شبكههاي اجتماعي و جامعه مدني گرجستان
كامران مشفقآراني
در سال جاري چشمانداز سياسي گرجستان دگرگونيهاي مهمي را در حال تجربه كردن است، حزب حاكم (روياي گرجستان) كه قرابتي سنتي با روسيه دارد، تلاش دارد تا با القاي سياستهايي پيشگيرانه كشور را از نزديك شدن به اتحاديه اروپا و به تبع آن ناتو بر حذر دارد، در مقابل جريانهاي اپوزيسيون در حال ابراز احساسات شديد طرفدار نزديكي به اتحاديه اروپا و توسعه همهجانبه به سبك كشورهاي غربي هستند كه اين حركت منجر به رويارويي حزب حاكم با ديگر جريانها در ابعادي گسترده شده است.
در حال حاضر گرجستان همچنين شاهد افزايش مشاركت مدني و سياسي در ميان جواناني است كه طبق آمارها عموما زير سي و پنج سال سن دارند (اكثريت آنها متعلق به نسلهاي هزاره و زد هستند)، آنان تمايل دارند تا سياستهاي دولتي را وادار به شفافيت كرده و در همين راستا دولت را مجبور به اتخاذ سياستهاي ضد فساد كرده و از اين طريق فرصتهاي توسعه اقتصادي را در كنار سياستهاي محيط زيست محور در دستور كار دولت قرار دهند. در اين ميان شبكههاي اجتماعي تاكنون نقشي اساسي در شكل دادن گفتمان سياسي در گرجستان داشته و بر افكار عمومي و پويايي سياسي جامعه تاثير مستمري داشتهاند، لذا با پديدار شدن و ريشه دواندن اين فرم جديد ارتباطات ماشين پروپاگانداي حكومتهاي توتاليتر و تماميتخواه بسيار كمرنگ ميشوند. باتوجه به اين نكته كه بيدزينا ايوانيشويلي تاجر ثروتمندي كه پشت حزب حاكم روياي گرجستان قرار دارد از بازماندگان فروپاشي اتحاد جماهير شوروي است و با تمايلات روسوفيل سياستهاي كلان حزب حاكم را تشديد ميكند.
پلتفرمهايي مانند فيسبوك، توييتر و اينستاگرام بهطور گسترده براي مبارزات سياسي، گردهماييها و انتشار اطلاعات مورد استفاده طيفهاي گوناگون قرار ميگيرند. با اين حال، بديهي است كه تاثير اين پلتفرمها مانند يك چاقوي دو لبه است، زيرا الگوريتمهاي مورد استفاده در آنها اغلب محتواي تفرقهانگيز را به دليل ماهيت ساختاري آنها تقويت ميكنند و جوامع سياستزدهاي چون گرجستان را به سمت قطبيسازي سياسي بيش از پيش سوق ميدهد. در نظر داشته باشيد كه در چند ماه اخير خيابانهاي تفليس بارها و بارها دستخوش اعتراضات بوده و جامعه سياسي و مدني اين كشور به شدت درگير جدال دوقطبي غربگراها و روسوفيلهاست. اگر بخواهيم اين پديده را بيشتر توضيح دهيم بايد به اين نكته متمركز شويم كه الگوريتمهاي مورد استفاده شبكههاي اجتماعي براي به حداكثر رساندن تعامل كاربر با تبليغ محتوايي كه واكنشهايي مبتني بر ابراز احساسات شديد، مانند خشم، ترس و رفتارهاي افراطگرايانه مانند نژادپرستي را برميانگيزد، طراحي شدهاند. اين اصل طراحي ميتواند منجر به تقويت محتواي سياسي راديكال و ايجاد شبكهها و گروهايي شود كه در آن كاربران عمدتا در معرض ديدگاههايي قرار ميگيرند كه با باورهاي قبلي آنها همسو و ديدگاههاي آنان را تقويت ميكند. بدون شك چنين محيطهايي ميتوانند شكافهاي سياسي را در جوامع عميقتر كرده و قرار گرفتن در معرض ديدگاههاي ديگر و حتي مخالف را كاهش دهند. اخيرا يك مطالعه كه توسط نهادهاي وابسته به اتحاديه اروپا انجام شده است، نشان ميدهد كه چگونه الگوريتم رتبهبندي محتوا در فيسبوك، قرار گرفتن كاربران در معرض رسانههاي خبري را كه ديدگاههايي برخلاف ديدگاه خودشان ارايه ميدهند، محدود ميكند و با اين قابليت احتمال سوءگيري يكجانبه را در ميان افراد افزايش ميدهد. البته ميدانيم اين پديده منحصر به شبكه اجتماعي فيسبوك نيست، پلتفرمهاي ديگري مانند ايكس (توييتر سابق) و تيكتاك نشان دادهاند كه الگوهاي مشابهي را بهكار ميگيرند. به عنوان مثال، الگوريتمهاي موجود در تيكتاك ميتواند به سرعت كاربران را با تغذيه محتواي مبتني بر سليقه آنان كه بر اساس تعاملات و علايقشان به دست آورده، در جهت عقايدشان راديكاليزه كرده و درست اينجاست كه نقش قدرتمند الگوريتمها در شكلدهي نگرشها و رفتارهاي سياسي با قدرت خودنمايي ميكنند. بهرغم خطرات پولاريزه شدن جامعه، شبكههاي اجتماعي ابزاري حياتي براي بسيج سياسي و فعاليتهاي مدني در گرجستان محسوب ميشوند. واقعيت اين است كه درنهايت اين شبكههاي اجتماعي هستند كه در جامعهاي مانند گرجستان بستر را براي جنبشهاي اجتماعي رهاييبخش و در جهت دموكراتيزاسيون حاكميت فراهم ميكنند و سازماندهي و امكان ارتباطات سريع را براي فعالان ممكن ميسازند. نمونه بارز آن هم ميتوان به جنبش شرم در اين كشور اشاره كرد كه از سال 2019 به صورت فراگير بين طبقات مختلف منتقدان شكل گرفته، جنبش شرم توسط گروهي از جوانان تحصيلكرده (مسلط به علوم سايبري و رايانه) رهبري ميشود كه بهطور اكيد از شعارهاي پوپوليستي خودداري ميكنند، آنان سعي ميكنند گفتوگوهاي فكري درباره آينده گرجستان را در بستر اينترنت و شبكههاي اجتماعي ميان اقشار مختلف مردم با ديدگاههاي گوناگون آغاز كنند.
درنظر داشته باشيد كه در طول اعتراضات و مبارزات سياسي، رسانههاي اجتماعي ميتوانند صداهايي را تقويت كنند كه در غير اين صورت ممكن است در چشمانداز پوشش رسانههاي سنتي به حاشيه رانده شوند. براي مثال، فعالان جوان و گروههاي اپوزيسيون در شهري مانند تفليس اغلب از شبكههاي اجتماعي براي سازماندهي تجمعات، اشتراكگذاري و بهروزرسانيهاي آني اخبار اعتراضات و هماهنگي تصميمات اتخاذ شده استفاده ميكنند كه بهطور قابل توجهي بر روند تحركات سياسي تاثير ميگذارد.باتوجه به تاثير عميق الگوريتمهاي رسانههاي اجتماعي بر گفتمان سياسي، تقاضاي فزايندهاي براي شفافيت و مقررات در بين فعالان گرجستاني وجود دارد. در مقابل هم كارشناسان و پژوهشگران اروپايي استدلال ميكنند كه شركتهاي رسانههاي اجتماعي بايد نحوه انتخاب و اولويتبندي محتوا را توسط الگوريتمهايشان فاش كنند.
پژوهشگر حوزه هوش مصنوعي