خواست دكتر فاضلي
عباس عبدي
ماجراي رخ داده در ميزگرد اجتماعي و فرهنگي آقاي دكتر پزشكيان كه منجر به ترك ميز گفتوگو از سوي آقاي دكتر فاضلي شد، تاسفآور بود و فارغ از علل و پيامدهاي آن، نشانهاي از خشم فروخفته در جامعه ايران بود كه در بالاترين سطح رسانهاي رخ داد. خشمي كه بدون ترديد اگر در يك فرآيند مسالمتآميز تخليه نشود، دير يا زود عوارض آن گريبان همگان را خواهد گرفت. خشمي كه محصول سالها تحقير و تبعيض است و خود را به سازمانيافتهترين شكل در يك مناظره نشان داد و به جاي پرداختن به موضوعات ملي و مردم به نادرستترين شكل ممكن، به امور شخصي افراد ميپردازد و احتمالا قصد داشتند كه گروه كارشناسي آقاي دكتر پزشكيان را از مسير اصلي كه طرح مسائل اجتماعي ايران بود، منحرف كنند. بهطور طبيعي انتظار ميرفت كه آقاي دكتر محمد فاضلي به نحو ديگري اين برنامه طراحي شده طرف مقابل را پاسخ داده و خنثي كند ولي در هر حال ما در شرايط مشخص فرد نيستيم كه داوري كنيم، به ويژه براي استادي كه از برجستهترين جامعهشناسان ايران است و دغدغهاي جز ايران ندارد و تمام مطالب و پژوهشهاي او نشانگر اين دغدغه است ولي تاكنون دو بار از دانشگاه اخراج شده است. بايد قدري خود را جاي ديگران قرار دهيم تا ببينيم چه كاري بايد انجام داد در زماني كه فرصتي براي طرح عموميتر دغدغههاي ايران از سوي او پيش آمده با يك برنامهريزي او را به حاشيه برده و به چنين مرحلهاي ميرسد. واقعيت اين است كه در سطح صاحبان انديشه دچار يك شكاف مهمي شدهايم. بخشي از استادان و صاحبنظران و رسانهها با اتكاي به قدرت و منابع رانتي براي خود جايگاهي دست و پا كردهاند و گمان دارند كه مهم هستند و حرفشان خريدار دارد. در حالي كه چنين نيست. عملكرد آنان نه در سطح علم و نه در سطح رسانه هيچ تطابقي با تصورات و خيالات آنان ندارد. آنها اگر در شرايط رقابتي قرار گيرند، حتي به خط پايان هم نميرسند، چه رسد كه بخواهند اول شوند! در نقطه مقابل دانشمندان طرد شدهاي قرار دارند كه بهرغم شايستگيهاي فراوان ناديده گرفته شده و همچنان به دور از ميدان رقابت هستند، در حالي كه ميدانند در هر رقابتي جزو اولينها خواهند شد. همچنانكه آنان در فضاي غير رقابتي موجود و با اتكا به منابع شخصي نيز همچنان پيشتاز هستند.
آقاي دكتر فاضلي يكي از اين افراد است كهگر چه از اسب دانشگاه افتاد ولي از اصل علم و پژوهش نيفتاد و با كوشش خود يكي از بهترين پادكستها را به نام دغدغه ايران راه انداخت كه بسيار پرمخاطب و پرمحتواست. هنگامي كه در همين صدا و سيما به صراحت ميگويند مملكت مال حزباللهيهاست هر كس نميخواهد برود، معلوم ميشود كه طرد و حذف يك روند شناخته شده در اين ساختار رسانهاي است و اين روند خود را در نحوه طرح مسائل عليه آقاي محمد فاضلي در اين برنامه نشان داد. هنگامي كه يك رسانه فراگير با هزاران ميليارد تومان بودجه و امكانات بسيار بزرگ قادر نيست با برخي افراد رقابت كند، افرادي كه مطلقا از منابع عمومي ارتزاق نميكنند و روي پاي خود ايستادهاند، پس بايد آنان را از عرصه عمومي حذف كنند. حضور پزشكيان در انتخابات براي بازگرداندن اين حذفشدگان به ميدان است. براي اين است كه جامعه را از اين درماندگي القا شده خارج كند. براي آنكه رضايت را به مردم بازگرداند و سرچشمههاي خشم را از ميان ببرد. خشمي كه تنها راه پيش روي شهروند عاصي تعريف شده است. اينجاست كه حتي فردي چون دكتر فاضلي كه به لحاظ تحليلي طرفدار مشاركت سياسي حتي در سطح انتخابات مجلس ۱۴۰۲ و روزنهگشايي بود، چنين بيمحابا مورد تهاجم غيراخلاقي قرار ميگيرد تا همگان را نااميد از مشاركت انتخاباتي كنند و اين خواست اصولگرايان تندرو است كه مشاركت را به حداقل برسانند، بلكه شانسي براي خود داشته باشند و مردم را عاصيتر و نااميدتر و در نتيجه خشمگينتر كنند. به نظر ميرسد كه جامعه بايد و ميتواند در برابر اين رفتار واكنش نشان دهد و با مشاركت موثر خود بساط تحقير و طرد را جمع و اراده خود را بر انتخابات تحميل كند و اين همان خواستي است كه دكتر فاضلي نيز در پي اين ماجرا به خوبي نوشت و منتشر كرد.