درباره علياكبر رائفيپور
صاحب دژ آهنين در آرزوي ميدان سياست
كارش را از دهه 80 خورشيدي شروع كرده است؛ آن زمان علياكبر رائفيپور زماني كه 20 و اندي سال داشت، نخستين بار پشت تريبون رفت و ميكروفن را در اختيارش گذاشتند؛ او با سخنان عجيب و غريبش معروف شد. منتقدانش او را فردي ميدانند كه ادعاي «همهچيز داني» دارد. از فراماسونري و شيطانپرستي و آخرالزمان گرفته تا مهدويت و تحليل بازار دلار و حتي اشكال هندسي و غيرهندسي روي اسكناسهاي دلار. از هر دري سخن ميگويد. او شهرتش را مديون همين سخنان شاذ و عجيبش است. در سالهاي ابتدايي كه او سخنراني تازهكار بود، ميگفت در راستاي «مبارزه با صهيونيسم، اومانيسم و فراماسونري» صحبت ميكند كه همين موارد را مخفف كرد و نام موسسهاش را «مصاف» گذاشت؛ موسسهاي كه سال 1389 تاسيس شده است.
رائفيپور متولد 1363 است؛ به گفته خودش، مدرك كارشناسي حسابداري و به گفته منتقدانش كارداني حسابداري دارد و حتي به عقيده برخي تحصيلات دانشگاهي ندارد؛ خودش ميگويد پدرش بازنشسته ارتش است. او رشد خود را بايد مديون دوران زمامداري محمود احمدينژاد و رفقا باشد؛ دوراني كه سخنان عجيب خريداران زيادي داشت؛ از ماجراي هاله نور كه رييس دولت مملكت تعريف ميكرد گرفته تا لزوم گنجاندن نامه احمدينژاد در كتب درسي از سوي احمد جنتي؛ در زمانهاي كه صاحبان منصب و شوكت چنين ميگفتند، قاعدتا راه براي جواني كه همين جنس سخنان را ميگفت، صاف و باز ميشد. رائفيپور دقيقا در زمانهاي كه انكار هلوكاست از سوي محمود احمدينژاد در تريبونها رواج داشت و برخي نيز در حاكميت نظرات او را ميپسنديدند، سوار بر همين موج شد و از «صهيونيسم» و «شيطانپرستي» و نقش يهوديان در اداره دنيا ميگفت! سخنان عجيب و غريب كم نگفته و نميگويد؛ البته در سالهاي اخير به واسطه آنكه براي ايفاي نقش در ميان محافظهكاران خيز برداشته، سعي در تصحيح و تكذيب سخنان قبلياش كرده و به قول خودش به «شبهات» پاسخ داده است. بسياري معتقدند رائفيپور به واسطه اظهاراتي كه كمتر كسي به آن پرداخته بوده مخاطبان جوان محافظهكار زيادي را جذب خود كرده است. به عبارت بهتر او روي موضوعاتي دست ميگذاشت كه براي مخاطبان جوان محافظهكارش جذاب بود.
هوادارانش چنان متعصبانه از اين « استاد» شان دفاع ميكنند كه برخي تشكيلات «مصاف» را با القابي تند توصيف ميكنند. آنها معتقدند كه او بسياري از تعاليم را با خوانشي غيرمعمول و دور از ذهن به خورد مخاطبانش ميدهد و جامعه هدفش را به خوبي در ميان جوانان محافظهكار پيدا كرده است.
در جريان انتخابات رياستجمهوري سال 1396 و بعد از آن هم از حاميان ابراهيم رييسي، رييس دولت سيزدهم بود و هست؛ سال 1396، زماني كه «اميرحسين مقصودلو» يا همان «امير تتلو» نيز در كنار رائفيپور و برخي ديگر به صف حاميان ابراهيم رييسي پيوست، «استاد» مصافيها نامهاي سرگشاده خطاب به تتلو نوشت و او را معيار «حق و باطل» توصيف كرد:«امير حسين عزيز؛ به خاطر اين روزها به حالت غبطه ميخورم، نه فقط از اين جهت كه مظلوم واقع شدهاي بلكه بيشتر براي اينكه معيار تشخيص حق از باطل گشتهاي». رائفيپور هميشه موسسهاش يا همان «مصاف» را موسسهاي خصوصي ميداند كه با اعانههاي مردمي امورات خود را ميگرداند؛ اما دسترسيهايي كه استاد تشكيلات دارد، گزينههاي ديگري را به ذهن متبادر ميكند. هنگامي كه كاووس سيدامامي فعال محيطزيست و استاد دانشگاه امام صادق به اتهام جاسوسي در بازداشت بود و او در زندان «خودكشي كرد»، جزيياتي از فيلم مداربسته سلول سيدامامي را در توييتر منتشر كرد. او همچنين فهرستي از ايميلهاي كاوه مدني معاون اسبق سازمان حفاظت محيطزيست را از حساب توييتر خود در معرض ديد عموم گذاشت. اين اقدامات به ارتباطهاي خاص او بيشتر دامن زد كه البته وقتي او به ساخت سلاح و سيستمي به قول خودش «پدافندي» اقدام كرد، دسترسيها و مجوزهاي خاص اين چهره تازه سر بر آورده محافظهكاران را به رخ افكار عمومي كشيد. بسياري معتقدند او صاحب يكي از گستردهترين لشكرهاي سايبري است؛ بعضا ديده ميشود كه در فضاي توييتر وقتي كسي نقدي به او ميكند، لشكري از حسابهاي توييتري به سمت نويسنده حملهور ميشوند. در ماههاي اخير او عزم كرده تا در سياست ايفاي نقش كند و كمتر از كلماتي كه معروفش كرده بود استفاده ميكند؛ كلماتي نظير «خر حزباللهي»، «سگسكولار»، «غربگدا» و ...! در همين اثنا، وقتي او سعي داشت تا ديگر رقباي محافظهكارش را مورد حمله قرار دهد، در يك برنامه زنده تلويزيوني مدعي شد كه يكي از نمايندگان مجلس 140 سكه بهار آزادي رشوه گرفته است؛ مجلسيها واكنشهاي تندي نشان دادند و رييس مجلس هم خواستار برخورد دادستاني شد. چند روز بعد از بالا گرفتن سر و صداها، دادستاني اعلام كرد كه علياكبر رائفيپور را براي اين ادعا، «دعوت» كرده است؛ واژهاي كه در خبر قوه قضاييه استفاده شد مورد انتقاد بسياري از كاربران در فضاي مجازي قرار گرفت و نحوه برخورد با او را با نحوه برخورد با مردم عادي مقايسه و از اين تبعيض انتقاد كردند. البته كه پس از خوابيدن سر و صداها، ديگر خبري از نتايج «دعوت» دادستاني منتشر نشد، تا تئوري آنهايي كه معتقدند استاد از مصونيتي در حد دژهاي آهنين برخوردار است، بيشتر نزديك به واقعيت شود.