انتخاباتی همراه با گزارههای پارادوکسیکال
شخصا احساس میکنم اگر بخواهند این تغییر مسیر یا تغییر ریل را انجام دهند به دلایلی است که عرض میکنم:
1- درک شرایط بحرانی اقتصادی کشور است به نحوی که استوانههای نگهدارنده اقتصاد کشور یعنی بخش تولیدی (چه دولتی و چه غیردولتی) را در آستانه اضمحلال قرار داده است. برای نجات کشور از این وضعیت که میتواند کشور را با بحران اقتصادی جدی مواجه کند، چارهای ندارند جز اینکه در درون پارهای از اصلاحات را برای احیای تولید، صنعت و اقتصاد کشور فراهم کنند. این مهم از طریق تغییر مدیریت عالی کشور و ساختار اجرایی محقق میشود.
2- بحران فرهنگی است که کشور را به سمت دوقطبی ملی هدایت میکند. این شکاف دستاورد تسلط جریان تمامیتخواه و انحصارطلب فرهنگی است که تلاش میکند نگاه خود را در همه حوزهها تحمیل کند. کار به جایی رسیده است که یک دوقطبی «قبول دارم» و «قبول ندارم» در بخش فرهنگی ایجاد شده است. برای حل این بحران، حاکمیت و دستگاههای سیاستگذار به این جمعبندی رسیدهاند که باید مسیر را تعدیل کرد و راه را برای حضور چهرههای معتدلتر در حوزه فرهنگ و مسلطتر در عرصه اقتصادی هموار کرد.
3- مساله مهم بعدی که در ظاهر خود را نشان نمیدهد و اتفاقا در عرصه داخلی و خارجی حتی شاید نقطه قوت حاکمیت به شمار رود، بحث امنیت است. آنها به درستی به این قضیه واقف هستند که ادامه بحران اقتصادی و تعارضات فرهنگی میتواند به عنوان بستری برای بروز تکانههای کوچک و بزرگ امنیتی عمل کند. برای جلوگیری از ورود کشور به یک چنین ورطهای شاید عقلانیت حکومت به این نقطه رسیده باشد که مجموعه مسائل کشور را بر دوش همه ملت گذاشته و مدیریت کشور را به دست نخبگان برآمده از متن متنوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... بسپاریم. شاید این افراد شایسته بتوانند نجاتبخش وضعیت متشتتی باشند که در حوزه مشارکتهای اجتماعی وجود دارد. این گزارهها دلایلی است که ممکن است حاکمیت را از مسیر طی شده به سمت عقلانیت و خردورزی بیشتر بازگرداند. البته بعید است رویکردهای حاکمیت 180 درجه تغییر پیدا کند اما تغییر جهت 40 الی 50 درجهای در تصمیمات حاکمیت هم میتواند سطحی از مشارکت امیدبخش را شکل دهد.