جیب پرپول سرخابیها و صنعتیها در نقل و انتقالات
خوشا به حال دلالها!
پس از مدتها انتظار سرانجام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال از بدنه وزارت ورزش خارج شدند و سهامشان به دو ارگان مجزا رسید. حالا چند بانک دولتی عمده سهام سرخها را دراختیار دارند و آبیها هم به پتروشیمی واگذار شدند؛ اتفاقی که باتوجه به مصاحبههای رنگارنگ و هوادارپسند مدیران ارشد سرخابیها جذاب و لذتبخش به نظر میآید اما برای فوتبال و بحث فیرپلی مالی که سران ایافسی نظارت جدی به آن دارند یک وضعیت مبهم و پیچیده را ایجاد کرده است. برای کشیدن ترمز ریخت و پاش تیمها رييس فدراسیون هم بیکار ننشسته و بازهم حرف از گذاشتن سقف قرارداد زده است که البته اجرایی کردن این قانون هم خودش جای حرف و حدیث داشته و دارد.
در شرایطی که مدیران سهامدار سرخابیها با ذوقزدگی از بستن تیمی در سطح قهرمانی در آسیا میکنند حتما تیمهای صنعتی هم بیکار نخواهند نشست و به منوال قبلی پولهای کلان به فوتبال ورشکسته ما تزریق میشود و ثمره آن خوشحالی بابت سود پر و پیمان چندین بازیکن و مربی معمولی و البته دلالهای دندان تیز کرده خواهد بود.
سپاهان، گلگهر، مس، فولاد و دیگر تیمهای صنعتی و در سمت دیگر پرسپولیس که بانکدار است و استقلال که نفتی شده برای جذب بازیکنان سر و دست میشکنند و احتمالا همین مساله باعث افزایش فزاینده قراردادهای بازیکنان خواهد بود. بازیکنانی که امروز دیگر میدانند پشت پیشنهادهای رسیده بانک و پتروشیمی حضور دارند. مگر در این لیگ برتر چند ستاره داریم؟ آیا ستارههای خارجی که در دیگر تیمهای باشگاهی آسیا قرارداد دلاری دارند حاضر هستند با رقمی معقول در شرایط فعلی به کشورمان سفر کنند تا پیراهن تیمهای لیگ برتری ما را برتن کنند؟ این مدیرانی که هر روز روی یک برنامه تلویزیونی از بستن تیمی در حد قهرمانی در آسیا میگویند، چطور میتوانند بازیکنان خارجی بزرگ را به کشورمان بیاورند و آنها را برای ارتباط با خانوادههایشان به استفاده از فیلترشکن مجاب کنند؟ از بحث سختافزار و مسائل و محدودیتهای این قبیل که بگذریم در بحران ارزی کشور آیا راه آسانی برای جذب ستارگان خارجی وجود دارد؟ جواب این سوالها که مشخص است اما نتیجه کار همان میشود که در ابتدای مطلب نوشتیم.
مانور دادن روی این مسائل حاصلی ندارد جز اینکه سطح انتظارات هواداران را بالا خواهد برد و به همان میزان میلیاردها تومان اضافه هزینه بازیکنان وطنی میشود. بازیکنان یا مربیانی که اکثر آنها در نگاهی خوشبینانه ارزش قراردادشان به دو میلیارد هم نمیرسد، اما با تبلیغات و زد و بند دلالها، قراردادهای چند ده میلیاردی و حتی بیشتر میبندند آنهم در فوتبالی که در آن راههای درآمدزایی قفل است و تراز مالی تقریبا تمامی باشگاههایمان در واقعیت منفی است.
با این روند و باتوجه به قوانین فیرپلی مالی شرایط فعلی میتواند زنگ خطری برای فوتبال ما باشد.