• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5794 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۳ تير

در نقد مشاركت

عباس عبدي

واقعيت اين است كه بخش مهمي از مردم ناراضي هستند و با تداوم اين نارضايتي، درمانده شده‌اند، چون راهي براي اقدام و عمل سياسي و اجتماعي جهت اعلام نارضايتي و اصلاح امور در پيش روي خود نمي‌بينند، در نهايت منفعل و بي‌تفاوت شده و منتظر اين هستند كه دستي از غيب برون‌ آيد و كاري بكند. انتخابات اخير نيز فقط از نظر برخي از آنان موجب راه خروجي ولو موقتي براي اين بن‌بست و نااميدي سياسي تلقي مي‌شود. هنوز اكثريت منتقدين وارد اين ميدان نشده‌اند. در واقع مي‌توان گفت جامعه ايران از اين حيث كاملا دوقطبي و به دو قسمت مساوي تقسيم شده است. نيمي طرفدار مشاركت و اصلاح امور و در بدترين حالت تداوم وضع موجود و نيمي هم در نقطه مقابل قرار دارند. دلايلي كه براي شركت در اين انتخابات و راي دادن به آقاي پزشكيان آورده مي‌شود چندان تفوقي بر دلايل مخالفان شركت ندارد. اين ساده‌لوحي است كه گمان كنيم طرفداران شركت دست‌هاي پري دارند و ديگران بايد آن را بپذيرند، به همان ميزان نيز مي‌توان گفت كه مخالفان نيز نمي‌توانند دلايل طرفداران شركت را ناديده بگيرند. شايد بتوان گفت از ميان مجموعه مخالفان شركت در انتخابات كساني كه قانع به مشاركت شده‌اند فقط ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد بقيه هنوز همراه اين ايده نشده‌اند، شايد در روزهاي آينده اين نسبت به ۳۵ و ۴۰ درصد برسد، ولي براي رسيدن به اين نقطه لازم است كه برخي ابهامات نيز برطرف شود. يكي از شهروندان در يك گروه تلگرامي موارد و پرسش‌هايي را خطاب به من طرح كرده بود كه مختصر آن را اينجا نقل مي‌كنم و مي‌كوشم كه به آن پاسخ دهم. اين موارد از جدي‌ترين نقدهايي است كه به اصل مشاركت انجام مي‌شود. نقد ايشان را در ۴ عنوان جداگانه پاسخ مي‌دهم. 
۱- گرچه آقاي عبدي پذيرفته‌اند كه راي مشروعيت‌زاست و گفتند اگر گشايشي نشد، «پس مي‌گيريم». اما ادامه ندادند كه اگر اين پس گرفتن به هزينه سنگيني تمام شود! چطور به عنوان كنشگري كه كمترين هزينه برايش معيار است چنين مي‌گويند؟  

هر چند جامعه توان و بنيه سابق را ندارد كه راي داده شده (مشروعيت) را پس بگيرد. پس مي‌ماند مشروعيتي كه كسب شده و خر مرادي كه سوار شده‌اند. واقعيتي در «شرايط مشخص» امروز در ميان است كه بين صندوق راي و راي‌دهندگان خون‌ها و زندان‌ها قرار دارد. بايد توجيهي در ميان باشد كه از همه اينها گذشت و  راي  داد.
پاسخ: دوستان ديگري نيز نقدهاي مشابهي را نسبت به تحليل من نوشته‌اند. آقاي اميري متن مفصلي نوشته‌اند، در توييتر پيام‌هايي را نوشته‌اند كه قصد رد و نقد همه آنها را ندارم، چون از يك سو فرصت كافي نيست و از سوي ديگر واقعا هم نمي‌توان آنها را قاطعانه رد كرد و معتقد هم نيستم كه همه آنها نادرست باشند. اين خيال خام است كه فكر كنيم همه ابعاد تحليلي ما درست است. ما در نهايت و سرجمع يك تصميم مي‌گيريم كه دلايل موافق و مخالف را موازنه مي‌كنيم. آنچه درباره اين انتخابات معتقدم از زاويه ديگري است كه اميدوارم به اين مساله توجه شود. از اين رو سعي مي‌كنم با پرداختن به نكات فوق تا حدي مساله را روشن كنم. هر چهار پرسش را در حد توان پاسخ مي‌دهم.
منظور من از پس گرفتن راي لزوما حضور خياباني كه پرهزينه باشد، نيست. راي چيست؟ آيا وجود برگ راي در صندوق براي حكومت‌ها مشروعيتي به دست مي‌دهد؟ پاسخ من خير است؛ راي مثل برگه كاغذي به نام پول است كه چيز ديگري آن را معتبر مي‌كند، آن نيز اعتباري تضميني است كه مرجعي چون دولت به آن داده است. راي هم بدون حمايت عملي مردم، فاقد اعتبار است. چرا گمان مي‌كنيم كه فقط با درگيري و اعتراض و هزينه مي‌توان اين راي را پس گرفت؟ صرف رويگرداني از سياست‌هاي جاري كه مخالف ميل مردم باشد، آن مشروعيت ناشي از راي را بي‌اعتبار مي‌كند. از طريق نظرسنجي‌ها خيلي بهتر از اعتراضات مي‌توان رويگرداني را نشان داد. به ويژه كه اعتراضات شامل عده معدودي مي‌شود ولي نظرسنجي قابل تعميم به كل ملت است. فراموش نشود كه اعتراضات سال‌هاي ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ پس از افت محبوبيت و اعتبار روي مي‌داد و نه پيش از آن. بنابراين فرض من همين رويگرداني واقعي است. از سوي ديگر بر خر مراد سوار شدن ناشي از راي بالا نيز مثال درستي نيست، زيرا آراي مذكور همان‌گونه كه گفتم صرفا يك كاغذ است كه معرف يك گرايش است، اگر گرايش عوض شود، آن كاغذها اعتباري ندارند. همچنانكه پول هم كه بي‌ارزش شود كسي به آن اهميتي  نمي‌دهد.
ولي نكته مهم‌تر اينكه اگر قرار است رايي داده نشود و كسي هم به تبع آن موافق مردم (به‌طور نسبي) انتخاب نشود، خب! بعدش چه كار خواهند كرد؟ آيا در خانه مي‌نشينند يا آنكه در زمان مناسب و شرايط پيش رو اعتراض هم خواهند كرد؟ مثلا اگر در سال ۱۳۹۶ راي بالا نمي‌دادند، اعتراضات ۱۳۹۶ رخ نمي‌داد؟ و اگر در سال ۱۴۰۰ راي پايين داده شد، اعتراضات ۱۴۰۱ رخ نداد. اين هزينه‌ها ربطي به دادن و ندادن راي ندارد.
منظور من از هزينه اندك چيز ديگري است. در واقع معتقدم كه سودي كه حكومت از مشاركت ما مي‌برد، صرفا مقيد و مشروط به رعايت ملاحظات و مطالبات پشت آن راي است، اگر چنين كند (به‌طور نسبي) اين پيشرفت كم‌هزينه‌اي است و اگر چنين هم نكند چيز چنداني به واسطه اين عمل از دست ما نرفته است، جز اينكه طرف مقابل بي‌اعتبارتر مي‌شود. بنابراين پس گرفتن راي مستلزم چنان اعتراضات پرهزينه‌اي نيست، ضمن اينكه وقوع آن اعتراضات نيز در هر دو حالت راي دادن و ندادن رخ داده است. چه در سال ۱۳۷۸، چه ۱۳۸۸، چه ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، اينها ربط چنداني به سياست راي دادن  و  ندادن  ندارد.
۲- گزاره «نبايد در اين نفرت و خشم» درماند و بايد رو به آينده داشت، كافي نيست. در چارچوب تحليلي جناب عبدي، يك ماندلايي لازم است تا اين «گذشت» را «توجيه» كند و خود مي‌دانند كه فعلا چنين نيست. چرا بايد در انتخاباتي شركت كرد كه رييس‌جمهوري تعيين شود كه تنها در حد معاون پشتيباني و امور تداركات است؟
پاسخ: درست است كه ماندلايي لازم است و اكنون نيست، ولي اين نكته مهم است كه ماندلا نيز از دل جامعه بيرون مي‌آيد. جامعه‌اي كه از خشم و نفرت آكنده شده باشد، صداهاي ماندلايي را پس مي‌زند. چنين صدايي شنيده نخواهد شد. شخصيت‌هاي ماندلايي نيز در خلأ و انتزاع‌ زاده نمي‌شوند. آنان در بطن فرهنگ سياسي جامعه شكل مي‌گيرند. به علاوه فرض كنيم كه اكنون ماندلايي نيست، آيا بايد مسير معكوس را برويم؟ چرا من و شما بر اين شيپور خطرناك بدميم؟ درباره جايگاه رييس‌جمهور نيز واقعا هم، چنين نيست، ضمن اينكه بخشي از اختيارات او دقيقا بستگي به توان حمايتي طرفدارانش دارد. هر چه حاميان بيشتري داشته باشد، موثرتر هم هست. ضمن اينكه شرايط با گذشته فرق كرده است. حكومت به نسبت تضعيف شده است و  موازنه  قوا  به سود  آن  نيست.
۳- حجاب، تحريم، سياست خارجي «مساله‌» هستند. نمي‌شود به ايشالا ماشالا احاله داد. امروز پس از تجربه ۸ سال خاتمي و ۸ سال روحاني قرار داريم. پاسخ‌هاي سال ۸۰، دور دوم خاتمي و دور اول روحاني براي امروز كارساز نيستند. آيا  امروز  پزشكيان  چنان نقشي را دارد و اصلا حاضر است چنان ردايي را  به تن كند؟ 
پاسخ: تحليل من مبتني بر شرايط يكسان سال‌هاي گذشته نيست. معتقدم كه اين‌بار احتمال پيروزي پزشكيان را مي‌دادند و از اين رو برخلاف ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ است. پس نوعي از آگاهي نسبت به نتايج چنين حالتي را از پيش پذيرفته‌اند. البته اين فقط يك تحليل است، هر چند معتقدم كه از پيروزي او به‌طور نسبي نيز استقبال مي‌كنند و الا مي‌توانستند افراد ديگري را نامزد كنند يا همين صحنه را طوري تغيير بدهند كه هيچ شانسي براي موفقيت او نباشد.
۴-پرسش آخر، پزشكيان و ستادش تا امروز «هيچ» اميدواري ايجاد نكرده‌اند كه اگر به قدرت برسند دست‌كم چند «كار مشخص» خواهند كرد؟  كاملا بي‌برنامه.
پاسخ: به نظرم اين گزاره در عين حال كه درست است ولي نقد واردي نيست. چرا؟ به اين علت كه ما در روي زمين بحث مي‌كنيم. تا لحظه اعلان نام وي ستادي به آن معنا وجود نداشته است. به علاوه مي‌دانيم كه او اصولا فرد تشكيلاتي و حزبي نيست. در طول دو هفته گذشته هم امتناع برنامه‌ريزي وجود داشت. حتي من نيز تاكيد كردم به جاي حرف‌هاي قشنگ برنامه داشتن، فقط رويكردهاي كلي خود را بگوييد و فقط خودتان هم باشيد. مساله اصلا انتخاب يك برنامه معين نيست. مساله نشان دادن اراده مردم در مواجهه با رويكردهاي جاري در كشور است و در پي آن قدري باز شدن فضاي بيشتر براي حضور عمومي مردم و نخبگان در انواع حوزه‌هاي گوناگون و تنها از اين طريق است كه مي‌توانيم قدري پويايي حيات جمعي و فرهنگي و سياسي كشور  را حفظ كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون