فقر محتوا در برنامههای سلامت و پزشکی بیداد میکند
تلویزیون نجنبد قافیه برنامههای سلامتمحور را هم میبازد
مسعود صابری
امروز با ورود جدی شبکههای اجتماعی و پلتفرمها و سکوهای مختلف پخش برنامههای تلویزیونی، ضعف فنی و محتوایی برنامههای تلویزیون در حوزه سلامت و پزشکی بیش از همیشه نمایان شده و به جرات میتوان این بخش را یکی از فقیرترین حوزههای تلویزیون (صدا و سیما) خواند.
متاسفانه در برنامههای سلامتمحوری که در تلویزیون و حتی گاهی در شبکه نمایش خانگی پخش میشوند، فقر محتوا بیداد میکند و عجیب است که نظارت تخصصی جدی هم در این حوزه انجام نمیشود.
ضعف برنامههای سلامتمحور در هر دو بخش فرم و محتوا آنقدر زیاد است که فاخرترین برنامههای آموزش سلامت و مسائل پزشکی که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسد؛ در بهترین حالت تنها توانستهاند فرم را تا حدی متفاوت و جذاب ارائه کنند.
این درحالی است که نمیشود از واقعیت شبکههای اجتماعی و قدرت خیرهکننده آن چشم پوشید و باید بپذیریم که دیگر کلیشه تکراری و خستهکننده روبهروی هم قرار گرفتن یک مجری تلویزیونی و یک پزشک نمیتواند حتی مخاطبان میانسال را هم پای تلویزیون بنشاند.
با تنوع عظیمی که در شبکههای اجتماعی از یکسو و تلویزیونهای خارجی از سوی دیگر به وجود آمده است، حالا دیگر نمیشود مثل گذشته مردم را پای برنامههای کسلکننده با همان فرم و محتوای قدیمی نشاند.
ذائقه مخاطب تغییر کرده و تلویزیون بسیار از این تغییر عقب مانده و در حوزههای حساسی که به سلامتی جامعه برمیگردد، این عقبماندگی بسیار جدیتر است، چون مثل همیشه مسائل اجتماعی و سلامت در اولویت دوم قرار دارند. به این معنا که اگر در برخی برنامههای سیاسی تلویزیون به فراخور نیاز تحولاتی ایجاد شده و بعضا برنامههایی در یک مقطع زمانی بیننده پیدا میکنند، در حوزه سلامت و پزشکی این اتفاق هم نمیافتد و کماکان در بیشتر موارد آنتن دراختیار برنامههایی کممایه و لبریز از تبلیغهایی است که گاهی سلامتی مردم را هم به خطر میاندازد.
نکته نگرانکنندهتر این است که همین برنامههای کلیشهای هم که در حال تولید و پخش هستند، از استانداردهای کیفی حداقلی برخوردار نیستند و گاهی کارکرد عکس پیدا میکنند.
متاسفانه هنوز در تلویزیون ما این اصل پذیرفته نشده که صرف اینکه کسی کارش پزشکی باشد به این معنا نیست که بتواند در برنامه تلویزیونی با موضوع پزشکی و سلامت به مردم آموزش بدهد. برای برقراری ارتباط درست با مخاطب، در کنار اطلاعات پزشکی تواناییهای تخصصی هم موردنیاز است که بتوان آن اطلاعات را جوری ارائه کرد که مخاطب بنشیند، ببیند و همراه شود.
اجرای برنامه سرگرمکننده در حوزه پزشکی و سلامت ظرافتهای بسیار خاصی را میطلبد که بتوان مردم را پای آن نشاند. ظرافتهایی که از شیوه ورود اجراکننده به صحنه تا شیوه گفتار و پوشش و نحوه راه رفتن و کاراکتر و دهها مورد دیگر را شامل میشود که البته مهمترین آنها ظرافت در ارائه محتواست، جوری که مخاطب بتواند با آن احساس همزادپنداری کند.
دیگر دوران تلویزیون بیرقیب که در بهترین جای نشیمن خانه قرار میگرفت و همه اعضای خانواده به اجبار یا اختیار دور آن مینشستند به سر آمده و مخاطب امروزی از بین صدها محتوایی که در برابرش قرار میگیرد جذابترین آنها را انتخاب میکند. این واقعیتی است که متاسفانه هنوز سیاستگذاران ما به آن واقف نیستند و به همین خاطر این حوزه نیازمند تغییرات کلان جدی هم در زمینه سیاستگذاری و هم مدیریتی در حوزه برنامهسازی و اجراست.
درست است که پلتفرمها و سکوهای زیادی در حوزه پخش تلویزیونی فعال هستند، اما معتقدم هنوز هم با تمام انتقاداتی که به درستی به عملکرد صدا و سیما وارد است و حتی با ریزش جدی مخاطبی که داشته است، تلویزیون باز هم بهترین بستر برای برنامههای آموزشی پزشکی و سلامت است.
لذا اگر مدیریت کلان کشور و صدا و سیما سریعتر فکری برای ساماندهی این حوزه نکنند، زمین بازی را به طور کامل از دست خواهند داد و چنین شرایطی نه تنها باعث بازی با جان و سلامت مردم میشود، بلکه هزینههای جبرانناپذیری به کشور هم وارد میکند.
استمرار وضعیت فعلی تولید برنامههای سلامتمحور باعث فاصله گرفتن هر چه بیشتر مخاطبان از تلویزیون میشود که درنهایت سبب میشود مثل حوزه خبر، تلویزیون قافیه را به رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی ببازد که به اعتقاد من از دست رفتن کنترل و نظارت در حوزه سلامت به مراتب از حوزه خبر و سیاست مهمتر است، چون اینجا با جان شهروندان طرف هستیم.
در چنین شرایطی تغییر استانداردها، کاهش محدودیتها، حمایت از برنامههای حوزه سلامت و جدی کردن نظارت بر محتوای تخصصی پزشکی که ارائه میشود، اقدامات عاجلی است که میتواند به تولید برنامههای جذاب بینجامد که بتواند دوباره مخاطب را به تلویزیون برگرداند.
متخصص جراحی مغز و اعصاب و مجری