به مناسبت انتشار ترجمه «لیبرالیسم و عمل اجتماعی»
به وقت دموکراسی
رضا یعقوبی
محرک من برای ترجمه آثار جان دیویی (که این کتاب اولین عنوان از آنها بود و عنوانهای دیگر هم به تدریج منتشر خواهند شد)، مقابله با رواج نسخهای از محافظهکاری به کام محافظهکاران و به نام لیبرالیسم است که با رواج ایدههای نئولیبرالی صرفا به سود عده اندکی و به زیان اکثریت جامعه استدلال میکنند. خوانش رایجی که به نام لیبرالیسم تبلیغ میشود و همان ایدئولوژی نئولیبرالی است، به تضعیف جامعه مدنی و شکاف طبقاتی وسیع و همچنین ایجاد وقفه در روند دموکراتیزه شدن جامعه خواهد انجامید. جامعه مدنی قوی محصول طبقه متوسط قدرتمندی است که بتواند در مقابل دولت از قدرت چانهزنی کافی برخوردار باشد. قدرتمند شدن طبقه متوسط نیازمند بازتوزیع مناسبی است که به تعبیر لیبرالهای مدرن منجر به «برابری فرصت» میشود و با تاکید بر «آزادی مثبت» توان مشارکت و همچنین شکوفایی استعدادها و رشد قوای فردی را فراهم میکند. «لیبرالیسم مدرن» با نقد لیبرالیسم کلاسیک مخالف تقسیم جامعه به دو گروه برنده و بازنده است و چون خوانش مدرن از لیبرالیسم، دغدغه دموکراسی دارد به برابری هم اهمیت فراوانی میدهد. البته کسانی که مروج ایدههای نولیبرالی هستند همانطور که مخاطبان آشنا میدانند تعهد و دلسپردگی چندانی به دموکراسی از خود نشان نمیدهند و مدام از توسعه آمرانه و حتی بازگشت نظام پیشین به صراحت یا به کنایه دفاع میکنند. نگاه آنها به امر «توسعه» نگاهی تکبعدی است و صرفا در رشد اقتصادی و صنعت خلاصه میشود در حالی که توسعه امری چندوجهی است و وقتی توسعه سیاسی و اجتماعی فراموش شده باشد با نوعی توسعه نامتوازن روبهرو خواهیم بود که در دهههای قبل و در دوران سلطنت پهلوی به چشم دیدهایم. به همین دلیل ضرورت دارد به ترویج نسخهای از لیبرالیسم بپردازیم که دموکراتیک باشد و شک نیست که دیدگاههای غیردموکراتیک حتی از نوع لیبرالیاش پاسخگوی مسائل ما نخواهند بود. دیویی فیلسوفی است که نامش به دموکراسی و آموزش و پرورش گره خورده است و لیبرالیسم او خوانشی است که در خدمت جامعه دموکراتیک و صنعتی مدرن است و علاوه بر آزادیهای منفی اهمیت فراوانی به آزادی مثبت میدهد تا بتواند در لیبرالیسم جدیدش جای پای مشارکت دموکراتیک و جامعه مدنی را محکم کند و با دفاع از توزیع مناسب امکانات ازجمله آموزش و بهداشت و بیمههای عمومی، به برابری فرصت و برابری اخلاقی و تکثری دست پیدا کند که مشخصه لیبرالدموکراسیهای مدرن است. امیدوارم ترجمه این کتاب بتواند به پیشرفت اجتماعی و سیاسی ما در راستای تحقق لیبرالدموکراسی که وظیفه تاریخی نسل ماست کمک کند و بنیانهای نظری کافی برای تحولات پیش رو را فراهم آورد. در شرایط تاریخی کنونی هر گروه و طبقهای از ایدئولوژی و نظریهای طرفداری میکند و خواهد کرد که در آینده به وقت عملی شدن، حافظ منافعش باشد. مشخص است که سرمایهداران کلان و صاحب ثروتهای هنگفت نظریهای را ترویج خواهند کرد که در آینده تا سرحد ممکن از منافع خودشان مراقبت کند. برای مثال نظریهای که کمترین میزان مالیات را برای آنها در نظر بگیرد. آنها از ابزار پروپاگاندا و رسانههای پرطرفدار برای ترویج نظریه دلخواهشان استفاده خواهند کرد و مردم و اقشار مختلفی که دغدغه رفاه و فرصت و امکانات برابر برای پیشرفت و رشد را دارند هم باید از نظریهای دفاع کنند که مروج عدالت اجتماعی و جامعه دموکراتیک باشد تا زیر چرخهای صاحبان قدرت و ثروت له نشوند و حق مشارکت و اثرگذاری خود را به حداکثر برسانند، نظریهای که در عین حال در تضاد با آزادیهای اساسی لیبرالی مثل آزادی سیاسی و آزادی مدنی و فردی نباشد و به وقت اجرایی شدن، به وقت دموکراسی، جامعهای آزاد و عادلانه را تشکیل دهد.