محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین ایران در لبنان:
دولت عملگرا میتواند به تحریمها پایان دهد
ارزیابی شما از مناظره بایدن و ترامپ و نحوه ورود طرفین به مسائل منطقه با درنظر گرفتن متغیرهای مهمی که در این خصوص وجود دارد مانند جنگ اسرايیل و غزه و حمله اسرايیل به لبنان که البته این موضوع واکنش ایران را به دنبال داشت و... چیست؟
هر چند که درباره مسائل منطقه بحثهای زیادی مطرح نشد، فقط در این خصوص بحث شد که ترامپ مدعی بود بایدن باعث شد ایران بتواند درآمدزایی کند و بتواند حماس را در مقابل اسرايیل تقویت کند و اگر من بودم اجازه این کار را نمیدادم و بایدن نیز مدعی شد من هم فشارها را روی ایران ادامه دادم. هر دو نامزد هم موفقیتهایی داشتند و هم اینکه سعی کردند در مقابل یکدیگر اشتباهاتی نداشته باشند یا به اتهاماتی که به یکدیگر میزدند پاسخی منطقی دهند. خیلی مناظره جنجالی را شاهد نبودیم. ارزیابی شخصی من این است که بایدن موفقتر از ترامپ ظاهر شد به این علت که جمهوریخواهان در کمپین آقای ترامپ روی ناتوانی جسمی آقای بایدن مانور داده بودند که ایشان به شکل دیگری ظاهر شد. گویی هردو در عین حال که پیر هستند فعال نیز هستند. موضوعی که جمهوری خواهان روی آن بهشدت تبلیغ کردند و بایدن را بارها به تمسخر گرفتند، سن او است و به نظر میرسد بایدن در این مرحله به این حواشی پاسخ داد. در سایر موارد به نظرم صحبتهای جدیدی مطرح نشد. همان بحثهای تکراری مجددا مطرح شد و در واقع نکات تازهای گفته نشد، بنابراین ورود هر دو نامزد به مسائل ایران و منطقه ورودی معقول بود که ریسکبردار نبود.
البته براساس نظرسنجیها شانس ترامپ برای پیروزی بالاتر بود و اینگونه مطرح شد که ادعاهای آنها مبنی بر زوال عقل بایدن واقعیت داشت و اینک حدودا 67درصد عملکرد ترامپ را قویتر میدانستند.
بله، اما به این جمله دقت داشته باشید که فضای کلی امریکا تحت تاثیر تبلیغات گستردهای است که بیتاثیر از رفتارهای مبهم بایدن در گذشته نیست، ظاهرا شرایط جسمی و سلامتی او به گونهای بود که من شخصا احساس میکنم نسبت به آن توقعی که از او میرفت بهتر ظاهر شد.
با توجه به برگزاری مرحله دوم انتخابات در جمعه 15 تیر که با دو نامزد از دو جریان متفاوت مواجه هستیم. با فرض اینکه در ایران نامزدی از جریان راست روی کار بیاید و در امریکا نیز ترامپ به کاخ سفید ورود کند، چه اتفاق مهمی را میتوانیم شاهد باشیم؟ هم در روابط دو کشور و در منطقه نیز تحولات به چه سمت و سویی خواهد رفت؟
کسی نیست که این موضوع را نداند روی کار آمدن یک دولت افراطی در امریکا و همینطور به دست گرفتن دولت توسط جریان راست در ایران امکان توافق ایران و امریکا را که هماکنون موردنظر مردم ایران است، سختتر میکند. به این معنی که تجربه و واقعیتهای میدانی نشان داده است و اگر بخواهیم به نظر عقلا در این خصوص استناد کنیم این است که هم در امریکا و هم در ایران اگر دولتهایی معتدل روی کار باشند یعنی در ایران اصلاحطلبان در دولت باشند و در امریکا بایدن نیز پیروز شود این موضوع میتواند روند کاهش مشکلات را در مسیر همواری قرار دهد که البته این بهترین حالت است. حالت دیگر احیانا سرکار بودن اصلاحطلبان در ایران و مواجهه با ترامپ در امریکاست که در این حالت نیز روند اقدامات تند ترامپ علیه ایران دچار اشکالاتی خواهد شد. هر چند که ممکن است گفته شود که این اتفاق قبلا هم رخ داده است. مثلا ترامپ و امریکایی در زمانی که جورج بوش بر سر کار بود عکس این فرضیه را نشان میدهد اما واقعیت این است که ما نمیتوانیم همه شرایط را نادیده بگیریم و آن وقت نظر بدهیم. به نظر میآید که حضور آقای جلیلی و ترامپ در مقابل یکدیگر کار را برای رسیدن به یک توافق سختتر خواهد کرد. در همین حد میتوان با تاکید درمورد آن صحبت کرد. البته که هر گفتوگویی بستگی به شرایط و زمینههای آن دارد. سابقه آقای جلیلی نشان میدهد که حتی وقتی رهبری هم به ایشان اختیاراتی میدهد او از این اختیارات برای ازسرگیری برجام استفاده نمیکند یا همین گفتوگوهایی که در حال صورت گرفتن است، ممکن است زمینههایي وجود داشته باشد که این موضوع میتواند این زمینهها را دچار مشکل کند. دیدگاههای تند آقای جلیلی برای روابط خارجی ایران مخاطرات زیادی خواهد داشت.
رویارویی ایران با دولتی از جریان راست با امریکایی که تحت سیطره جمهوریخواهان است در منطقه چگونه خواهد بود؟
همه چیز در منطقه معلق مانده است. اسرايیلیها هر کاری که میتوانستند کردند در شرایط کنونی فرضیه رویارویی اسرايیل و حزبالله پررنگتر شده و گفته میشود این جنگ زمینهساز رویارویی ایران و امریکا خواهد شد. با این همه باید گفت که با مدیریت بسیار خوب میتوان جلوی این جنگ و درگیری را گرفت. میخواهم بگویم حضور دولتی عقلانی و منطقگرا و دولتی که دارای وحدت و گفتوگوی ملی در درون خود است، میتواند بازوی جدی برای مردم ایران و مانع جنگ و تحریم و درگیری شود. چنین دولتی میتواند نقش مثبتی را هم در مسائل کشور و تحریمها ایفا نماید و همچنین در مسائل منطقه. مثالی را برای شما عرض کنم. من زمان آقای خاتمی در لبنان سفیر بودم. میدانید که لبنان در منطقه به عنوان یک نقطه محوری برای مباحث مقاومتی است. آن زمان هم مانند امروز درگیریهای اسرايیل و نیروهای مقاومت وجود داشت. آن زمان هم اختلافات و اتفاقاتی رخ میداد اما نقش ایران ضمن اینکه یک نقش کاملا حمایتی بود نقشی بود که به گونه ای برای حل مشکل فرصتهای بینظیری را ایجاد میکرد. زمانی که آقای کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل بود زمانی که در جنوب لبنان درگیری شدید رخ داد وزیر وقت به بیروت آمد و در سفارت ایران با آقای کوفی عنان دیدار و نشست داشتند و با یکدیگر مشکل را فیصله دادند وحتی آقای کوفی عنان درخواست ملاقات با دبیرکل حزبالله را داد و ملاقات نیز انجام شد. جایگاه مقاومت در زمینه سیاسی و بینالمللی نیز ارتقاي قابلتوجهی پیدا کرد. در شرایط کنونی ما میتوانیم با سیاستهای عاقلانه منافع خود را محقق کنیم یا با سیاستهای تند برای مردم هزینه بتراشیم. تحریمها محصول تندرویهای دولت احمدینژاد است. دولت روحانی هم در این خصوص در جاهایی موفق بود و در جاهایی هم موفق نبودند، اما دولت احتمالی آقای پزشکیان؛ به عقیده من میتواند بسیار بسیار موثرتر عمل کند. او باید کاری کند که فرصتهای گفتوگو بیشتر نمود داشته باشد و رقبای ایشان از فرصت صحبت میکنند. بالاخص در شرایطی که نگاه آنها به شکلی است که منافع ملی را قربانی خواستههای گروهی خود کردهاند. نمونه آن شرایط 6 ماه قبل از انتخابات 1400 بود که همه چیز برای امضای برجام و عادی شدن و تغییر ریل فراهم بود اما توافق حاصل نشد. در عرصه روابط خارجی مهم این است که ما بتوانیم از فرصتها استفاده کنیم اما دوستان شعار استفاده از فرصت را میدهند اما فرصتها را برای ما از بین بردند و یقینا از آن سو هم دونالد ترامپ فردی است که سیاستهای تنشزا را در پیش خواهد گرفت و این بستگی به تصمیمهای نظام دارد.البته شرایط به گونهای است که کسی مخالف وجود روند مثبت در روابط بینالمللی کشور نیست و همگی از بهبود روابط صحبت میکنند، خیلی طبیعی است که دولتی عقلگرا و منطقگرا و با قدرت و صلابت و هم متکی بر نیروهای مردمی و هم متکی بر سایر توانمندیهای کشور بتواند وارد مذاکره شده و منافع ایران را تامین کنند.