد. تعبيرهاي سياسي را كنار بگذاريد. اين اعتراض‌ها به نسل قديم موضوع روز جامعه ماست.

استنباط و برداشت ما غير از اين نيست. در اين مقوله اتفاقا نگاه‌مان يكي است. ما كه قائل به اين هستيم و معتقد هستم هيچ ربطي به مباحثي كه گفتم، ندارد كه اگر اين‌طور بود، آن همه براي حل و فصلش تلاش نمي‌كردم. دوستان هستند و مي‌توانند شهادت بدهند. آقاي روستايي، نوروزبيگي يا دوستان ديگر. تمام تلاشم براي رفع مشكل برادران ليلا به اين دليل بود كه اتفاقا قائل به آن تحليل نبودم و فكر مي‌كردم چنين چيزي درست است. من يكسري مسائل روي سطح اين فيلم داشتم، حتي نمي‌خواستم به لايه‌هاي دوم، سوم و چهارم برسم. در همان لايه اول يكي همان زدن سيلي بود. مورد ديگر همان...

ادرار كردن.

بحث‌هايي است كه شأن خانواده ايراني مطرح است. ما چيز زيادي از اين پروژه نخواستيم. مي‌توانند شهادت بدهند. چيزي كه خواستيم، انجام نشد. اگرچه در كنار دو، سه اصلاح اصلي كه اصلاح مبنايي بود، در جريان اصطلاحا بنايي فيلم هم چند اصلاح ديالوگي بود كه بايد مراقبت كنيم از مخاطبي كه از ما متوقع است. چطور ماها متوقع هستيم كه سازمان غذا و دارو يا شركت‌هاي مربوطه از كيفيت محصولي كه قرار است مصرف كنيم، مراقبت كنند. حالا آن خوراك بدن و جسم ماست، اين هم خوراك ذهن و فكر ماست. اين مراقبت چه زماني و توسط چه كسي بايد شكل بگيرد؟ توسط كجا بايد شكل بگيرد؟

براي سال آينده شوراي پروانه ساخت تغيير مي‌كند يا همين تركيب را خواهد داشت؟

چون احكام شوراي پروانه ساخت تازه است، مگر اينكه يكي، دو عضو شورا نتوانند برسند كه در اين شرايط حتما تغيير مي‌كند؛ ولي در اين لحظه كه بنده خدمت شما هستم، تصميمي گرفته نشده.

نمي‌خواهيد سليقه ديگري را كه مخالف خودتان باشد به شورا بياوريد؟

الان هم همين فضا را داريم.

من نمي‌فهمم واقعا. [با خنده]

اگر صورت جلسات را بخوانيد [با خنده] متوجه خواهيد شد همين الان اين تنوع سليقه وجود دارد.

رييس موزه سينما با آقاي مستغاثي سر اصول كلي اختلافي ندارند.

سر اصول كلي نماينده‌هاي صنوف هم با هم اختلافي نداريم. ما يك رويكردي داريم، حتي آن دوستان هم انصافا همراه هستند و به آن مباني قائل هستند. مي‌خواهم بگويم هدف از اين تغيير يا ترميم قرار است چه چيزي باشد؟

باز كردن فضا. يكسري كارگردان‌ها به شما سناريو نمي‌دهند، مي‌ترسند و نگران هستند و فكر مي‌كنند نمي‌توانند مجوز بگيرند. اگر شما فضا را طوري آماده كنيد كه اين تركيب عوض شود، عده زيادي اعتماد مي‌كنند و مي‌آيند.

من در اين برنامه عرض مي‌كنم، اگر هر فيلمساز و هر برنامه‌نويس به آن چيزي كه در ابتدا هم عرض كردم به آن مباني و اصول اصلي كلان قائل باشد، در سليقه و جزييات و زير متن واقعا بحثي نداريم. واقعا به ياد ندارم كسي اين مسير را آمده باشد و پروانه ساخت نگرفته باشد. شايد يك يا دو مورد بوده كه دوستان قائل به آن تغيير نبوده‌اند. نمي‌خواهم نام ببرم مخاطبان، اسامي كساني را كه پروانه ساخت گرفتند، ببينند متوجه مي‌شوند.

به فيلم «شب، داخلي، ديوار» چقدر مميزي داديد؟

اصلا بررسي نشد. اين فيلم به شوراي پروانه نمايش نرفت. فوريتي بود كه قرار شد در آن جشنواره حاضر شوند كه جشنواره را از دست ندهند و وقتي برگشتند فيلم ديده و موارد گفته شود.

از نظر خودتان فيلم مميزي دارد؟

به نظرم خيلي نه ولي با يك مميزي‌‌هايي درست مي‌شود.

خيلي فيلم خوبي است. خودتان فيلم را دوست داريد؟

به لحاظ سينما و بماهو سينما بله ولي به لحاظ نگاه و رويكرد احتمالا اختلاف سليقه داريم.

به نظرم نگاهش خيلي سالم است.

معتقدم با جرح و تعديلي همان هم قابل دفاع است و درست مي‌شود. منتها بعد از اتفاق قاچاق فيلم ممكن است سينمادار زير بار اين كار نرود كه يك پرده را اختصاص دهد به فيلمي كه نسخه‌اش در خانه‌هاي مردم هست. به هر حال فقط ما تصميم‌گير نيستيم سينمادار هم بايد تصميم بگيرد.

چرا مشكل «قصيده گاو سفيد» را حل نمي‌كنيد. مي‌دانم كه مربوط به دوره قبل است.

ظاهرا اصلي‌ترين مشكلش برمي‌گردد به قوه قضاييه. ولي اصل ريشه ماجرا برمي‌گردد به جشنواره‌هاي اسراييلي ظاهرا چون آنجا پخش شده و آنجا شركت كرده است يك مقدار فرامتن شد. ولي اگر اشتباه نكنم آن هم قاچاق شد.

در جشنواره ۳۷ در فستيوال اين فيلم را ديديم.

چون اين فيلم را مثال زديد بد نيست بگويم؛ يك مساله و معضلي كه من به شخصه در سازمان سينمايي با آن درگير هستم، يكي از گله‌مندي‌هايم از سينماگران اين است كه ‌اي كاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهيم. شما به عنوان فيلمساز وقتي نزد بنده تشريف مي‌آوريد و با هم قرار و مدار مي‌گذاريم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را مي‌پذيريد، يا ما- حتي به غلط- مي‌پذيريم، منتها به تعهد فيمابين مي‌رسيم و مي‌پذيريم كه طبق آن تعهد پيش برويم، اگر شما به عنوان سينماگر عهدشكني كنيد و من به اين باور برسم كه شما دروغ گفته‌ايد و من را فريب داده‌ايد و امتياز و مجوز را گرفته‌ايد، ممكن است به نفر بعد از شما بدبين شوم. يعني اعتماد در من از بين برود. كما اينكه شما هم همين‌طور هستيد. اگر من به عنوان مدير به شما مي‌گويم اين اصلاح را انجام بدهيد، به شما پروانه نمايش مي‌دهم و در فلان تاريخ هم اكران خواهيد داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من كه از بين رفته هيچ، اعتمادتان به مديران ديگر آن مجموعه هم از بين خواهد رفت. دوستان ما تعهدات را امضا مي‌كنند، اصلاحات را انجام مي‌دهند و اظهار همراهي، تعامل و همدلي دارند و ما هم با تمام نيرو پشت‌شان مي‌آييم، پروانه ساخت مي‌دهيم. يك‌سال مي‌گذرد و يك ‌دفعه خبري يا عكسي از فيلم مي‌آيد كه مي‌بينيم بازيگر اصلي فيلم بي‌حجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هيچ ايرادي ندارد. شما كه قرار است بازيگر بي‌حجاب به فيلم‌تان ببريد اصلا نياز نداريد پروانه ساخت بگيريد. با مدلي كه معتقد هستيد، برويد توليد كنيد. پس چرا پروانه ساخت مي‌گيريد؟ شما كه قرار است بدون حجاب كار كنيد، وقتي پروانه ساخت هم مي‌گيريد يعني هم سر سيستم كلاه مي‌گذاريد و هم اعتماد سيستم به سينما را سلب مي‌كنيد. آن فيلم را اكران مي‌كنيد. امروز در يك جلسه‌اي صحبت مي‌كردم كه انگار جشنواره‌ها هم فهميده‌اند و حناي برخي دوستان براي آنها هم رنگي ندارد. يعني برلين هم فهميده سينما بايد اول سينما باشد و بعد به مسائل ديگر بپردازد.

چون فيلم را نديده‌ايم، نمي‌توانيم قضاوت كنيم. [با خنده]

مي‌خواهم بگويم اين خيلي درد بزرگي براي مدير است و حال بدي به مدير مي‌دهد. به عنوان مديري كه پشت آن فرد ايستاده مي‌توانيد ازشان بپرسيد كه به شخصه، بنده يا دوستاني كه در مجموعه بودند، چقدر براي گرفتن پروانه ساخت آن فيلم جنگيده‌اند. ابزار بعدي من براي گرفتن مجوز يا هر چيز ديگر را از من مي‌گيرند. مگر منِ مدير چند بار مي‌توانم اعتماد كنم؟

مگر در آن فيلم از كلاه‌گيس استفاده نشده؟

فرقي نمي‌كند. اگر قرار بود درست باشد كه فيلم «كاناپه» آقاي عياري بيرون آمده بود. پس معلوم است هنوز اين مساله حل نشده. مساله‌اي كه حل نشده را بايد مراقبت كنيد تا مديري را كه به خاطر ما پيش چند نفر تعهد داده و ريش گرو گذاشته زير سوال نبريم. دوم اينكه در جريانات سال قبل كه خيلي هم اصطلاحا شلوغ‌پلوغ شد و بالا گرفت، سينماگري داشتيم كه در يكي از ۱۵۰۰ جلسه‌اي كه داشته‌ام مي‌آمده، بازيگري نزد من آمده و با هم صحبت كرده‌ايم و درددل كرده و بغضش تركيده. اگر مصاحبه من را مي‌شنود حتما خودش مي‌تواند شهادت بدهد. گفته ۲۰ ميليون تومان بيشتر در حساب من نيست من را كمك كنيد كه از اين وضعيت دربيايم، ممنوع‌الخروجي من رفع شود. ما با همان نماينده تام‌الاختيار دادستان جلسه گذاشته‌ايم درخواست كرده‌ايم و يك نشست مشترك گذاشته‌ايم. همين بنده‌خدايي كه به‌زعم خودش 20 ميليون در حسابش بوده، براي بدهي‌اي كه به يك ارگان ديگر داشته با مديرعامل آن ارگان تماس گرفتم و گفتم با فيلمي كه قبلا ايشان تهيه كرده بدهي‌اش را تهاتر كنيد. آنها هم پذيرفتند و گفتند بررسي كنيم. يعني تا اين حد به حل مشكل يك فرد ورود كرده‌ايم. دو روز بعد از طريق فضاي مجازي مطلع مي‌شوم كه ايشان از ايران فرار كرده. يعني ممنوع‌الخروجي كه رفع شده رفته و تمام بالا تا پايين همه مباني و اصول و پايه‌هاي يك سيستم و مملكت را زير سوال برده.

به هر حال با كساني كه اين رفتار دوگانه را دارند كسي رابطه خوبي ندارد. حالا اينكه كسي مي‌خواهد برود ما كاري نداريم.

آفرين، اگر بخواهم مصداق بگويم چند مثال بزنم، باورتان نمي‌شود بعضي از دوستان كه با ما صحبت مي‌كنند، تعجب مي‌كنند كه هنوز هم ما به اين جماعت اعتماد مي‌كنيم.

شما با اين حس و حال خوب كه اعتماد مي‌كنيد، چرا مشكل بازيگران خوب سينماي‌مان مثل ترانه عليدوستي و فاطمه معتمدآريا را حل نمي‌كنيد؟ اينها اگر بخواهند فيلم بازي كنند بايد روسري سر كنند. اگر قرار بود فيلم بازي كنند چرا گفتيد بازي نكنند؟ اگر خواستند بازي كنند بايد قانون را رعايت كنند. اگر نخواستند بازي كنند كه قانون را رعايت نمي‌كنند.

آقاي جيراني، بحث حجاب در سينما شايد بحث مبنايي و حتي فراسازماني است. يعني تصميمي است كه اتفاقا بايد در مراجع ديگر، در محافل بالادستي گرفته شود. بماند كه با بعضي از اين دوستان ارتباط گرفتيم و صحبت و تلاش كرديم كه به اين فضا برگردند. مي‌توانيد بپرسيد مثلا جلسات كمي با خانم معتمدآريا نداشتم.

بله، شنيدم كه شما جلسات مختلفي داشته‌ايد.

مفصل جلسه داشتم و اتفاقا رويكردم اين بوده كه خانم معتمدآريا به اين فضا برگردد. منتها اين برگشت مقدمات و شرايطي دارد.

چرا؟

بحث حجاب در كشور ما شايد فراتر از بحث قوانين و مقررات آيين‌نامه‌اي يك وزارتخانه است...

اينقدر بزرگش نكنيد. اگر قرار است فيلم بازي كند روسري سرش مي‌كند.

در صلاحيت و اختيار من نيست و ممكن است هر چيزي بگويم، اشتباه باشد. منتها مي‌توانم اين را به شما بگويم كه حتي براي چيزي كه خيلي در اختيار ما نبوده، تلاش كرده‌ايم. دوستان هستند و مي‌توانند شهادت بدهند. حتي يادم هست در ختم يكي از سينماگرها تماسي داشتيم يا در جلسه‌اي به يكي از دوستان گفتم اين مراسم خيلي بهانه خوبي است براي شركت شما در همان موازين قبلي كه به ‌نوعي التزام شما به قوانين و مقررات را نشان دهد. بعضي‌هاي‌شان را موفق شديم و بعضي‌هاي‌شان شايد هنوز مواضع و ملاحظاتي دارند. به نظرم شايد زمان حلال اين مشكل باشد.

ما از شما كه تا به حال حسن نيت داشته و كمك كرده‌ايد، مي‌خواهيم كه اجازه ندهيد ترانه عليدوستي، هنگامه قاضياني، فاطمه معتمد‌آريا كه همه‌شان سيمرغ گرفته‌اند و بازيگران خوبي هستند، نتوانند كار كنند. يعني بايد كار كنند. وظيفه شماست كه اينها را برگردانيد تا كار كنند. شما دو فيلم داريد كه فروش‌هاي استثنايي در سال‌هاي اخير داشته‌اند. فسيل و هتل ركورد بيننده را شكسته‌اند. در گذشته فيلم‌هايي مثل عقاب‌ها، كاني مانگا، بگذار زندگي كنم را داشته‌ايم ولي در سال‌هاي اخير نداشتيم. آخرين سال فروش‌مان سال ۶۹ است كه همه فيلم‌هاي جشنواره ۶۸ كه يكي از بهترين جشنواره‌هاي سينمايي ايران است، فروش داشته‌اند. فروش دو فيلم «فسيل» و «هتل» را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ البته «شهر هرت» هم نسبتا فروخته ولي اين دو فيلم ميزان فروش‌شان خيلي بالا بوده است.

شايد از دو منظر بتوان به فروش فيلم‌ها در ايران اشاره كرد. يكي از منظر زماني است كه در اين بازه زماني شايد به دليل شرايط اجتماعي كه در جامعه ما حاكم بود نياز مخاطب به نشاط، حال خوب، سرگرمي و فراغت از دغدغه ذهني و اصطلاحا مساله دروني بوده. بخشي هم تحليل من اين است كه به دليل ذائقه‌شناسي درست سينماگر است كه در چه مقطعي چه اثري را توليد كند. شايد همين فيلم‌ها 15 سال قبل به اين موفقيت نمي‌‌رسيدند يا شايد چند سال بعد اين‌طور موفق نمي‌شدند. اما اين شناخت موفقيت توسط فيلمساز به نظرم خيلي كمك كرد. در بحث «فسيل» به ‌نوعي مي‌توان گفت مولفه‌هاي يك اثر پرفروش رعايت شده؛ از ويترين فيلم كه بازيگرانش هستند كه براي مخاطبان محبوبند تا سطح كمي فيلم، حتي «هتل». معتقد هستم «هتل» بهترين فيلم آقاي اطيابي است و بهترين فيلم آقاي شايسته در مقام تهيه‌كنند‌گي. خاطرم هست كه شما هم در تحسين اين فيلم‌ها و فضاي كمدي مطلب نوشتيد و خوشحالم هنوز هستند كساني كه اين ژانر را به رسميت مي‌شناسند.

معتقدم اين ژانر بايد تقويت شود. البته كمدي بايد پالايش و فيلم‌هاي خوب‌تري ساخته شود، نمي‌گويم كمدي نبايد ساخته شود.

شايد بتوان گفت هنر اين دوره اين بود كه فروش را اقتضايي مديريت كرد. بي‌مساله‌ترين دوره سازمان سينمايي و تعاملش با صنوف شايد در بحث تعاملش با شوراي صنفي نمايش ظهور و بروز پيدا كرده. قريب يك‌سال و نيم است كه حتي يك اختلاف جزيي بين شوراي صنفي نمايش و سازمان سنمايي پيدا نمي‌كنيد. اگر هم چيزي بود خيلي خفيف و در همان جلسه تمام شده، چون نگاه و رويكرد همه كمك به سينما بوده. مديريت سينما اقتضايي بوده و انعطاف بر قوانين كه گاهي ضرورت دارد بر اينكه از يك وضعيت بدتر خارج شويد، مجبور هستيد بعضي مقررات و آيين‌نامه‌ها را ناديده بگيريد. اين تعامل اقتضايي باعث شد در چينش سانس‌ها، روي چينش فيلم‌ها بتوانيم بهتر مديريت كنيم. حتي فيلم «بچه زرنگ» به عنوان فيلم انيميشن كودك عن‌قريب است به 70 ميليارد برسد كه در سينماي كشور باورنكردني است.

فيلم خوبي است.

من به دوستان نقد دارم كه شما در مقايسه با فسيل و هتل است كه مي‌گوييد فيلم‌هاي‌مان نمي‌فروشد. اگر اين دو فيلم نبودند و روند بقيه فيلم‌ها معمول بود، فيلم ملاقات خصوصي، علفزار و بچه زرنگ فروش‌هاي درخشاني داشتند. 30 ميليارد، 25 ميليارد، 60 ميليارد در سينمايي كه قبلا يكي، دو ميليارد مي‌فروخت فروش كمي نبوده. ولي چون آن دو فيلم آن عدد عجيب را ركورد زدند و به دوم و سوم تاريخ ليست مخاطب كشور رسيدند به نظر مي‌رسد در مقايسه با آن است كه برخي دوستان نقد دارند كه چرا بخش غيركمدي نمي‌فروشد. به زودي «بي‌بدن» را اكران داريم كه فروش سينماي اجتماعي را هم خواهيد ديد.

اگر فروش سينماي اجتماعي بالا برود خيلي خوب خواهد بود.

در بحث اكران چيزي كه تهيه‌كنند‌ها و پخش‌كننده‌ها به من مي‌گويند اينكه در اين يكي، دو سال اولين‌بار است كه يك دفتر پخش و تهيه‌كننده در سينما نمي‌تواند براي اكران فيلمش تاريخ تعيين كند.

پدرخوانده را جالب گفتيد. [با لبخند]

قبلا اين‌طور بود كه يك تهيه‌كننده مي‌گفت من اين فيلم را مي‌سازم، در اين تاريخ هم اكران مي‌كنم. چه سازمان سينمايي و بقيه سينماگران بخواهند چه نخواهند. الان اين‌طور نيست و اتفاقا عدالت در اكران را رعايت مي‌كنيم. همين چينش اكران عيد نوروز را ببينيد. هفت فيلم از تنوع ژانري و مضموني گرفته تا تنوع پخش و تهيه‌كنندگي اكران مي‌كنيم. اين‌طور نيست كه يك دفتر بتواند در يك بازه زماني واحد دو يا سه فيلم پخش كند. حتما بايد فاصله رعايت شود، دو، سه هفته بگذرد و طبق آيين‌نامه يك فيلم ديگر بياورد. در حالي كه من و شما و برخي علاقه‌مندان به سينما مي‌دانيم كه اين‌طور نبوده. يك فرد تصميم مي‌گرفته حتما يك فيلم را در عيد نوروز اكران كند. به همين خاطر يك نفر 10، 15 سال عيد نوروز براي خودش اكران فيلم مي‌گرفته. رانت از اين بالاتر؟ الان اين فضا شكسته. قابليت‌هاي فيلم‌ها ارزيابي مي‌شود؛ در تاريخي كه اكران مي‌شود آيا مناسب هست يا نه و به نظرم اين رانت حداقل تا جايي كه من اطلاع دارم از بين رفته.

تيزرها را در جم مي‌بينيد؟ چرا همه‌ چيز را مشكل مي‌كنيد؟

ما به تهيه‌كنندگان هشدارهاي لازم را داده‌ايم، نامه‌هاي‌مان را مي‌زنيم و هميشه تذكر داده‌ايم كه اگر هرگونه برخوردي با شما شود، ما نقشي نداريم و تذكرات را داده‌ايم، چون مراجع مربوطه پيگير هستند كه مراقبت كنند و اجازه ندهند. بارها با تهيه‌كنندگان جلسه داشته‌ام كه مدعي‌اند نقشي ندارند و بعضا از اينستاگرام‌شان يا كانال‌ها برداشته مي‌شود كه من در صحت و سقم‌شان بحث نمي‌كنم. آنها هم اصطلاحا رايگان كاري انجام نمي‌دهند. اما به اين بخش ورود مي‌كنم كه جلسات متعددي آقاي خزايي با رييس محترم صداوسيما داشتند، نامه‌هاي متعدد زديم، حتي آقاي وزير پيگيري كردند تا بتوانيم مثل دوره‌اي كه تيزرهاي سينما در تلويزيون خيلي خوب تبليغ مي‌شد، اتفاق بيفتد.

دوره‌اي كه قرمز اكران شد. ولي الان فكر نمي‌كنم اين اتفاق بيفتد، چون كسي تلويزيون نگاه نمي‌كند.

اما درصدي كه تلويزيون نگاه مي‌كنند، مي‌توانند درصد قابل توجهي در فروش و تعداد مخاطبان سينما تاثير بگذارند. ما كه معتقد هستيم تيزرهاي سينما اتفاقا به تلويزيون رنگ مي‌دهد.

به شرطي كه رقص‌ها را نزنند. اتفاقا تيزرهاي ماهواره را اگر ببينيد همه رقص است.

ممكن است يكي، دو كار رقص باشد. [با لبخند]

عزيز من همه تيزرها رقص است. مي‌دانيد چرا؟ چون تلويزيون عبوس است. موسيقي و رقص ندارد. اينها واكنش است دوست من. تو كه اهل سينما و فيلم هستي، كارگرداني.

مي‌خواهم از اين منظر نگاه كنم. فيلمي داشته‌ايم كه 20، 30 ثانيه رقص داشته و 90، 100 دقيقه شرايط عادي بوده. به نظرم اين يك‌جور خبط و خطا و فريب مخاطب است كه شما از فيلمي كه 100 دقيقه تلخ است، 20 ثانيه رقص را پخش مي‌كني تا مخاطب ما را فريب بدهي، مخاطب اعتمادش به سينما از بين مي‌رود و تبليغات بعدي را هم خيلي جدي نمي‌گيرد. مي‌گويد اينها از صفر تا صد دروغگو هستند. يعني چيزي را در تيزر نشان مي‌دهند كه اصلا در فيلم نيست.

من تيزر فسيل و هتل را در جم ديده‌ام. شهر هرت را هم ديده‌ام. رقص‌هاي‌شان هست. اين رقص‌ها شادي است. آقاي ضرغامي به ‌درستي گفتند چيزي كه در ايران گم شده، شادي است. شادي به موسيقي و نشاط برمي‌گردد. تلويزيون انگار نه انگار. آدم‌ها در خلأ آواز مي‌خوانند. پس سينما به سمت موسيقي، ساز و رقص مي‌رود، چون مردم مي‌خواهند. شادي خيلي مهم است. حرف آقاي ضرغامي در آن مراسم خيلي مهم بود كه در اين سال‌ها شادي گم شده.

من معتقد هستم جامعه ما نياز به شادي و نشاط دارد و اتفاقا چه چيزي بهتر و ارزان‌تر از سينما كه تفريح سالم و ارزاني حتي در مقايسه با تئاتر است.

متن كامل اين مصاحبه، امروز 23 اسفند در سايت «اعتمادآنلاين» منتشر مي‌شود.


يكي از گله‌مندي‌هايم از سينماگران اين است كه ‌اي كاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهيم. شما به عنوان فيلمساز وقتي نزد بنده تشريف مي‌آوريد و با هم قرار و مدار مي‌گذاريم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را مي‌پذيريد يا ما- حتي به غلط- مي‌پذيريم، منتها به تعهد فيمابين مي‌رسيم و مي‌پذيريم كه طبق آن تعهد پيش برويم، اگر شما به عنوان سينماگر عهدشكني كنيد و من به اين باور برسم كه شما دروغ گفته‌ايد و من را فريب داده‌ايد و امتياز و مجوز را گرفته‌ايد، ممكن است به نفر بعد از شما بدبين شوم. يعني اعتماد در من از بين برود. كما اينكه شما هم همين‌طور هستيد. اگر من به عنوان مدير به شما مي‌گويم اين اصلاح را انجام بدهيد، به شما پروانه نمايش مي‌دهم و در فلان تاريخ هم اكران خواهيد داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من كه از بين رفته هيچ، اعتمادتان به مديران ديگر آن مجموعه هم از بين خواهد رفت. دوستان ما تعهدات را امضا مي‌كنند، اصلاحات را انجام مي‌دهند و اظهار همراهي، تعامل و همدلي دارند و ما هم با تمام نيرو پشت‌شان مي‌آييم، پروانه ساخت مي‌دهيم. يك سال مي‌گذرد و يك‌دفعه خبري يا عكسي از فيلم مي‌آيد كه مي‌بينيم بازيگر اصلي فيلم بي‌حجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هيچ ايرادي ندارد. شما كه قرار است بازيگر بي‌حجاب به فيلم‌تان ببريد اصلا نياز نداريد پروانه ساخت بگيريد. با مدلي كه معتقد هستيد برويد توليد كنيد. پس چرا پروانه ساخت مي‌گيريد؟ شما كه قرار است بدون حجاب كار كنيد، وقتي پروانه ساخت هم مي‌گيريد يعني هم سر سيستم كلاه مي‌گذاريد و هم اعتماد سيستم به سينما را سلب مي‌كنيد. آن فيلم را اكران مي‌كنيد. امروز در يك جلسه‌اي صحبت مي‌كردم كه انگار جشنواره‌ها هم فهميده‌اند و حناي برخي دوستان براي آنها هم رنگي ندارد. يعني برلين هم فهميده سينما بايد اول سينما باشد و بعد به مسائل ديگر بپردازد.


    با اينكه شما به فيلم‌هاي كمدي پروانه ساخت بدهيد هيچ مشكلي ندارم. سينماي شما احتياج به فيلم كمدي دارد، نياز به فسيل و هتل دارد. مشكل من اين است كه يك جرياني در شما وجود دارد كه بحث اصلي هم همين است كه دنبال سينماي ايدئولوژيك است. خودت فيلم ايدئولوژيك نساخته‌اي ولي جرياني كه الان در اين مديريت‌ حاكم است، مي‌خواهد سينماي ايدئولوژيك را ترويج كند و رشد بدهد.
    اگر شما به «برادران ليلا»، «شب، داخلي، ديوار» پروانه داده بوديد و به‌طور طبيعي اكران شده بودند من به فيلم كمدي اعتراض نمي‌كردم. خروجي شما فقط كمدي شده است.
    ما در تاريخ سينماي ايران نداريم، ۴۵ سال مديران مختلف داشته‌ايم، قبلا نمي‌گفتند سانسور مي‌كنيم. براي اولين‌بار است كه مدير شما افتخار مي‌كند كه سانسور مي‌كند.
    يك دوره‌اي براي فيلم نيمه پنهان قوه قضاييه تهمينه ميلاني را به زندان انداخت. بيانيه‌اي كه قوه قضاييه داد، تندتر از آن امكان نداشت. وزير وقت فرهنگ با رييس‌جمهور نزد رهبر انقلاب رفتند و تهمينه ميلاني را از زندان آزاد كردند و شما برادران ليلا را به زندان انداختيد؟ اين خيلي مهم است. اين دو مقايسه را كنار هم بگذاريد، اين تاريخ است.
    ما از شما كه تا به حال حسن نيت داشته و كمك كرده‌ايد، مي‌خواهيم كه اجازه ندهيد ترانه عليدوستي، هنگامه قاضياني، فاطمه معتمد‌آريا كه همه‌شان سيمرغ گرفته‌اند و بازيگران خوبي هستند، نتوانند كار كنند. يعني بايد كار كنند. وظيفه شماست كه اينها را برگردانيد تا كار كنند.
    الان جامعه ايران جامعه خاصي است. من نمي‌گويم همه تكه‌هايي كه فيلم‌ها دارند، درست است. اما شما بايد فضا را باز كنيد تا آدم‌ها نظرات‌شان را بگويند. برادران ليلا اعتراض نسل جوان به نسل قديم است. در جامعه هم همين‌طور است. الان بچه من به من اعتراض دارد. به نسل قديمي اعتراض دارد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون