یکی از نزدیکان ساسان احمدی در گفت و گو با «اعتماد»: جوانی نمونه را از دست دادیم
نیره خادمی
در اورژانس بیمارستان امام خمینی کرمانشاه، مرحوم «ساسان احمدی» اغلب آخرین پرستاری بود که خسته میشد و موقعیت را ترک میکرد. دوران طرحش در زمان کرونا گذشت و خود نیز در آن روزهای سخت، درگیر بیماری شده بود تا جایی که اگر ویروس پا پس نمیکشید، اینتوبه میشد، اما بعد از پایان دوران طرحش در مهر ماه، با وجود کمبود پرستار در سیستم درمان، جذب نشد و حالا هم خودکشی کرده است. احمدی، زاده بخش گهواره شهرستان دالاهو بود و نامزد داشت. او در ۳۲ سالگی، نیروی تازهنفس سیستم درمان کشور بود که پس از چهار سال تحصیل و بیش از دو سال کار در رشته پرستاری، مجبور شد برای گذران زندگی، به کاری که در شأن و اندازهاش نبود، بپردازد؛ کاری که حتی برایش دردسرهایی هم ایجاد کرد. این تنها یک عامل بود در کنار سایر عواملی که یک فرد را به دست برداشتن از خویش میرساند و او حالا در این جهان نیست تا از آن دلایل دیگر بگوید. ساسان احمدی در دهه دوم فروردین، جانش را سپرد و ۱۹ فروردین، خبر خودکشیاش در رسانهها منتشر شده است.
چند روز قبل و تنها ساعتی پیش از آنکه قرص برنج را بالا بیندازد، در صفحه اینستاگرام از صورت کشیده و گوشتی و چشمهای درشتش که نور در آن انعکاس یافته است، عکسی گذاشته و نوشته است: «گاهی باید رخت بست و رفت. گاهی باید خاطره شد و رفت. به یاد تمام عزیزانی که دوستشان داریم... سایه.» ساعتی بعد چشمهایش را برای همیشه روی این جهان بست. سیزده به در امسال به باغ و سبزهزار رفته بود و سه هفته قبل تصویر پرچم نصب شده نوروز در دیوانگاه را روی صفحهاش گذاشته بود و طبق اطلاعات همان صفحه، اگر زنده میماند سوم اردیبهشت، باید برای تولدش شمعی روشن میکردند.
۲۹ هفته پیش در آخرین روز شهریور پارسال، عکسی از خود و همکارش را در اینستاگرام منتشر کرده. برخی همکاران برایش نوشتهاند، فراموش نشدنی است و یکی دیگر نوشته: «وجودت اورژانس را قابل تحمل میکنه.» حالا همکاران نزدیکش در بیمارستان، تمایل و شاید توانی برای گفتوگو در اینباره ندارند. خانواده هم حال مساعدی ندارد و یکی از اقوام نزدیک او، گفتوگو با «اعتماد» را با عذرخواهی کوتاه میکند: «جوانی را از دست دادیم که در کل کرمانشاه نمونه بود. الان هر قدر دربارهاش حرف بزنیم آیا همان جوان بر میگردد.»
دکتر افشین احمدپور هم که تا یک سال قبل با او در بیمارستان امام خمینی همکار بوده است، اطلاعات چندانی از وضعیت او ندارد و به «اعتماد» میگوید: «خیلی از مسائل را نمیشود گفت. البته من دو سال در بیمارستان امام خمینی همکار او بودم، اما این اواخر دیگر آنجا نبودم. ساسان جزو اقلیتهای مذهبی کرمانشاه بود. آدم شادی بود و این تعبیر دوستانی است که همچنان از نزدیک با او کار میکردند ولی تا جایی که یادم میآید، هیچوقت غمگین نبود که به او بگویم مثلا چرا غمگین یا خستهای.» او به نقل از همکاران نزدیک ساسان احمدی میگوید: «مهارت بالایی داشت و همیشه در اورژانس آخرین کسی بود که خسته میشد. شور زندگی بالایی داشت و من هم به همین دلیل از شنیدن خبر خودکشی خیلی تعجب کردم. به هر حال خودکشی تک عاملی نیست. درباره او میدانیم که پس از پایان طرحش از نظر معیشتی دچار مشکل شد. متاسفانه جذب نیرو در شهرستانها نیاز به ارتباطات گسترده دارد که ساسان نداشت و شاید از این منظر به او ظلم شد. خودکشی عوامل زیادی دارد، ولی همیشه یک عامل در خودکشی وجود دارد که بر اثر آن زندگی بیمعنا میشود. قطعا تمدید نشدن طرح، در کنار عوامل دیگر شوک دیگری بود که به او وارد شد. سخت است فردی که چهار سال درس خوانده، بیکار شود و مجبور باشد کاری غیر از آن را انجام دهد و حتی به واسطه آن مشکلاتی هم برایش ایجاد شود. واقعا سوال است که یک پرستار چرا باید دنبال چنین شغلی برود؟ مشکلات زیادی فرد را به سمت خودکشی سوق میدهد، اما اگر فرد در کاری که به آن علاقه دارد، درسش را خوانده و در آن سالها مشغول بوده، فعال باشد تروماهای بعدی ممکن است او را به آن نقطه بیمعنایی نرساند. تبعیض و بیعدالتی در کنار سایر عوامل، فرد را به این سمت میبرد. قطعا همین حالا پرستارانی در بهترین نقاط دانشگاه، مشغولند که به لحاظ علمی و مهارت بالینی، پایینتر از او هستند. بنابراین وقتی در جامعهای عواملی غیر از شایستگی بر تعیین شغل و دسترسی به آن موثر است، ناامید میشوید.» احمدپور که تخصص قلب و عروق دارد، چندان صمیمیتی با ساسان احمدی نداشت اما به نظرش آدم جالبی بود، ضمن اینکه گاهی هم به او بیمار معرفی میکرد.
انتقاد از در دسترس بودن قرص برنج
ساسان احمدی در بخش مسمومیت بیمارستان امامخمینی کرمانشاه کار میکرد. روزها و شبهای زیادی در مواجهه با افرادی قرار گرفته بود که با قرص برنج، خودکشی کرده بودند. با مصرف این قرص، مرگ فرد مصرفکننده حتمی است؛ مرگی که رنج و درد بسیار زیادی را هم تحمیل میکند. اغلب افراد مصرفکننده این قرص مرگبار، در ساعات باقیمانده زندگیشان در حالیکه امیدی به زنده ماندنشان نیست، از کرده خود پشیمان هستند، اما دیگر راهی برای بازگشت به زندگی ندارند. آلومینیوم فسفاد با خاصیت ضدعفونی و جلوگیریکننده از آفتزدگی غلات و خصوصا برنج در بازار موجود است و در ایران به قرص برنج مشهورشده.
«دکتر بهزاد غضنفریپور»، متخصص پزشکی قانونی در اینباره میگوید: «افرادی که این قرص را مصرف می کنند مرگ زجرآوری را تجربه می کنند، چراکه تا آخرین لحظه مرگ به هوش هستند. با مصرف این قرص گاز، فسفین در معده افراد آزاد میشود که این گاز بلافاصله از دیواره معده جذب خون شده و بعد از ورود به سلولهای بدن سوخت و ساز آنها را متوقف میکند.» این افراد تنها زمانی شانس بازگشت به زندگی دارند که در لحظات نخست قرص با استفراغ بیرون بیاید، وگرنه مرگ حتمی است.
به گفته سلیمخانی، مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمانشاه مصرف آن توسط انسان در مدت سه تا چهار ساعت سیستم تنفسی و قلب را دچار اختلال میکند و فرد مرگی دردناک و سخت را تجربه خواهد کرد. طبق اعلام او به مهر، در ۹ ماهه نخست سال گذشته ۴۹ کرمانشاهی به واسطه مسمومیت با این قرص جان خود را از دست دادهاند. دکتر احمدپور هم که موارد مسمومیت با این قرص را به دفعات دیده است، از دسترسی راحت افراد به این قرص انتقاد دارد و میگوید که غالبا قدرت پمپاژ قلب فرد مصرفکننده بر اثر افت فشار شدید، به شدت کاهش مییابد و از کار میافتد.
افزایش آمار فوت پرستاران در سال گذشته
ساسان احمدی نخستین پرستاری نیست که در این سالها خودکشی کرده و بررسی اخبار منتشر شده در رسانهها نشان میدهد که از مرداد ۱۴۰۲ پنجمین نفری است که خبر خودکشیاش در رسانهها منتشر شده. نخستین نفری که در روزهای گذشته درباره خودکشی پرستار کرمانشاهی سخن گفت، محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار بود. او به «ایلنا» گفته بود که احمدی یک پرستارِ طرحی بود و در ایام کرونا و تا همین اواخر هم طرحش تمدید شده بود، اما از چند ماه پیش، دیگر قراردادِ این پرستار تمدید نشد و بعد از آن مدتی بیکار ماند و بعد هم متاسفانه به زندگیِ خود پایان داد. البته یک روز بعد دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در اطلاعیهای، ارتباط این خودکشی با مسائل کاری را به طور کل رد کرد: «طبق قانون وزارت بهداشت، مدت زمان طرح نیروی پرستاری ۲۴ ماه است و با شرایط خاص و نیاز سیستم تا ۵۳ ماه زمان طرح قابلیت تمدید دارد.پرستار ارجمند فوت شده حداکثر زمان طرح را براساس قانون به مدت ۵۳ ماه طی نمودهاند و در تاریخ 20/7/1402پایان طرح ایشان اعلام شده است.»
از خودکشی تا کاروشی در میان پرستاران
نتایج پژوهشی که تحت عنوان «افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در زمان شیوع کووید-19: نقش متغیرهای جمعیتشناختی» در شماره پنجم مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک منتشر شده است، نشان میدهد که بیش از ۱۵درصد پرستاران از افسردگی متوسط تا شدید، حدود ۴۶درصد از اضطراب متوسط تا شدید برخوردار بودند. همچنین ۲۷درصد دارای افکار خودکشی بوده و ۹درصد آمادگی برای خودکشی داشتهاند. حالا دبیرکل خانه پرستار به «اعتماد» میگوید که خودکشی در ایران به صورت عام نسبت به کشورهای دیگر افزایش یافته است و عوامل مختلفی در وقوع آن دخالت دارد. به گفته او، این اقدام متاثر از متغیرهای درونی و بیرونی است و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ازجمله شاخصهای بیرونی تاثیرگذار در این موضوع است: «در مورد پرستاران علاوه بر تمام آن عوامل موثر بر خودکشی، مساله خاصتری هم وجود دارد. آنها با بیمار در حال احتضار، بیمار پرخطر روبهرو هستند و اغلب شیفتهای غیرمتعارف در شب دارند. مسوولیت جان مردم در دست آنهاست و این موارد به مرور اضطراب و افسردگی را در میان آنها افزایش میدهد. محیط کار آنها همواره با درد و رنج بیمار و ناله و شیون همراهان بیماران همراه است. گسترش ویروس کرونا در سالهای اخیر هم به عوامل آسیبزای شغلی آنها اضافه شده است که مسوولان هیچ وقت به آن توجه نکردهاند.کرونا تمام شد ولی آثار آن را به شدت در میان پرستاران میبینیم. پژوهشهای جهانی هم این مطلب را تایید میکند که کرونا باعث افزایش فشارهای روانی روی پرستاران است، چراکه در آن دوران، در خط اول مواجهه با کرونا بودند. همچنین پژوهشهایی در جهان وجود دارد که نشاندهنده خودکشی پرستاران بعد از دوران کرونا است، ضمن اینکه از نظر علم عفونی کسانی که بیشترین مواجهه را با بیماران پرخطر داشته باشند، خطر بیشتری هم آنها را تهدید میکند. آثار شغلی پرستاران ممکن است تا سالها در روان و جسم آنها باقی بماند. به عنوان مثال شخصا با اینکه از ۵ سال پیش بازنشسته شدهام، هنوز گاهی با استرس بیمار بدحال در آیسییو از خواب بیدار میشوم.»
هفته گذشته صفحه اینستاگرامی اورژانس پزشکی و پرستاری از ایست قلبی و فوت علی ملکی، پرستار بیمارستان سینای همدان نوشت؛ پرستاری که گفته میشود پس از طی پروسه دشوار مهاجرت، بلیت پرواز برای مهاجرت به آلمان را هم داشت. البته برخی در کامنتها ادعا کردهاند که او بر اثر گازگرفتگی فوت کرده است. شریفیمقدم از افزایش آمار فوت پرستاران در ۱۴۰۲ خبر داده و البته این را هم میگوید که تجمیع آمار این مرگها و به ویژه در بحث خودکشی سخت است، چراکه این کار، از نظر مردم عامی و دولتها مضموم است و شفافیتی درباره آن وجود ندارد درحالی که دلیل خودکشی فقط شخص نیست و عوامل بیرونی از جمله حاکمیت و اجتماع و هم اقتصاد بر آن تاثیر دارند. «ساسان احمدی هم این عوامل را داشته است. او تا آذر و دی که طرحش تمدید شده و مشغول بوده اما از آن به بعد بیکار شده، ضمن اینکه در زمان کرونا هم با بیماران مواجهه داشته است، بنابراین نمیتوان به طور قطع گفت که اشتغال، دلیل اصلی خودکشی بوده است. کرونا تنشها و وحشتهای زیادی ایجاد کرد به طوریکه پدر از بچه و بچه از پدر هم دوری میکرد، اما پرستاران مجبور بودند به خاطر کارشان در میدان باشند. ولی بعد از اتمام کرونا، مسوولین محترم، دستمزدشان را دادند؛ بسیاری را نگه نداشتند و به آنهایی هم که نگه داشتند، توجه نکردند. او از ایست قلبی یک پرستار دیگر در شیراز طی یک ماه گذشته و ایست قبلی پرستاری دیگر در تبریز طی سه ماه گذشته خبر داده و میگوید: «در بیشتر موارد، خودکشیها عنوان نمیشود و یکی از دلایل آن این است که در صورت اثبات آن بیمهها مستمری بازماندگان را قطع میکنند، بنابراین صورت مساله عوض میشود. وزارت بهداشت هم علاقه به جمعآوری آمار ندارد، چراکه کلا این آمار برایشان خوب نیست. کسی که خودکشی میکند هم که از قبل نیت خود را نمیگوید. سندرومی هم تحت عنوان کاروشی داریم که به زبان ژاپنی است و به علت کار زیاد اتفاق میافتد و در نهایت منجر به ایست قلبی میشود، بنابراین ایستهای قلبی در پرستاران به دلیل فشار کاری زیاد هم اتفاق میافتد.» شریفیمقدم درباره تبعات بسیار بالای خطای پرستاران در سیستم برای آنها و تاثیر آن بر استرس و اضطراب هم توضیح میدهد: «در اروپا و امریکا تمام خطاهای پرستاری و پزشکی ثبت میشود و سیستم گزارشدهی دارند اما در درجه اول ریشهیابی میکنند که پرستار به چه علت اشتباه کرده است، اما در ایران سریعا کارانه را قطع میکنند یا عذر پرستار را میخواهند یا بخش او را عوض میکنند. آمار تنبیه پرستاران در ایران به شدت بالاست.» این پرستار بازنشسته از مسوولان وزارت بهداشت برای عدم توجه به مشکلات پرستاران و اجرا نشدن قانون تعرفهگذاری انتقاد کرده و میگوید: «وزرات، پرستاران را به استثمار میکشد و آنها به عنوان بردههایی هستند که مافیای پزشکسالار وزارتخانه به بدترین وجه از آنها کار میکشد و بیشترین فشار را بر آنها میآورد و توجهی به مشکلاتشان ندارد.در چند روز گذشته، پرستاران حداقل در ده شهر ازجمله شیراز، خوزستان و یاسوج برای تحقق خواستههایشان تحصن کردند. شعارشان هم این بود که با کرونا جنگیدیم، هیچی از دولت ندیدیم. یک نفر نیامد از آنها بپرسد چه میخواهند.»
تعلیق، تبعید و اخراج پرستاران
پرستاری کشور در بحران است. همانطور که شریفیمقدم هم نسبت به آن تاکید دارد و البته معتقد است تحصنها علامت خوبی است: «این یعنی پرستاران هنوز امید دارند اما کسانی که ناامید میشوند، مهاجرت میکنند یا خانه نشین میشوند. ما در سال با مهاجرت سه هزار پرستار مواجه هستیم. عده زیادی هم ترک خدمت میکنند. براساس آمار معاونت پرستاری وزارت بهداشت، آمار ترک شغل ازسوی پرستاران ۱۵درصد است و طبق آمار وزارتخانه اگر آمار نیروی پرستاری ۱۵۰ هزار نفر باشد، ۱۵درصد آن رقم بالایی است. پرستار حتی با ۱۰ تا ۲۰ سال سابقه هم دنبال تغییر وضعیت میرود و با خود میگوید اگر در خانه بمانم، استهلاکم بسیار کمتر از آن است که سر کار بروم و با فشار کار کنم. به همین دلیل بخشهای مختلف بیمارستانها از جمله بیمارستان امام خمینی به دلیل نبود پرستار بسته شده است و برخی بیمارستانها هم کمبود را با افزایش بیماران تحت مراقبت پرستاران جبران میکنند. بسیاری از بیمارستانها برای جبران نیرو آگهی میدهند ولی کسی نمیآید. چرا؟ چون فرد نمیآید به خاطر حقوق ده میلیونی از صبح تا شب در اورژانس بدود آن هم در شرایطی که همان اضافه کاری ۱۵ تا ۲۰ هزار تومنی را هم پرداخت نمیکنند. با این شرایط پرستاران خود را خلاص میکند و میروند. نهایتا هم مردم از نبود و کمبود کادر درمان و خدمات درمانی در بیمارستانها آسیب میبینند. برای تربیت، آموزش و افزایش مهارت هر پرستار در سیستم آموزشی و درمانی کشور هزینههای زیادی شده است، اما به وقت نتیجه به خاطر بیتوجهی مسوولان، به مهاجرت فکر میکنند. وقتی هم که پرستاران برای مطالباتشان اعتراض و تحصن میکنند باز تنبیه میشود، مثلا در استان البرز به دنبال اعتراض، دو نفر به بیمارستانهای اطراف تبعید شدند. در بیمارستان امام خمینی با وجود کمبود پرستار باز هم به دنبال تحصن، یک نفر اخراج شد و حدود ۵ تا ۶ نفر هم تعلیق شدند یا تذکر کتبی گرفتند، در حالی كه اعتراض آنها هم حق است و میگویند چرا قانون تعرفهگذاری را اجرا نکردید؟ مسوولان هم به جای توجه به خواستههای پرستاران و حل مشکلات، جو ارعاب ایجاد میکنند و فکر میکنند با برخورد از سوی نیروی حراست و ایجاد ترس همه چیز درست میشود در حالی که اگر پرستاران اعتراض نکنند، ناامید شده و به راههای دیگر فکر میکنند.»
ما هم آدمیزاد هستیم، ربات نیستیم
به دلیل وجود جو ارعاب و ترس، مانند همان اتفاقی که به شکل دیگری در میان رزیدنتها و پزشکان طرحی افتاده است از میان پرستاران هم کمتر کسی حاضر به گفتوگو است. یکی از پرستاران بیمارستان امام خمینی تهران هم که حاضر میشود، ترجیح میدهد نامی از او برده نشود. او درباره مواجههاش با اخبار خودکشی همکاران خود و دلایل وقوع این نوع مرگ در میان آنها به «اعتماد» میگوید که از ابتدای کار تاکنون سه بار در مواجهه با اینگونه اخبار قرار گرفته است: «در ایام کرونا شیفتهای سنگین کاری داشتیم و اغلب پرستاران پسر برای تامین معاش مجبور بودند در دو محل کار کنند. مشکلات وجود داشت و مسوولین هم توجهی نداشتند. بسیاری از افراد به خاطر مسائل فرهنگی و اجتماعی اصلا خودکشی را عنوان نمیکنند و بیشتر آنها تحت عنوان ایست قلبی عنوان میشود. یکی از آسیبهای کادر درمان در زمان کرونا و بعد از فروکش کردن آن، این بود که با آن همه آسیبهای روحی و روانی بابت مرگهای زیادی که جلوی چشمشان اتفاق افتاد، حتی یک روانپزشک، روانکاو یا مشاور هم نیامد تا آنها درباره مسائلشان صحبت کنند درصورتیکه در بیمارستانهای بزرگ و حتی کوچک دنیا همیشه روانکاو و مشاور در کنار کادر درمان وجود دارد. در دوران کرونا بسیاری از پرستاران به خاطر مشکلاتی که وجود داشت، شیفتهای طولانی، درک نشدن از سوی خانوادههای داغدار و دریافتی بسیار کم به خودکشی فکر میکردند. فکر میکردیم چه آیندهای در انتظار ماست، ضمن اینکه مدت طولانی هم واکسن در ایران نبود و هیچ تصوری از آینده وجود نداشت. یک انسان به طور طبیعی شاید یک بیمار فوت شده را در اطرف خود ببیند و در واکنش با گذراندن دوره سوگ یک ماهه آن را فراموش کند، اما هر کدام از ما روزانه ۱۰ تا ۲۰ بیمار فوت شده را تنها در یک شیفت کاری میدیدیم. احساس اینکه جز اقدامات درمانی پایه، هیچ کاری از تو بر نمیآید بیشتر انسان را دچار مشکل میکند. از سوی دیگر، بعد از فروکش کردن کرونا بسیاری از پرستارانی که با قراردادهای کوتاهمدت استخدام شده بودند، باوجود تروماهای روحی، اخراج شدند و این اتفاق، عاملی است که انسان را به سمت ناامیدی سوق میدهد. به هر حال ما آدمیزاد هستیم و ربات نیستیم و ریکاوری در انسان زمانبر است.» او معتقد است که رویکرد مسوولین بعد از کرونا نسبت به جامعه پرستاری عوض شد و تمام قولهایشان تغییر کرد و همه چیز از خاطرشان رفت. یکی از برنامهها تعرفهگذاری خدمات پرستاری بود، اما الان خیلی ابتداییتر از آن چیزی که قول داده بودند در حال انجام است. هیچ کس رضایت کافی از آن ندارد و بسیاری به فکر مهاجرت هستند، چراکه با یک حقوق پیشپاافتاده احتمال زیادی برای زیر سووال رفتن ما وجود دارد. حقوق من بعد از حدود ۱۷ سال سابقه ۱۲ میلیون است. تصور کنید من که مجرد هستم باید ۵ تا ۸ میلیون از این مبلغ را کرایه بدهم، ضمن اینکه خرج لباس و غذا هم دارم. من شیفتهای اجباری دارم و تمام تایم زندگی عادی و معمولی من هم بابت این شغل و رشته گرفته شده و به کار دیگری نمیتوانم بپردازم. این ماجرا باعث ناامیدی میشود، مخصوصا برای بچههای متاهل. متاسفم برای جامعه بهداشت و درمان که اولین پرستاری که به صورت داوطلبانه و بدون امکانات مخصوص در بخش کرونا کار کرد، حالا به دانمارک مهاجرت کرده است.»
اما راهکار چیست؟ او در پاسخ به این سوال میگوید: «در ایران دانشکدههای پرستاری زیادی داریم که خروجی زیادی دارند. رشته پرستاری هم رشته لوکسی نیست و هر کس که به این سمت میآید صرفا میخواهد در این زمینه کار کند و علاقهمند است معتقدم اگر این افراد در سیستم جذب شوند و استانداردی که درباره نسبت پرستار به تخت وجود دارد، رعایت شود و به دنبال آن، اضافه کاری اجباری برداشته شود یا دستکم مبلغ آن افزایش یابد، جذابیت بیشتری برای ماندن در این رشته ایجاد خواهد شد. ازسوی دیگر ما هیچ پشتیبانی جز خانه پرستاری مجزا از دولت نداریم که از ما حمایت کند و پیگیر مسائل صنفی ما باشد. متاسفانه بار کاری زیاد پرستاران، خودکشی و مهاجرتها همه به ضرر مردم عادی کف جامعه است که بیشتر به سمت بیمارستانهای دولتی میآیند، چراکه بسیاری از مسوولان برای درمان در بیمارستان خصوصی یا حتی خارج از ایران میروند.»
برخی از اخبار فوت و خودکشی پرستاران
از مهر ماه سال ۹۹
مجموعه عواملی که در این گزارش برخی از آنها یاد شد، منجر به فوت ناشی از کار زیاد یا خودکشی پرستاران میشود، مرگهایی که هیچگاه در ایران به طور خاص یا عام ریشهیابی نشده است. مسوولان وزارت بهداشت در طول این سالها حتی در یک مورد از این خودکشیها، در صدد رفع عوامل تاثیرگذار بر این مرگها بر نیامدهاند در حالی که مگر میشود؟ هیچ وقت، هیچ مقصری در سیستم پیدا نشود و حتی یک مورد خطا در سیستم وجود نداشته باشد. وضعیت کادر درمان چه در حوزه پرستاری یا تخصصهای مختلف پزشکی بحرانی است و تا وزارت بهداشت بحرانی بودن در این حوزه، چه در مورد مهاجرت، ترک شغل و تغییر وضعیت یا مرگها یا خودکشیها را قبول نکند، گامی در جهت رفع آن برداشته نمیشود. بنابراین در انتهای گزارش یک بار دیگر جهت توجه دادن مسوولان به این موضوع به برخی از اخبار مرتبط به مرگهای مشکوک به خودکشی و خودکشی پرستاران که از مهر ۹۹ تا همین حالا در رسانهها منتشر شده است، پرداخته میشود. ۱۷ مهر ۱۳۹۹ روزنامه جوان از مرگ مشکوک پرستار جوانی در خانهاش در شهرک غرب تهران نوشت. بررسیهای ماموران نشان داد زن فوت شده پرستار بیهوشی اتاق عمل یکی از بیمارستانهای تهران بوده است. همسر او گفته بود: «از محل کار که به خانه برگشتم با جسد همسرم داخل اتاق روبهرو شدم که در اطرافش مقداری دارو گذاشته شدهبود. پس از این با اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم که عوامل اورژانس به خانهام آمدند و پس از معاینه اعلام کردند همسرم فوت کرده است.»
خبرگزاری رکنا بهمن ماه سال ۹۹ درباره خبر خودکشی یک پرستار جوان در آبادان نوشت: «روز جمعه 25 دي ماه سال جاري ماموران پليس آبادان در جريان خودکشي دختر 28 سالهاي در خانهاش در منطقه کارون آبادان قرار گرفتند. خيلي زود تيمي از ماموران براي بررسي موضوع به محل اعزام شدند. ماموران با حضور در صحنه متوجه شدند دختر جوان که يک پرستار است و با تزريق 2 آمپول بيهوشي درزماني که دوستانش در خانه حضور نداشتند، اقدام به خودکشي کرده و به کام مرگ فرو رفته است. تحقيقات از دوستان اين پرستار نشان از آن دارد که او در روزهاي کرونايي به دليل نامعلومي دچار مشکلات روحي شده بوده وبه همين دليل تصميم به خودکشي گرفته است.» البته دوم بهمن همان سال روابط عمومی دانشکده علوم پزشکی آبادان این خبر را تکذیب و علت فوت او را مرگ طبیعی اعلام کرد.
چهارم اردیبهشت سال ۱۴۰۰ هم همین خبرگزاری از خودکشی پرستار جوان در صندلی عقب خودروی خود خبر داد: «بازپرس محمد وهابی از شعبه 2 دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات پای در صحنه جرم گذاشته و با جسد دختر جوان که در صندلی عقب خودرویش خوابیده، روبهرو شدند و بررسیهای تیم تشخیص هویت نشان از آن داشت که یک روز از مرگ این دختر جوان میگذرد. تحقیقات میدانی کلید زده شد و ماموران پی بردند که دختر جوان روز گذشته از بیمارستان خارج شده، اما به خانه بازنگشته است تا اینکه همکاران او كه در نزدیکی بیمارستان بودند خودروی همکارشان را مشاهده میکنند و با جسد وی در صندلی عقب خودرو روبهرو میشوند.» درنهایت هم با توجه به پیدا شدن آنژیوکت داخل دست پرستار، قرصهای بیهوشی کنار او، فرضیه خودکشی در داخل خودرو مطرح شده بود. اگر چه جسد این دختر جوان هم برای انجام آزمایش و تعیین دقیق علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
۱۹ مهر ۱۴۰۰ نیز خبر دیگری درباره خودکشی پرستار بیمارستان امام خمینی در پارک لاله تهران منتشر شد. رکنا در این باره نوشت: «کارآگاهان پلیس و تیم جنایی پس از حضور در ضلع شمالی پارک لاله با جسد زن جوانی رو بهرو شدند که براثر تزریق دارو به دست سمت راستش خودکشی کرده و یک سرنگ خالی کنار جنازه متوفی افتاده بود. زن جوان متاهل بوده و در بیمارستان امام خمینی تهران به عنوان پرستار کار میکرد. همچنین تیم پلیسی با پرس و جو از همسر متوفی متوجه شدند، پرستار جوان دچار مشکلات روحی و روانی بوده است.»
رکنا در پایان همان خبر بدون ذکر جزییات، از خودکشی و پیدا شدن جسد زن پرستار دیگری خبر داده بود.
چهارم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ خبرگزاری رکنا از کشف جسد پرستار جوان در بیمارستانهای جنوب تهران خبر داد و فرضیه خودکشی را درباره این زن ۲۸ ساله مطرح کرد.
ایسکانیوز نیز، نهم مرداد ۱۴۰۲ از مرگ مشکوک پرستار جوان در سرویس بهداشتی در یکی از بیمارستانهای پایتخت نوشت. «بررسیها نشان میداد که مرد جوان حدودا 35 سال سن داشته و جسد او در سرویس بهداشتی پیدا شده است. علت اصلی مرگ او مشخص نبود اما آثار کبودی روی دستان وی نشان میداد که دارویی به وی تزریق شده است.»
دهم مرداد ۱۴۰۲ نیز رسانهها از خودکشی دو پرستار به فاصله دو روز در کرمانشاه خبر دادند. پایگاه خبری در این باره نوشت: «دیروز یک پرستار مرد در بیمارستان امام خمینی کرمانشاه با خوردن قرص برنج خودکشی و متاسفانه جان سپرد. امروز هم یک پرستار خانم در بیمارستان امام رضای کرمانشاه که حامله بوده و همسر یک پزشک، اقدام به خودکشی کرد. متاسفانه تلاش همکاران وی برای نجات جانش نتیجه بخش نبود و فوت شد و البته گفته شده فرزندی را که حامله بوده نجات پیدا کرده است.»
هشتم مهر سال ۱۴۰۲ خبرگزاری ایلنا از فوت یک پرستار شاغل در بیمارستانی در تهران حین انجام کار به دلایل نامعلومی خبر داد. اعتماد آنلاین هم در این باره نوشت: «تحقیقات پلیسی حکایت از آن داشت پرستار فوتشده سابقه بیماری نداشتهاست، اما کشف مقداری دارو از وی نشان میداد وی پس از مصرف دارو اوردوز کرده و به کام مرگ رفته است.» در ادامه علت فوت این جوان ۳۵ ساله از سوی مراجع قضایی و انتظامی در دست بررسی قرار گرفت.