«هنرگردان» كيست و چه كاري انجام ميدهد؟
خلقِ فضاي آزاد، نه اشغال فضاي موجود
اغلب دريافتها از نقش كيوريتور در هنرهاي تجسمي سطحي است و با نگاه حرفهاي به اين جايگاه فاصله دارد
صبا موسوي
دهم شهريور 1402 خورشيدي، هتل اسپيناس پالاس تهران ميزبان يك نمايشگاه نقاشي بود كه هنوز افتتاح نشده كارش به تعطيلي كشيد. علت اصلي آشفتگي و حاشيههاي پر سر و صدا در برپايي اين رويداد هنري، خانمي جوان و 20 ساله بود كه در فراخواني كه داده بود خود را كيوريتور يا نمايشگاهگردان اين رويداد معرفي كرده بود. او در فراخوان اعلام كرده بود قرار است به شركتكنندگان گواهينامه معتبر مورد تاييد دو كمپاني آلماني و تركيهاي بدهد. سر و صدا از جايي آغاز شد كه يكي از شركتكنندگان در روز افتتاحيه كيو آر كد گواهينامهاش را اسكن كرد و متوجه شد كه سرتيفيكتش تقلبي است. حدود 500 نفر در اين فراخوان اثر داده و بين يك تا دو ميليون و 500 هزار تومان نيز ورودي نمايشگاه را به كيوريتور اين نمايشگاه واريز كرده بودند.
حال علاوه بر تقلب در صدور گواهينامهها، چيدمان آثار در اين نمايشگاه صداي همه را درآورده بود. بعضي از آثار گم شده بودند و برخي آسيب ديده بودند. خانم كيوريتور هم پس از سر و صدا و اعتراض هنرمندان به سرعت محل را ترك كرد و هيچ پاسخي به شركتكنندگان نداد. از اين حاشيهها و ناراحتيها در برپايي نمايشگاههايي كه عنوان كيوريتوري را با خود حمل ميكنند، اتفاق ميافتد، زيرا بسياري از اين افراد كه خود را كيوريتور معرفي ميكنند در اصل نميدانند كه وظيفه يك هنرگردان چيست و مسووليت و سواد هنري و شناخت فضاي هنري براي برپايي نمايشگاه از مهمترين كارهايي است كه او به عنوان كيوريتور يا نمايشگاهگردان بايد انجام بدهد.
حال كيوريتور (هنرگردان) كيست؟ اين عنوان را به كسي ميدهند كه قرار است براساس انديشه و موضوعي، نمايشگاهي را بگرداند يا برگزار كند. او نمايشگاهگردان يا هنرگردان است.
اين عنوان افزون بر يك دهه است كه در هنرهاي معاصر ايران، بهويژه در شاخه هنرهاي ديداري پركاربرد شده و دارد جاي خود را آرامآرام در هنر ايران باز ميكند. به گونهاي كيوريتوري به معناي خاص و امروزي آن پيوند نزديك با دنياي هنر معاصر دارد. هنر معاصر ايران نيز از برپايي نمايشگاه هنر مفهومي و هنر جديد در موزه هنرهاي معاصر تهران در اوايل دهه 1380 شمسي كه توسط دكتر عليرضا سميع آذر، مدير وقت موزه به شكل رسمي خود را به جهان معرفي كرد، آغاز شد. همزمان با هنرهاي جديد و بينارشتهاي در ايران كه در حال شكوفايي و ارايه و اجرا بودند، كيوريتورها نيز با نگاهي تخصصي وارد عرصه هنر شدند. اين كيوريتورها با گردآورندگان نمايشگاههاي گروهي براي هنر مدرن تا پيش از اين در ايران فرق داشتند، زيرا كيوريتوري هم چارچوب و قواعد بازي خود را دارد. تا اينجا همه چيز خوب است، اما مشكل از آنجا آغاز ميشود كه برخي از اين افراد كه عنوان خود را كيوريتور ميگذارند، انگار چيزي از هنرگرداني نميدانند، زيرا عجيبترين مورد در فراخوان اين افراد اين است كه موضوع را آزاد ميگذارند. تكنيك را آزاد و حتي شاخههاي شركت در آن نمايشگاه را آزاد ميگذارند، يعني نقاشي؛ مجسمه يا تصويرسازي و عكاسي و هر تصويري كه بتوان آن را براي پر كردن نمايشگاهي جا داد، در فراخوان اعلام ميكنند. حتي گاهي گروه سني مشخصي ندارند و از كودك تا بزرگسال را در فراخوان، فرا ميخوانند. فقط ميخواهند يك سالن را از آثار و بي هدف پُر كنند. اين موضوع نشان ميدهد كه آنها به كار خود آگاه نيستند يا مهمتر از هر چيز مسووليتي در قبال آن برعهده نميگيرند و درنهايت با درخواست ورودي پول به شكل ارزهاي خارجي گويي براي خود يك كاسبي به اسم فرهنگ راه انداختهاند. متاسفانه در اين بين هم هنرمنداني براي ساختن رزومههاي كاري، در اين فراخوانها شركت ميكنند كه اين خود نيز از دانش كم آنها حكايت دارد.
هانس اولريش اوبريست در كتاب شيوههاي هنرگرداني آورده است: «هنرگرداني ميتواند ممكن كردنِ ناممكن باشد.» نه آفريدنِ هنر يكشبه اتفاق ميافتد و نه برپا كردن نماشگاه، هنرگرداني از هنر تبعيت ميكند.
هنرگرداني، حرفهاي نسبتا تازه محسوب ميشود. كوراره curare به معناي مراقبت كردن است. در رم باستان كوراتوره curator خادم شهري بود كه وظايفي هرچند پيش پا افتاده اما ضروري را به عهده داشت. تا اواخر قرن هجدهم ميلادي، كيوراتور curator معناي مراقبت از مجموعه يك موزه را پيدا ميكرد. اما در زمان معاصر، كيوريتور وظيفه كاشتن، عمل آوردن، هرس كردن و در مجموع كمك به مردم براي اينكه زندگي خود را بهبود و محيط مشترك شان را رونق بخشند، را دارد. كيوريتور در دنياي امروز ديگر نگهبان نيست بلكه متخصص هنر است.
كيوريتور بايد تاريخ هنر بداند، هنرمندان سرزمين خود را بشناسد و با دنياي هنر نيز تعامل داشته باشد. مهمترين ويژگي او، مسووليتپذيري در كنار دانش و آگاهي است. اينكه او ميخواهد چه كند؟ براي چه منظوري نمايشگاه را برپا كند؟ هدف او از اين كار چيست؟ هنرمندان را بر چه اساس، جستوجو و انتخاب ميكند؟ و مهمتر از همه آثار را چگونه ارائه ميكند؟
كيوريتور براي هنرگرداني يك نمايشگاه به ويژه براي هنرمندان در قيد حيات، بايد با هنرمند در تعامل و گفتوگو باشد. بايد ذهن و خواسته خود و هنرمندي كه براي مسير خود انتخاب ميكند را نيز بشناسد. درنهايت در ارائه آثار هنري، فضا و تاثير آن بر مخاطب را درنظر داشته باشد. هرچه كيوريتور بتواند تعامل ميان آثار و مخاطبان و نيز با هنرمندان را بيشتر برقرار كند، اعتبار او فزوني است. البته بايد درنظر داشت كه در دنياي معاصر، هنرمندان تنها دست به خلق اثر نميزنند، بلكه به ارائه و ارتباط با مخاطب، تبليغات و اثرگذاري بر پيرامون نيز فكر ميكنند كه خود به هنرگردانهاي ماهري براي نمايشگاههاي خود بدل شدهاند.
به گفته ينس هوفمن، در كتاب الفباي هنر امروز، هنر از نگاه كيوريتور «روند چيدمان يك نمايش، كيوريتور را در جايگاه يك مولف، طراح رقص و كارگردان قرار ميدهد كه از آثار ميخواهد، گردهم آيند و آنها را تشويق ميكند كه داستاني بسرايند كه شايد گفتنش از تكتك آنها بر نيايد، اما در توان گروه است.»
كارشناسان معتقدند امروزه كيوريتورها بازاريابهاي آثار هنرياند كه هم درك اقتصادي خوبي دارند هم ميتوانند به عنوان واسطهاي ميان هنرمند و گالريدار عمل كنند. گالريدارها نيز فكر ميكنند، كيوريتوها سليقه مخاطبان را بهتر ميشناسند و اين گونه يك مثلثي ميان اين سه دسته با كيوريتور شكل ميگيرد.
پل اونيل، كيوريتور، هنرمند و نويسنده، كيوريتور را يك مولف ميداند؛ او ميگويد: «كيوريتورها ديگر محافظان مجموعههاي نهادها نيستند. كيوريتورها مولفانِ منتقدياند كه به شكل جدي روي مسائل علمي و عملي برگزاري نمايشگاه كار ميكنند.»
در آخر بايد گفت كيوريتوري هم مانند هنر معاصر در ايران، تازهنفس است. در ايران رشته آكادميك هنرگرداني نداريم. اما هستند علاقهمنداني به اين رشته كه به شكل مستقل در بالا بردن سطح دانش خود در اين حيطه در تلاشند. اما با اين حال جوياهاي نام يك شبه در هنر ايران كه بيشتر هنر، برايشان يك بازي دمدستي است و زرق و برق ظاهري دنياي هنر بيشتر از خود هنر و دنياي هنر برايشان شگفتانگيز است، هم كم نيستند. به هر شكل در اين روند بايد منتظر گذشت زمان بود تا با بررسي و تبادل و نقد و پژوهش در هنر معاصر ايران، كارنامه كيوريتورها را بتوان بررسي كرد.
و درنهايت به گفته اوبريست، وظيفه هنرگرداني، پل زدن است و رساندن عناصر مختلف به هم. شايد آن را باروري فرهنگ توصيف كنيد يا نوعي نقشهنگاري كه مسيرهايي تازه در دل يك شهر يا يك ملت يا جهان ترسيم ميكند. نقش هنرگردان آفريدن فضايي آزاد است و نه اشغال كردن فضاي موجود.