• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5790 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ خرداد

درباره هوشنگ گلشيري و آثار در محاق مانده‌اش

ما معروض زمانيم

محمد تقوي

زمان حريفي است كه هيچ‌گاه دست از سر آدم برنمي‌دارد. خرداد هر سال بايد بروم ببينم اين چندمين سالگرد هوشنگ گلشيري است و هر سال به سختي باور مي‌كنم كه اين همه گذشته است. بيست و چهارمين سالگرد اوست. شايد امسال بهتر باشد گذشت زمان را به خودم و دوستانم و نويسندگان و مخاطبان ادبيات معاصر ايران و اهالي اين خانه يادآوري كنم. خواندن يادنامه‌ها و خاطره‌ها به جاي خود نيكو و عزيز هستند اما امسال مي‌خواهم به جاي گذشته به آينده نگاه كنم اگر بشود اين كار را كرد. هنوز و همچنان با مسائل مهمي مواجه هستيم كه انگار قرار است تا ابد باقي بمانند. هنوز بسياري از مهم‌ترين آثار او در محاق مانده‌اند. چرا؟ آقايان چرا صدور مجوز انتشار آثار هوشنگ گلشيري اينقدر سخت است؟ امسال بيست و چهارمين سالي است كه روزنامه‌ها براي سالگرد هوشنگ گلشيري ويژه‌نامه منتشر مي‌كنند. گمان مي‌كنيد اين روند چند سال ديگر ادامه پيدا كند؟ سال‌ها پيش در زمان‌هاي ديگر يكي از وزراي محترم ارشاد فرموده بودند اصلا جلد‌هاي دوم و سوم «بره گمشده» راعي نوشته نشده‌اند كه مجوز انتشار داشته بدهيم يا نه؟ احتمالا يادشان نبود سال‌هاي سال است به همان جلد اول هم اجازه انتشار مجدد نداده‌اند! امروز به وزارت محترم ارشاد يادآوري مي‌كنم بعضي از نويسندگان نمي‌ميرند و تمام نمي‌شوند. تصميم‌ شما هم براي صدور مجوز يا مميزي همراه با آنها باقي مي‌ماند و فراموش نمي‌شود. آيندگان شما را داوري خواهند كرد. از ده‌ها هزار نسخه افست رمان جن‌نامه كه در بازارهاي غيررسمي فروش مي‌روند هيچ حقي به هيچ ‌حقداري نمي‌رسد. اين نوع مميزي شما را به اهداف‌تان نمي‌رساند كه البته به خودتان مربوط است اما خاكش به چشم همه مي‌رود. نمي‌توان و نبايد بين ميراث يك نويسنده و مخاطبان او فاصله انداخت. 
حفظ و نگهداري دست‌نويس‌هاي هوشنگ گلشيري در جايي مناسب خيال دوستداران آثار هوشنگ گلشيري را جمع مي‌كند اما كاش اين مكان آنقدر دور نباشد و دست ايرانيان داخل كشور هم به آن برسد. اينترنت آزاد تبديل شده به يكي از بدترين حسرت‌هاي من و وب‌سايت آرشيو دانشگاه استنفورد تبديل شده به يكي از بدترين دشمنان من. چرا ما را تحريم مي‌كنيد؟ زمان حريفي است كه هيچ ‌كس از عهده‌اش برنمي‌آيد.
سال‌شمار كافي نيست؛ تاليف زندگينامه هوشنگ گلشيري يك ضرورت است. زندگينامه يا بيوگرافي يكي از بهترين انواع ادبي زمان ماست و به يكي از قالب‌هاي بسيار محبوب تبديل شده است. دستاوردي است كه مي‌ماند براي نسل‌هاي بعد. مساله فقط درج مستندات تاريخي نيست كه البته خيلي خيلي مهم است. در زندگينامه‌نويسي، درست مثل هر روايت ديگري اين شيوه و انگيزه روايت است كه ماهيت اثر را تعيين مي‌كند. من ترديدي ندارم كه در آينده زندگينامه‌هاي متعددي براساس زندگي او نوشته خواهد شد و نمي‌توان اين روند را كنترل يا هدايت كرد. 
بخش بسيار بزرگي از اطلاعات زندگي هوشنگ گلشيري در سينه اعضاي خانواده محفوظ است. هيچ انساني حريف زمان نمي‌شود. يازدهم مرداد امسال بیست و چهارمین سالگرد زنده‌ياد احمد گلشيري است و سالگرد بخش بزرگي از اطلاعاتي كه مي‌توانست مصالح بي‌نظيري باشد براي نويسندگان فرضي زندگينامه هوشنگ گلشيري. كاش از عزيزان يك نفر به اين فكر افتاده بوده باشد با يك ضبط‌صوت پاي حرف‌هاي او بنشيند يا يادداشت‌هايش را مرتب و نگهداري كند و حرف برادر و خواهرها را بشنود و ضبط كند و يادداشت بردارد و فيش كند و از اسناد و عكس‌ها نگهداري كند و شايد روزي زندگينامه‌اي بنويسد. 
براي نوشتن زندگينامه مشكل بزرگ ديگري هم وجود دارد كه روزي خواه ناخواه بايد با آن روبه‌رو بشويم. هر انساني يك حريم خانوادگي دارد كه محترم است و ضامن عزت انساني و حقوقي هر كدام ماست. هيچ‌كس مايل نيست زندگي خصوصي خودش را روي دايره بريزد. در مورد نويسنده بزرگي چون صادق هدايت هنوز با گذشت چند نسل،مرزي وجود دارد بين رازهاي زندگي خصوصي و خانوادگي صادق خان و ضرورت نوشته شدن كوچك‌ترين وقايع زندگي او. اين جست‌وجو مي‌تواند براي خانواده دردناك باشد. خانواده محترم هدايت ده‌ها سال‌ اين بار را به دوش كشيده است. شايد نتوانيم هر روايتي را در هر زمان يا زمانه‌اي منتشر كنيم اما بايد راهي براي ثبت و نگهداري اطلاعات پيدا كنيم تا نسل‌هاي بعد بتوانند تصميم خودشان را بگيرند اگر امروز ما نمي‌توانيم. تقاضا مي‌كنم حريف زمان را دست‌كم نگيريد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون