آيا المپيك 2024 ميتواند بازيها را نجات دهد؟
از پاريس به پاريس بعد از يك قرن
تا چند ماه ديگر رقابتهاي المپيك 2024 پاريس برگزار ميشود. درست يك قرن بعد از اينكه پاريس در سال 1924 ميزبان اين رقابتها بود دوباره مشعل المپيك قرار است در اين شهر روشن شود. بسياري از كارشناسان معتقدند المپيك 1924 پاريس اين بازيها را نجات داد و حالا سوال ميپرسند آيا رويداد امسال ميتواند آن موفقيت را تكرار كند؟ به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، در مواجهه با رقابتها و رويدادهاي ورزشي جديد، آينده بازيهاي المپيك مدتهاي زيادي در حال تعادل بود. اما يك قرن بعد، موانع جديدي در راه است.
المپيك پاريس 1924 ششمين و آخرين المپيكي بود كه بارون دو كوبرتن، بنيانگذار جنبش مدرن، رياست آن را بر عهده داشت. او دليل خوبي براي رضايت از كار خود داشت. دولت فرانسه مشتاقانه از اين مشاركت حمايت كرده بود و بودجهاي بالغ بر 20 ميليون فرانك و يك استاديوم جديد را فراهم كرده بود. آيينهاي المپيك، رژه ملتها، حلقهها، سوگند، مدالهاي طلا، نقره، برنز و... همه چيز به خوبي برقرار شده بود.
مهمتر از همه، بازيها در اختيار آقايان ورزشكار آماتور، اشراف، بچههاي دانشگاه و افسران نظامي باقي ميماند. براي ستايش آنچه بارون به عنوان «نمايش فضيلت مردانه» مدنظر داشت، اين بازيها بهترين بود.
اما يك مشكل وجود داشت. در بازيهاي 1920 آنتورپ، مردم دسته دسته از تماشاي مسابقات آماتور ورزشكاران آقا، شناگران، ژيمناستها و بقيه دور مانده بودند. محروميت زنان منجر به ايجاد يك جنبش كاملا جديد شده بود كه از سال 1921 هر ساله المپيك زنان خود را برگزار ميكرد. فرانكفورت در سال 1925، با جذب 250000 شركتكننده يكي از نمونهها بود و ورزشهاي حرفهاي نظير بيسبال، بوكس، دوچرخهسواري و فوتبال منظرهها و افراد مشهوري را خلق ميكردند كه هيچ المپيكي نميتوانست با آنها برابري كند.
اهميت پاريس 1924 اين بود كه در همه اين حوزهها پاسخي ورزشي به چالشهاي رو به رشد ارايه داد.
در اين المپيك زنان كمتر از 5 درصد از 3000 ورزشكار حاضر در پاريس را تشكيل ميدادند و فقط در شنا، شيرجه و تنيس مجاز به شركت بودند. اما براي اولينبار آنها به برخي تيترها و عناوين دست يافتند و تصورات خود و ديگران را از زنان و ورزش تغيير دادند.
به عنوان مثال سيبل بائر، شناگر زن امريكايي قبل از بازيهاي پاريس، ركورد جهاني مردان را در 440 يارد كرال پشت شكسته بود و در سراسر امريكا درخواستهايي از او براي رقابت با مردان در بازيهاي المپيك وجود داشت. اين اتفاق نيفتاد، اما او مدال طلاي زنان را گرفت و ركورد سرعت المپيك را شكست. هموطنش هلن ويلز در رشته تنيس انفرادي و دونفره مختلط مدال طلا گرفت و 12 عنوان قهرماني ويمبلدون را به دست آورد و اولين ورزشكار زني شد كه به شهرت بينالمللي ماندگار دست يافت. ورزشكاران آقايان زيادي در بازيها حضور داشتند، اما حالا آنها رقيباني هم داشتند. هارولد آزبورن كه مدالهاي طلاي او در پرش ارتفاع و دهگانه او را به ورزشكار برتربازيها تبديل كرد، از خانوادهاي كشاورز در روستايي در ميانه ايلينوي بود. جاني وايسمولر، شناگر امريكايي، متولد روماني، قبل از كسب سه مدال طلا در پاريس و يك چرخش در هاليوود، در محلههاي فقيرنشين شيكاگو بزرگ شده بود و تارزان او را به بورلي هيلز برد. دوندههاي بريتانيايي هارولد آبراهامز و اريك ليدل كه به ترتيب در 100 و 400 متر قهرمان شدند، مدل دو و ميداني اشرافي بريتانيا را شكستند. آبراهامز، با وجود پيشينه ممتاز طبقه متوسط، از جمله حضور در ارتش و آكسبريج، يهودي بود و بنابراين قرباني تعصب بود. ليدل از طبقه روحاني پايينتر بود و شبهگرايي پروتستاني تندرو او را به مردي عجيب تبديل كرد.
پاريس همچنين اولين مشاهير جهاني المپيك را به نمايش گذاشت: دونده فنلاندي پائوو نورمي و تيم فوتبال اروگوئه. اولي در شش مسابقه در مدت زمان هفت روز دويد و در بيشتر آنها ركوردهاي جديدي را به جاي گذاشت و پنج مدال طلا گرفت. او توسط مطبوعات جهاني به عنوان اولين ورزشكار مافوق بشر معرفي شد و Miroir des Sports اعلام كرد: «پائوو نورمي از مرزهاي بشريت فراتر ميرود.» در مورد تيم ملي فوتبال اروگوئه كه آن زمان مطرحترين تيم جهان بود گاتزتا دلو اسپورت گزارش داد كه اروگوئهايها با ريتمهاي گذرا و تعادلي كه شبيه به رقص باله است، فوتبال جهان را خيره كردند و در سطح جهاني نه به عنوان يكسري ورزشكار صرف، بلكه به عنوان هنرمند تحسين شدند.
امروزه جنبش المپيك با چالشهاي بزرگتري نسبت به سال 1924 مواجه است: كاهش رتبهبندي تلويزيون، عدم توجه جوانان جهان، سابقه حوادث شهري و زيستمحيطي. ورزشكاران امروزي بهطور قابل ملاحظهاي متنوعتر هستند. آنها كمتر از مافوق بشر نيستند و در بهترين عملكردشان نيز موفقيتهايي كمتر از ورزشكاران قديمي كسب نكردند. با اين حال مشكلاتي وجود دارد. بايد ديد كه آيا همه اينها براي دومين باري كه بازيهاي المپيك در پاريس برگزار ميشود براي نجات اين بازيها كافي است يا خير؟