تحليل پيشكسوت استقلال از شرايط اين تيم و تغييرات مديريتي در گفتوگو با «اعتماد»:
نتوانستند پرسپوليس را پيروزي كنند اما تاج استقلال شد چون اول انقلاب جامعه ميخواست
مديريت استقلال را به ابرام چرخي بدهند اما بازخواستش كنند!
روزبه دلاور
واگذاري دو باشگاه پرسپوليس و استقلال به كنسرسيومي از بانكها و يك هلدينگ پتروشيمي به يك سوژه داغ در يكي، دو هفته اخير در فوتبال كشورمان بدل شده است. عدهاي اين اتفاق را خوشايند اين دو تيم ميدانند و بعضيها به آينده خوشبين نيستند، چرا كه اعتقاد دارند در گذشته هم سرخابيها براي مدتي تحت مالكيت ارگانهاي دولتي بودند، اما بازهم به بدنه ورزش بازگشتند. البته با توجه به حساسيتهاي afc بعيد به نظر ميرسد در آينده بازهم شاهد اتفاقات گذشته باشيم. علي لطيفي يكي از پيشكسوتان استقلال كه صراحت كلام خاصي دارد اينبار به سوالات خبرنگار «اعتماد» در خصوص انتقال مالكيت و بحث پيرامون اين موضوع پاسخهاي جنجالي داده كه در ادامه ميخوانيد.
درباره انتقال مالكيت دو باشگاه بزرگ پايتخت نظر خود را بگوييد.
من اعتقاد دارم اين دو تيم خصوصي نشدند! به دلايل مختلف كه به بعضي از آن ميشود ورود كرد و به بعضي هم نه! خب afc به درستي براي خصوصيسازي ايراد گرفته بود و حالا اينها خصولتي شدند. شما وقتي به هلدينگ خليج فارس نگاه ميكنيد در نهايت به اين ميرسيد كه مديرانش همه دولتي هستند و فقط يك ماكتي از خصوصيسازي است! از طرفي كدام بانك ما خصوصي است كه پرسپوليس را خريداري كردند؟ همه بانكها دولتي هستند و زيرمجموعه بانك مركزي به حساب ميآيند.
اين انتقال رخ داده حالا از نظر شما اتفاق مثبتي براي دو تيم رقم خورده يا خير؟
در مجموع مثبت است.حداقل اين دو تيم از آن فلاكت و بيپولي محض هرساله خلاص شدند. يك اتفاق مثبت ديگر اينكه تمام مديران عامل ميآمدند و انواع و اقسام اشتباهات و فساد هم داشتند و به راحتي ميرفتند و پاسخگو هم نبودند. حداقل از اين به بعد هرفردي بيايد بايد به بالادستي خودش در ظاهر هم كه شده جوابگو باشد و اين موضوع بسيار مهمي است. در كل قطعا كار مثبتي رخ داده اما از اين جهت گفتم خصولتي كه بعدها مشكلي پيش نيايد، چون مسوولان afc كه بچه نيستند و دير يا زودمتوجه يكسري ازموضوعات ميشوند.
صحبت از تغييرنام باشگاه استقلال است. در اين باره چه نظري داريد؟
من با تغيير نام كاملا مخالفم. پرسپوليس شد پيروزي! خب در واقعيت نگرفت. حالا بماند بعضيها در جهت تخريب اين تيم ميگويند پيروزي. بحث استقلال فرق ميكرد كه راحتتر پذيرفته شد، چون مصادف شد با انقلاب. يك تغيير رويهاي در تمام بخشها شكل گرفت و در جامعه آن موقع علاقهمند به اين موضوعات بودند كه هرچه از دوره پهلوي است كنار گذاشته شود. به شكلي ميشود گفت جوانان آن زمانهم همراهي كردند. منظورم نام تاج است وگرنه اسماوليه اين باشگاه دوچرخهسواران بود. الان ديگر اسماين دو تيم تغييرناپذير است، اما پسوند را بخواهند اضافه كنند حق طبيعي آن مجموعه يا شركت است و در همه جاي دنيا همهمين است، مثلا هواپيمايي امارات آمد ورزشگاه آرسنال را ساخت و براي چند سال نام ورزشگاه آنها امارات است، چون تمام پول هزينه آن ورزشگاه را آن شركت هواپيمايي داد . حالا اينها مالك هستند اما ميخواهم بگويم به نام خليج فارس خيلي علاقه دارم اگر فرض كه ميخواستند مثلا بگويند استقلال فرشفروشان خب من صد درصد مخالف بودم، اما خليج فارس با توجه به اتفاقات پيرامون كشورمان نام بسيار قشنگي است.
نظر شما درباره كنار گذاشتن علي خطير از مديريت استقلال چيست؟
خطير دوستم بوده و هست. نكونامهم همينطور. اما ميخواهم بگويم آمدن و رفتن خطير براي من مهم نبوده و نيست! قبلتر هم آجرلو و فتحاللهزاده مدير بودند و رفتند كه براي من مهم نيست. اما جزو معدود افرادي هستمكه به دعوت مديران مختلف باشگاه نرفتم غير از يكي، دوبار با همبازيان سابقم. نميرفتم چون نميخواستمنمكگير مدير شوم و آن وقت هركاري ميكردند، نميتوانستم انتقادي كنم. حالا خطير يك آدمباسوادي است، آمد اما ما در تمام اين سالها هر مديري آمد و رفت نه كارهاي خوبشان را متوجه شديم و نه كارهاي زشت و رانتهايشان را! چرا؟ چون يك باشگاه را تبديل به يكمكان پنهاني براي خودشان ميكردند! اما خطر اينجاست، بدون توهم توطئه بگويم در چند سال گذشته هروقت به لحاظ مديريتي خوب بوده يا فني شرايط خوبي داشته تغيير مربي يا مدير داشته است. اما اميدوارم اينبار تغيير مديريتي به سمت زمين زدن استقلال نباشد و به سمت تقويت اين تيم پيش برود. چند سال پرسپوليس در صدر بود و هواداران استقلال ناراحت بودند و استراماچوني را همين خطير آورد و با نوع فوتبالش و نتيجه هم رفتهرفته خوب ميشد با كاريزماي آن مربي انتظار ميرفت كه جايگاه پرسپوليس و استقلال عوض شود اما افرادي از طرف وزارت ورزش در هياتمديره استقلال بودند و بدون اينكه بفهميمچي شده استراماچوني از ايران فرار كرد! بعدها معلومشد اين كار ماموريت بعضي از آقايان بود! وقتي تيم در شرايط خوب است اين اتفاق رخ ميدهد و در مديريت استقلال يك ستون پنجمي بوده و آمده در زماني تيم را نااميد كرده كه همه اميدوار بودند. اميدوارم اينبار من بدبين بوده باشم . به شخص كار ندارم اما ميگويد هيچ اتفاقي رخ نميداد اگر اين ۵ هفته هم تيم را زير و رو نميكردند. من ميگويم خطير بدترين مدير دنيا و اعتقاد دارم در پارهاي از كارهايش رفاقت ميكرد مثلاx را ميآورد راس كار چون رفيقش بود. حالا شايد امينش بودند اما سر اين موضوع از او ناراحتم.با اين حال در اين ۴۵ سال در همه بخشهاي مديريتي هر زمان خواستند كسي را آوردند و بردند و اصلا كارشناسي صورت نميگيرد! اما كاش اين ۵ هفته هم صبر ميكردند تا براي امثال من جاي شك و شبهه به وجود نيايد.
صحبت از حضور بعضي از مديران سابق يا مديري مثل آذري در استقلال است. در اين باره چه نظري داريد؟
تماماينها كه اسمشانرا ميشنويمخوب هستند اما بحث من اين است، ابرام چرخي را همآوردند كارشناسي شود و اهداف را تشريح كنند و ديگر مثل گذشته نباشد و از لحظه ورود تا خروج بازخواست شود و تمام بحثهاي مالي و كاري خودش را شفافسازي كند.