• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5784 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۱ خرداد

گزارشی از اولین مرکز نگهداری مادر و کودک بهبودیافته از کارتن‌خوابی و اعتیاد در کشور

جايی شبیه خانه

شاید باورش سخت باشد، اما جایی وجود دارد که به زنان، کودکان و مادران کارتن خواب بهبودیافته از اعتیاد خدماتی می‌دهد که مانند خانه است؛ از جمله درمان، اسکان، اشتغال و آنچه هر کسی برای زندگی بهتر نیاز دارد؛ آنچه باعث می‌شود زنان و کودکان احساس کنند می‌توانند در امنیت کامل زندگی کنند. ندا ماندنی، مدیر مرکز سرای مهر جمعیت طلوع بی‌نام و نشان‌ها، که بیش از 7 سال است شبانه روز در کنار مددجویانش زندگی می‌کند، از روزهای تلخ و شیرین زنان این مرکز برایمان میگوید. او را در اینجا مامان ندا صدا می‌کنند، چون مادرانه پای درد تک تک این زنان ایستاده است.

 

چه شد که ندا الان در سرای مهر، مرکز اقامتی، آموزشی و حمایتی شبانه‌روزی مادر و کودک در جمعیت طلوع بی‌نام و نشان‌ها فعالیت می‌کند؟

هدیه بزرگی است که خدا قسمت من کرد تا خدمتگزار زنان، مادران و کودکان بهبودیافته از اعتیاد و کارتن‌خواب باشم.

چه کسانی در این مرکز اقامت دارند؟

مادر و کودک‌هایی که در معرض اعتیاد و مشکلات ناشی از اعتیاد هستند میتوانند در مرکز ما اقامت داشته باشند.

متاسفانه در طول سال‌هایی که در این مرکز بوده‌ام، دیده‌ام که بیشتر زنان و کودکانی که به کارتن‌خوابی رسیده‌اند، توسط خانواده‌های‌شان معتاد .شده‌اند. یعنی می‌توان گفت زنان و کودکان توسط پدر، همسر، خواهر و... خودشان به اعتیاد کشیده. شده‌اند، البته که به قول قدیمی‌ها، همه اینها بهانه است.

چند سال است در این موسسه هستید؟

حدود 12 سال است که با طلوع بی‌نام و نشان‌ها همکاری دارم و از تمامی این سال‌ها بیش از 7 سال است که افتخار خدمت به زنان، مادران و کودکان بهبودیافته از اعتیاد و کارتن‌خوابی را دارم.

در سال‌هایی که اینجا بود‌ه‌اید، چه چیزی بسیار ناراحت‌تان کرده؟

خاطرهای بسیار برایم تلخ است و هیچ‌گاه فراموشش نمی‌کنم. خانمی به اینجا آمد و پذیرش شد. برای اینکه افرادی ویژه‌نامه اعتیاد 21 که اینجا حضور دارند در امنیت کامل باشند، کسانی را که برای اولین‌بار می‌آیند، بازدید بدنی می‌کنیم و من هنگام پذیرش و بازدید بدنی حضور دارم.متاسفانه در بازدید بدنی این خانم دیدم که بر تمام بدنش آثار تسمه بود و پوستش زخم‌های باز داشت. زمانی که از او دلیلش را پرسیدم گفت: «شوهرم منو کتک میزنه و مجبورم میکنه کارهایی بکنم که اصلا دوست ندارم.»

هنگام پذیرش، یکسری فرم باید توسط مددجو پر شود. در آن فرم‌ها چند سوال داریم از جمله اینکه به چه دلیل اینجا هستید و اولین‌بار مصرف‌تان برای چه بوده؟ متوجه شدیم همسرش چون درگیر اعتیاد بوده و مشکل اخلاقی داشته، این خانم را به مردهای دیگر می‌فروخته و با هر کدام که رابطه برقرار نمی‌کرده کتک می‌خورده است. به قول خودش، کتک غذای شبش بود و گدایی غذای روزش. گدایی کردن از هم‌خواب شدن با مردها برایش خیلی سخت‌تر بود، چون وقتی گدایی می‌کرد آدم‌ها مستقیم در چشمانش نگاه می‌کردند و او مجبور بود خیلی ملتمسانه از آنها ریالی پول دریافت کند! آن خانم را نگه داشتیم و دو روز بعد همسرش آمد تا او را با خود ببرد. آن روز خیلی تلاش کردیم که بتوانیم او را که این همه سختی کشیده بود، پیش خودمان نگه داریم، اما متاسفانه قانون این اجازه را به ما نمی‌دهد، چون آن خانم همسر قانونی آن آقا بود، مجبور شدیم بپذیریم که با همسرش برود. هنوز هم بعد از گذشت این همه وقت، چهره آن زن از جلوی چشمم نمی‌رود که چطور با چشم‌هایش التماس میکرد که اجازه ندهید من را با خودش ببرد.

یعنی می‌توانیم این‌گونه برداشت کنیم که قانون اجازه نگهداری این خانم را به شما نمی‌دهد، با وجود اینکه می‌دانستید شرایطش اصلا مناسب نیست؟

بله؛ متاسفانه در این سال‌هایی که اینجا بوده‌ام بسیار با مشکلات اینچنینی روبه‌رو شده‌ام که قانون اجازه ورود و دخالت به ما نداده است. از دوستان و سازمان‌هایی که در این سال‌ها در کنار ما بوده‌اند، خواسته‌ایم که لطفا یا قوانین را اصلاح کنند یا دست ما را باز بگذارند، اما تا این لحظه تغییری حاصل نشده است.

کسی که وارد این مرکز می‌شود تا چه مدت اجازه ماندن در اینجا را دارد؟

ما هیچ‌کس را از اینجا بیرون نمی‌کنیم. خانم‌ها وقتی وارد این مکان می‌شوند، هفت مرحله درمان را باید سپری کنند:

از مرحله ابتدایی که پذیرش است تا زمانی که توانمند شوند یا به خانواده وصل شوند. هر آنچه برای بازگشت به جامعه لازم است برای‌شان انجام می‌دهیم. ا گر بتوانیم، بعد از ۶ ماه فرد را به خانواده‌اش وصل خواهیم کرد و ا گر خانواده او را نپذیرند تا یک سال پروسه درمان او طی می‌شود و بعد از این مدت می‌تواند از نظر شغلی مستقل شود. به هرحال، ما کسی را از اینجا بیرون نمی‌کنیم و تا لحظه آخر در کنارشان هستیم. دلیل این موضوع هم این است که معمولا زنان بعد از اینکه وارد چرخه کارتن‌خوابی می‌شوند حتی بعد از درمان‌شان توسط خانواده‌های‌شان پذیرش نمی‌شوند. ما هم که نمی‌خواهیم اینها دوباره به چرخه بی‌خانمانی و اعتیاد برگردند، بنابراین تا وقتی که بخواهند در کنارشان هستیم.

سا کنان اینجا چه خدماتی از شما دریافت می‌کنند؟

اینجا خانه تمام زنان بهبودیافته از کارتن‌خوابی و اعتیاد است و تمامی خدماتی که اینجا داده می‌شود مانند خانه است.

در مورد درمان در اینجا توضیح می‌دهید؟

اعتیاد متاسفانه آثار بدی بر جسم و روح افراد می‌گذارد که بعد از پا ک شدن بروز می‌کند. تا وقتی مواد مخدر در بدن وجود دارد به‌صورت مسکن عمل می‌کند و فرد متوجه آن بیماری نمی‌شود، ولی بعد از پا کشدن، بیماری‌ها آشکار می‌شود، ازجمله دندان‌درد، ناراحتی‌های پوستی که ممکن است تمام بدن زخم شود و آب‌ آوردن ریه. پروسه درمانی پرهزینه‌ترین بخش تمام مرا کز است، علی‌الخصوص اینجا به دلیل اینکه خانم‌ها از نظر جسمی ضعیف‌تر هستند و عمیقا تحت تاثیر قرار میگیرند. گاهی وقت‌ها با تمام تلاشی که می‌کنیم متاسفانه جواب نمی‌گیریم. چند وقت پیش، عزیزی را از دست دادیم. خانمی24-23 ساله با مادرش به اینجا آمده بود. او باردار بود. زمانی که در پاتوق بود، باردار شده بود. (هیچ مرکزی خانم‌های باردار را برای ترک اعتیاد قبول نمی‌کند، چون هم احتمال سقط جنین می‌رود و هم هزینه بالایی دارد). این خانم را پذیرش کردیم و حدود سه ماه نزد ما بود و از مواد پا ک شد. ولی شبی حالش خیلی بد شد. او را برای انجام «ام‌آر آی» به بیمارستان بردیم و تمام کارهای درمانی را انجام دادیم. درنهایت متوجه شدیم که این خانم به دلیل کمبود آهنی که داشته، سال‌هایی که در پاتوق زندگی می‌کرده خا ک می‌خورده که باعث شده روده بزرگش بپوسد و سموم در بدنش پخش شود. این اتفاق درحالی رخ داد که او باردار بود. دو هفته‌ای در بیمارستان بود و زایمان زودرس انجام داد. متاسفانه فرزندش فوت کرد و خودش سه دوره جراحی شد. مرتب پیوند روده می‌زدند و پس می‌زد. دفعه سوم امیدوار شدیم که الحمدلله عمل جواب داده است. بعد از عمل سوم که خوب شد، گفتند باید ترخیص شود که هزینه‌اش پرداخت شد. مادرش گفت در جایی سرایدار است و اتاقی دارد. از ما خواست که دخترش را نزد خودش نگهداری کند که اجازه دادیم، اما متاسفانه چند روز قبل مادرش با ما صحبت کرد و گفت در بهشت زهراست، چراکه دخترش از دنیا رفته. بعد از آن مقطع درمانی ریه‌اش آب آورده بود و آن خانم فوت کردند. متاسفانه به این خانم خیلی ظالمانه تعدی شده و بر اثر تجاوز گروهی باردار شده بود و خیلی مظلومانه فوت کرد. امیدوارم روزی برسد که هیچ زن و دختری در این شهر مورد آزار و اذیت قرار نگیرد.

در همان پاتوق به آن خانم تجاوز شده بود؟

بله؛ کلا زندگی سختی داشت. انگار سرنوشت بعضی‌ها همه سختی و درد است.

مادرش هم مشکل اعتیاد داشت؟

خیر؛ مادرش عادی بود و در خانه‌ها کار می‌کرد. می‌گفت زمانی که جدا شدم، همسرم دخترم را از من گرفت و برد و سال‌ها او را ندیدم تا زمانی که 18ساله و معتاد شده بود. ما نباید مادرش را پذیرش میکردیم، اما می‌دانستیم که آن خانم به مادرش احتیاج دارد. این مادر حتی به دروغ گفت اعتیاد دارد برای اینکه او را پذیرش کنیم و کنار دخترش باشد. ما متوجه شدیم که او اعتیاد ندارد. به مادر گفتم نیازی به دروغ نیست. شما مهمان ما هستید تا زمانی که دخترتان زایمان کند. خیلی خوشحال بود از اینکه می‌تواند در کنار دخترش زندگی کند. من هم خیلی خوشحالم از اینکه این مادر و دختر توانستند از نظر عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و دختر پا ک از این دنیا رفت. اتفاق‌های قشنگ هم در اینجا زیاد داریم. دخترها و پسرهای‌مان چند نفرشان اینجا با یکدیگر ازدواج کردند. یک ماه پیش اینجا عروسی داشتیم. داماد غریبه بود و خیلی سخت به او دختر دادیم. این دختر را موسسه ما و یکی از دوستان دیگری که موسسه‌ای دارند، حمایت کردند. آپارتمان خیلی تمیزی برای این زوج آماده کردیم و جهیزیه‌اش را هم دادیم.

پسر هم بهبود یافته بود؟

بله، اما او نمی‌شناختیم، چون در شهرستان سا کن بود و از قبل همدیگر را می‌شناختند. این دختر بهبودیافته مرکز ما بود و زمانی که به اینجا آمد، خانواده‌اش پذیرای او نبودند. سال‌ها در کمپ زندگی کرده و خیلی عذاب کشیده بود. می‌گفت به دلیل اینکه خانواده‌ام مرا نمی‌پذیرفتند، وقتی پاک بودم، می‌رفتم مواد مصرف می‌کردم که بتوانم در کمپ بمانم! چون جایی برای ماندن نداشتم. این دختر شاید 5 تا ۶ سال در کمپ‌های مختلف بوده، مرتب پا ک می‌شده و مجدد مواد مصرف می‌کرده! زمانی که نزد ما آمد، چهار سال بود که از مواد مخدر پاک شده بود و می‌گفت خیلی خوشحالم از اینکه مجبور نشدم مواد مصرف کنم برای اینکه شما من را قبول کنید. او نزد ما ماند و بعد از مدتی که پروسه درمانی و روانشناسی‌اش طی شد، احساس کردم که خیلی جای رشد دارد و در حال حاضر مسوول دفتر و حسابدار ماست.

در این 7 سال متوجه چه تغییراتی در حوزه درمان یا مصرف زنان شده‌اید؟

متاسفانه سن مصرف مواد مخدر خیلی پایین آمده است. دختران جوان بسیاری درگیر اعتیاد هستند و مصرف مواد توهم‌زا از‌جمله کمیکا و کتامین زیاد شده است. خانم‌هایی که در سال‌های اول می‌آمدند همه مصرف‌شان مواد سفید یا شیشه بود، ولی این اواخر ا کثر جوان‌هایی که به اینجا می‌آیند کتامین مصرف می‌کنند! این مخدر بسیار سنگین و ترکش هم بسیار سخت است. از نظر روانی هم فوق‌العاده مخرب است، البته توهم مواد جدید خیلی عمیق است و گاهی با افراد می‌ماند.

بهترین تغییری که در این سال‌ها وجود داشته چه بوده؟

مهم‌ترین تغییری که دیده‌ام این است که نگاه و باور مردم به زن معتاد و کارتن‌خواب بهتر شده است، چراکه همیشه برچسب کارتن‌خوابی و اعتیاد بر پیشانی زنانی که آسیب دیده‌اند، باقی می‌ماند و جلوی آینده و زندگی‌شان را می‌گرفت. موضوع دیگر اینکه در تهران متاسفانه خانه امن نداریم و خوابگاه‌ها خیلی کم هستند. شاید ا گر تعداد خانه‌های امن و فضاهایی که حتی مادر مصرف‌کننده و کودک هم بتوانند راحت آنجا زندگی کنند، بیشتر شود، درصد بازگشت این افراد به زندگی عادی هم خیلی بیشتر شود.

منظور از خانه امن یعنی جایی که افراد بتوانند با مصرف یا بدون مصرف زندگی کنند؟

خانه امن برای خانم‌هایی است که حمایت خانواده را ندارند و به دلیل رفتار نامناسب خانواده‌های‌شان مجبور شده‌اند به خیابان پناه ببرند. تا آنجا که می‌دانم، ۶ خانه امن در کشور وجود دارد که از این تعداد یکی در شهر ری است و خوابگاه‌هایی که مادر و کودک را نگهداری کنند خیلی کم هستند. وقتی صحبت از خانه امن می‌شود، یعنی مادر و کودکی که به آنجا پناه می‌آورند، بتوانند خدماتی شبیه زندگی عادی داشته باشند. یعنی جایی که آینده بهتری در انتظار کودکان باشد و سرنوشت‌شان به خاطر وضعیت والدین‌شان خراب نشود. به عنوان مثال، تمامی کودکانی که در مرا کز ما هستند، مدرسه می‌روند و آنچه را کودکان برای رشد نیاز دارند، دریافت می‌کنند. حتی کودکانی را هم که بازمانده از تحصیل هستند یا مدارک شناسایی ندارند، راهی مدرسه کرده‌ایم.

آرزوی مامان ندا چیست؟

مامان ندا سه تای این فضا مساحت داشته باشد که یک بخشی متعلق به مادر و کودک باشد که هر چه مادر و فرزند معتاد هستند بیایند و بخشی متعلق به بچه‌های کار و خیابان باشد که بتوانیم به آنها خدمات بدهیم.

ازهمه مهم‌تر پیشگیری است که ا گر بتوان قدم‌های درستی را در حوزه پیشگیری برداشت می‌توان امیدوار بود که در آینده آسیب کمتری به کودکان کار و خیابان وارد می‌شود.

مامان ندا دلش می‌خواهد آنقدر فضا داشته باشد که بتواند کمک بیشتری به آسیب‌دیده‌های اجتماعی بکند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون